به گزارش خبرنگار ساجد، شهید «ابوالقاسم شالباف» ۲۶ آبان ۱۳۳۶ در قزوین چشم به جهان گشود. وی که برای نبرد با متجاوزان بعثی در جبهه حق علیه باطل حضور یافته بود، سوم دی ۱۳۶۵ در جزیره امالرصاص عراق مفقودالاثر شد و بعد از گذشت سالها در سال ۱۳۸۰ پس از تفحص در گلزار شهدای قزوین به خاک سپرده شد.
متن وصیتنامهای را که از این شهید والامقام به یادگار مانده است، در ادامه میخوانید:
«سلام به تو اى مادر که از کودکى مرا در آغوش گرمت پرورش دادى و آن گونه که میخواستم مرا تربیت نمودى.
در اینجا از تو میخواهم اى مادر عزیز! سلام مرا به خواهرانم برسانی و از آنها بخواهی در مرگ من کوچکترین شیون و زارى نکنند؛ بلکه افتخار کنند که رهبرى دلسوز و راهنمایى مهربان، چون امام دارند.
سخنى با همسر خوبم؛ از شما میخواهم فرزندم، مهدى را، آن گونه که شایسته نامش میباشد، تربیت کنی و نیز از شما میخواهم مرا ببخشی و از جد بزرگت براى من طلب مغفرت نمایی و از سفارشهایم که براى خدا بود محروم نمانى.
من هدفم از جبهه رفتن این بود که در راه باز شدن مسیر کربلاى حسینى شرکت کنم تا شاید در صحراى محشر با چهارده معصوم محشور شوم و بتوانم جوابگوى خدا و شهدا باشم و در این راه شاید خدا از من راضى شود.
اى اسلام؛ اى دین الهى؛ اى مکتب خون و شهادت و پیام؛ اى فریاد رس مستضعفین و بیکسان و اى خصم کافران، مستکبران و صدامیان و اى که در راهت هزاران نوجوان و جوان و پیرمردان، از ۱۳ ساله تا ۷۰ ساله، خون عزیزشان را فدا کردند! این چه جاذبهای است؟
این چه گلشنى است که هر جوان و مرد و زن مسلمان حاضر است در راهت جان فدا کند؟ من به قطره قطره خون شهدایى که مظلومانه در راهت جان دادند، قسم یاد میکنم که از تو، اسلام و قرآن کریمت پاسدارى کرده و جان خود را در راه پاکت بدهم.
و اما تو اى رهبر؛ اى برخاسته از قلب ملت، اى امید مستضعفین جهان، اى که تمامى وجودت براى خدا و قرآن میتپد و اى روح خدا! به روح مقدست سوگند یاد میکنم که از حریم اسلام و قرآن و کشورم دفاع نمایم و با صداى بلند و رسا فریاد کشم: اى شرق و غرب و اى مستکبرین جهان، ما امام زمان (عج) و نایبش امام خمینى را داریم، که شما از این مظلومان تاریخ چنان تو دهنى خواهید خورد که دیگر اثرى از شما در جهان باقى نماند.»
انتهای پیام/ 181