به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، بهمن اگر چه با بهار فاصله دارد، اما ماه رویشهاست. ماهی که در آن انقلاب اسلامی به پیروزی رسید و رویشهای بسیاری را نصیب مردم ایران کرد. شهید عقیل خلیلیزاده هم متولد بهمن بود. دقیقتر بگویم، روز ۱۲ بهمن ۱۳۶۱ به دنیا آمد. عقیل از پاسداران نیروی قدس بود، در خیلی از مأموریتها به جای همکارانش که زن و بچهدار بودند اجازه میگرفت و اعزام میشد. تازه داماد پاسداری که با فراهم شدن مقدمات عروسیاش، شهادت را ترجیح داد و ۱۹ خرداد ۱۳۸۹ وارد حجله سرخ شهادت شد. در گفتوگو با غلامحسین خلیلیزاده پدر شهید، سعی کردیم یکی دیگر از متولدان بهمن را بهتر بشناسیم. پدری که در یک مقطع معلم فرزند خود نیز بود.
گویا شما معلم فرزندتان هم بودید، اگر میشود کمی از خصوصیات اخلاقی ایشان بگویید.
بله، بنده مدتی مدرس درس بینش اسلامی عقیل در مقطع دبیرستان بودم. یادم هست عقیل آن قدر در نوشتن برگهاش کامل بود که کمتر از نمره ۲۰ را نمیتوانستم به او بدهم، ولی من به خاطر اینکه مورد اعتراض دیگران واقع نشود نمره ۲۰ به پسرم نمیدادم. عقیل میگفت: بابا پس من باید چطور باید بنویسم که ۲۰ بگیرم؟ پسرم به مصداق اسمش که «عقیل» نام داشت در رفتار و گفتارش هم عقلانیت داشت. در تمام دوران زندگی از طفولیت گرفته تا بزرگسالی و شهادتش هیچ نقطه مکروهی در او ندیدم. شهید در تمام زندگیاش از دانشآموزی گرفته تا دانشگاه و در موقعیت کاری و... در همه جا و همیشه فروتنی در برابر پذیرش حق داشت.
الان که این گفتوگو را انجام میدهیم، در دهه فجر قرار داریم. تناسب جالبی هم بین تولد عقیل با سالروز ورود امام (ره) وجود دارد.
تناسب تولد پسرم در ۱۲ بهمن با ورود امام به ایران، در خانه ما حکایتی داشت. همیشه میگفتیم «امام آمد عقیل آمد». این جملهای بود که به صورت خاطره در ذهن خانواده شکل گرفته است. من نام عقیل را خودم انتخاب کرده بودم، اما چون پسرم ارادت خاصی به حضرت ابوالفضل (ع) داشت، بارها به مادرش گلایه میکرد که چرا اسم من را عقیل گذاشتید؟ به نظر من آن روح جوانمردی و بزرگمردی و اوصافی که در شخصیت بزرگواری، چون حضرت ابوالفضل (ع) بود در عقیل هم تأثیر گذاشته بود.
شغل پاسداری را خودش انتخاب کرد؟
پسرم بر اساس همان ویژگی شخصیتیاش این شغل را انتخاب کرد. کسی که واقف به اخلاق اسلامی و تعلق خالصانه باشد، همیشه خودش را در معرض نسیم الهی قرار میدهد. پسرم محیط سپاه و رشد و تربیت یافتن در نیروی قدس را چنین فضایی میدید. شهید راهش را با تفأل به آیات قرآن که برایش در آیه شریف خاصی آمده بود «این راه دشواری است و، اما سرانجام شهیدان شاهد را به همراه خواهد داشت» انتخاب کرد. با آنکه عقیل من جوان بود، اما در جوانی بزرگ بود. نگاه بصیرتش او را از اهالی دوراندیشان قرار داده بود. همیشه تلاشش این بود که در موضع انقلاب به مظلومیت انقلاب و رهبر بیندیشد و حتی سعی داشت غربت این مظلومیت را به همگان و همکارانش بفهماند تا بیشتر در صحنه حضور داشته باشند. عقیل در موضع ولایتپذیری اعتقادات خاصی داشت و کسانی مانند شهید چمران و شهید همت و به خصوص سردار سلیمانی الگویش بودند. عقیل از جان و دل و به خوبی درک کرده بود که هیچ انسانی معصوم نیست. رمز معصوم بودن این است که انسان بدون، ولی نمیتواند به خدا برسد. برای رسیدن به وصال و محبوب مأموریتی جز این ندارد که خودش را به وصل، ولی بسپارد و با پای، ولی حرکت کند. در این مسیر برای دیگران هم تلاش کند و زمینه برای چشمانداز عصر ظهور فراهم کند.
شنیدهایم شهید خلیلیزاده ورزشکار توانمندی هم بودند؟
عقیل یک شخصیت جهادی داشت و آرام و قرار نداشت. سعی میکرد همیشه آمادگی داشته باشد. پسرم در ۱۱ رشته ورزشی خودش را به حد قهرمانی رساند و توانست جزو نیروهای ویژه نیروی قدس سپاه قرار بگیرد. تلاش عقیل نه فقط از بعد جهاد فیزیکی و رزمی بود بلکه همیشه تلاش میکرد در علم و معرفت و کمال هم پرورش پیدا کند.
سعادت شهادت به یک نظامی نزدیکتر است، شده بود از شهادتشان بگویند؟
پسرم همیشه قصه شهادتش را عنوان میکرد تا جایی که به عنوان شهید تلاشگر و شهید بیداری اسلامی لقب گرفته بود. عقیل قبل از شهادتش در سال ۱۳۸۹ همیشه بیقراری میکرد و در همه زمینهها و مأموریتهای خطیر حضور پیدا میکرد. واضح بود که روزی شهید میشود. وقتی فتنه ۸۸ پیش آمد، پسرم برای مظلومیت حضرت آقا خیلی غصه میخورد.
گویا مقدمات مراسم عروسی شهید فراهم شده بود که عازم میدان جهاد شد؟
عقیل از شهدای پیشتازی بود که شهادتش مقدمه باب شهادت برای دیگر همرزمانش شد. با آنکه تمام مقدمات عروسیاش از رزرو تالار گرفته تا برنامههای دیگر و دعوت مهمانان فراهم شده بود، ولی به خاطر احساس مسئولیتی که داشت، وقتی مأموریت پیش آمد لبیک گفت و رفت. آن موقع به علت جایگاه خدمتی که عقیل داشت و به علت مسائل امنیت، خیلی در جریان مأموریتهایش نبودیم. عقیل چهار ماه عقد کرده بود که رفت و شهید شد. یکبار که عقیل و همسرش مهمان عموی عقیل در تهران بودند، همسرش به عموی عقیل گلایه کرده بود که چرا عقیل به عهد خودش وفا نمیکند؟ عقیل به همسرش گفته بود ممکن است در آینده همسر شهید شوی، ولی در عین حال قول داده بود که ماهی یک مرتبه به مأموریت میرود. همسرش گلایه کرده بود چرا الان که در آستانه جشن عروسی هستیم و روز عروسی هم مشخص شده، عقیل اصرار دارد به مأموریت برود. عمو به عقیل میگوید مؤمن تا به وفایش عهد نکند از شهادت خبری نیست. عقیل آن لحظه عمویش را بغل میکند و لبخند میزند. اینطور عقیل روحیه شهادتطلبیاش را نشان میدهد. حتی از قبل عکس بعد از شهادتش را آماده کرده بود. زیر عکس هم نوشته بود: پاسدار شهید حاجعقیل خلیلیزاده. باید بگویم عقیل حجله شهادت را به حجله عروسیاش ترجیح داد.
از سردار سلیمانی نقل شده که از پسرتان به عنوان پیشقراول شهدای مدافع حرم یاد کردهاند.
بله در مسجد بلال صدا و سیما به عنوان شهید بیدارگر اسلامی برای عقیل یادواره گرفته شد. سردار سلیمانی آنجا در سخنرانیشان از عقیل به عنوان شهدای پیشقراول مدافعان حرم یاد کردند و گفتند به علت محفوظات عملیات نمیتوانستیم تلاش این گونه افراد را قید کنیم. همرزمان مستشار او در سوریه و دیگر جاها نقل میکردند که دوستان و برادران عقیل باید به او افتخار کنند چراکه ایشان در تمام پیروزیهای موشکی نیروی مقاومت در لبنان و سوریه سهیم بود. اگر روزی اسرائیل نابود شود قطعاً عقیل در آن سهم بهسزایی داشته است. از همکاران عقیل روایت شده که در بیشتر مأموریتهای خطیر در سوریه، از نام و یاد عقیل و دیگر شهدای جبهه مقاومت اسلامی برای نصرت و پیروزی استفاده میکنند.
آخرین مکالمهای که با شهید داشتید کی بود؟
همیشه عقیل برای خانواده احترام خاصی قائل بود. قبل از اینکه به مأموریت برود، دست من و مادرش را میبوسید. ادب خداحافظی او زبانزد دوستان و آشنایان بود. اگر پدرش ایستاده بود ایشان نمینشست یا برعکس. اگر فراغتی پیدا میکرد حتماً در کار زراعت به ما کمک میکرد. آخرین اعزام عقیل با سختی کار زراعت در زمین کشاورزیمان مصادف شد. یک روز وقتی به خانه برگشتم دیدم مادر عقیل خیلی نگران و مضطرب است. گفتم چه شده؟ گفت: عقیل زنگ زده بود. خیلی بیسابقه بود که عقیل اینقدر پشت تلفن منقلب باشد و اشک ما را درآورد. پسرم در تماس گفته بود: «مادر من میدانم که شما چه سختیهایی متحمل شدهاید، ولی اهمیت کاری مأموریتهایم به من اجازه نداد که بیایم و شریک سختی کارهای شما در امور کشاورزی باشم.»
مگر شما فعالیت کشاورزی هم دارید؟
بله بعد از بازنشستگی در کار فرهنگی و تدریس در حوزه قرآنی و دینی، برای ادامه معاش خانواده برنجکاری میکنم.
همرزمان پسرتان از نحوه شهادتش چه روایتی کردهاند؟
ابوالفضل راهچمنی از شهدای مدافع حرم، یک روز با خانمش به منزل ما آمد و گفت: به عنوان برادر عقیل از شما خواهشی دارم. اینکه از خدا بخواهید و دعا کنید که ما هم پیش عقیل برویم. مدتی نگذشت که خبر شهادت ابوالفضل راهچمنی آوازه شهر لاهیجان شد. عقیل زمانی به شهادت رسید که هنوز موضوع شهدای مدافع حرم رسانهای نشده بود. همین قدر شهید راهچمنی و بعضی از دوستانش برای ما تعریف کردند که پسرم در روز شهادتش از شب تا صبح نگهبانی میدهد و نمیخوابد. اذان صبح را خودش میگوید و بعد دعای عهد میخواند. بعد به مأموریت میروند. در این مأموریت با چند تن از دوستان پاسدار و خلبان و نیز مهندس پرواز که با هم چهار نفر بودند در موقع پرواز در شرایطی قرار میگیرند که هلیکوپترشان با کوه برخورد میکند. پسرم تمام نمادهای ائمه خدا را هنگام شهادت نشان داد. با سوختن جسمش یک بخش نمادی از سوختن خانه حضرت زهرا (ع) را نشان داد و با قلم شدن دستانش نشان داد چه ارادتی به حضرت عباس دارد.
سخن پایانی؟
پسرم قبل از شهادت مناجاتی با صدای خودش به این مضمون خوانده بود که:ای آشنا با درد مسکین،ای بودنت همراه من، چون بار سنگین،ای که فتادی، چون شرر در تار و پودم، از همرهی با ساز تو چه سودم، پهنای تو مثل سرابی در حبابی،ای عشق گو از جان من آخر چه خواهی؟ چه خواهی؟ چه خواهی؟ حسین جان، حسین جان...
به نظر من شهدایی، چون عقیل با وصالشان به معبود برای همه ما یادآور میشدند که «مسیحی نفس بودن» در اثر عشق و ایمان حاصل میشود. از تمرین خوب بودنهاست که آدم به این مراتب میرسد. شهید خلیلیزاده با سیره نورانی بودنش سر نخ را برای همه شیفتگان و دوستان به جای گذاشت و هر ساله در یادمانش به عنوان شهید شاخص معرفی میشود.
منبع: جوان