به گزارش گروه بینالملل دفاع پرس، مسعود اسداللهی کارشناس مسائل بینالملل، طی یادداشتی به زوایای پنهان حقایق عفرین و غوطه شرقی سوریه پرداخت و نوشت: در هفتههای اخیر شرایط امنیتی دو منطقه عفرین در استان حلب واقع در شمال غرب سوریه و غوطه شرقی در استان ریف دمشق روند بحرانی به خود گرفته است؛ شرایطی که نیاز به واکاوی در ابعاد و زوایای مختلف دارد:
حمله ارتش ترکیه به شهر عفرین در شمال غرب حلب در 30 دی ماه و شرایط استان حلب و استان کناری آن یعنی ادلب به ویژه پس از شکست گروه تروریستی داعش در شرق سوریه و برچیده شدن خلافت خودخوانده آن در ماههای اخیر در این کشور و پس از آن هجوم بازماندههای تکفیری به غوطه شرقی و از آن جا هدف قرار دادن خمپارهای دمشق باعث شد تا اوضاع نسبتا آرام شده سوریه دوباره متشنج شود.
در پی تشدید درگیری گروههای تروریستی در غوطه شرقی دمشق با ارتش سوریه و پرتاب خمپاره و موشک از طرف این گروهها به مناطق مسکونی پایتخت سوریه و کشته یا مجروح شدن غیر نظامیان سوری، ارتش سوریه برای خاموش کردن آتش عناصر تروریستی اقدام به عملیات گسترده در اطراف دمشق کرده است.
عملیات ارتش سوریه در غوطه شرقی موجی از ضربات قوی را متوجه گروههای تروریستی مستقر در منطقه کرده که این امر سبب شده تا جنگ گسترده روانی، تبلیغاتی و رسانهای علیه دولت دمشق از سوی غرب راه اندازی شود.
شورای امنیت سازمان ملل نشستهای متعددی را برای به اصطلاح برقراری آتش بس در غوطه شرقی برگزار کرده، درحالی که بیش از یک ماه است که عملیات تجاوز گرایانه ارتش ترکیه علیه منطقه کردنشین عفرین در شمال غرب سوریه آغاز شده، اما در عین حال جهان غرب و عرب در مقابل کشتار غیرنظامیان کرد توسط ارتش ترکیه در عفرین سکوت اختیار کرده و هیچ تحرکی را نیز از سوی شورای امنیت در این زمینه مشاهده نمیکنیم؛ رفتار تبعیض آمیز و دوگانهای که نیاز به بررسی دارد.
نکته قابل توجه این است که در درگیریهای فعلی غوطه شرقی، نیروهای ایرانی و هم پیمانان آن یعنی حزب الله لبنان، فاطمیون، حیدریون، زینبیون و... هیچ نوع مشارکتی ندارند و این عملیات منحصر به مشارکت نیروی زمینی و هوایی ارتش سوریه است که با حمایت و پشتیبانی روسها انجام میشود.
هجوم ارتش ترکیه به عفرین و مواضع آمریکا و روسیه
از ابتدای تجاوز نظامی ارتش ترکیه به منطقه عفرین، گروههای مسلح کرد از آمریکا درخواست کمک و یاری کردند، اما واشنگتن نه تنها به حمایت کردها نپرداخت بلکه به صراحت اعلام کرد که منطقه عفرین در اولویت عملیاتی ارتش این کشور نیست.
این موضع آمریکا در واقع نشان داد که آمریکاییها به ارتش ترکیه برای حمله به عفرین چراغ سبز نشان داده اند و آنچه که آمریکا در سوریه به دنبال آن است، سیطره بر منطقه شرق فرات بوده و حمایت واشنگتن از کردها یک ابزار سیاسی بیش نیست.
در واقع اگر آمریکا واقعا حامی کردها بود، باید از آنها در هر نقطه از خاک سوریه دفاع میکرد نه اینکه منطقه مهمی همچون عفرین را به حال خود رها کند.
مسکو نیز موضع مبهم و چالش برانگیزی در مقابل حمله ترکیه به عفرین گرفته و چند روز قبل از آغاز تجاوز ارتش ترکیه به این منطقه، روسها مستشاران نظامی خود را که در منطقه عفرین با کردها همکاری میکردند از این منطقه خارج کردند و با آغاز تجاوز ارتش ترکیه به عفرین، هیچ واکنشی به این تجاوز نشان ندادند.
البته شایعات رسانهای در جریان است دال بر اینکه بین مسکو - آنکارا توافق نانوشتهای حاصل شده مبنی بر این که ترکیه در طول مرزهای خود در منطقه عفرین، نواری به عمق 10 کیلومتر در خاک سوریه را به اشغال خود درآورد.
ترکیه این نوار را به عنوان کمربند امنیتی خود تلقی کرده و به بهانه جلوگیری از حملات گروههای مسلح کرد به داخل خاک خود به دنبال اشغال عفرین در شمال غرب سوریه است، اما اهداف ترکیه فراتر از توافق غیر رسمی با روسیه است، زیرا اردوغان اعلام کرده که به دنبال انتقال آوارگان جنگی سوری از خاک ترکیه به داخل منطقه عفرین است که این امر به معنای تغییر ترکیب جمعیتی منطقه عفرین و تبدیل اکثریت کردی آن به اقلیت خواهد بود.
در این میان موضع دولت سوریه محکوم کردن رسمی تجاوز ترکیه به خاک سوریه در منطقه عفرین است که در این خصوص با موضع روسها متفاوت است و قطعا دولت دمشق موافق اشغال مناطقی از خاک خود توسط ترکیه به بهانه ایجاد کمربند امنیتی نیست.
کردها هنگامی که از حمایت آمریکا ناامید شدند با ارسال پیامهایی از طریق واسطه ایرانی برای دولت سوریه درخواست کردند که پس از هفت سال سیطره کردها در این منطقه، ارتش سوریه به عفرین بازگردد.
در مذاکره غیر مستقیم میان دولت سوریه و گروههای کردی، دولت دمشق شرطهایی را برای بازگشت به عفرین مطرح کرد که از جمله آنها تحویل تمامی سلاحهای نیمه سنگین و سنگین کردها به ارتش سوریه بود.
تا این لحظه گروههای مسلح کرد این شرط را نپذیرفته و به همین خاطر ارتش سوریه نیز تاکنون به صورت رسمی وارد منطقه عفرین نشده و تنها بخشی از نیروهای داوطلب مردمی که در استان حلب در قالب تیپها و لشکرهای مختلف ساماندهی شده اند، وارد منطقه عفرین شده اند.
از سویی؛ دولت سوریه از مذاکره مستقیم با کردها اجتناب میکند، زیرا مذاکره مستقیم را به معنای به رسمیت شناخته شدن آنها میداند؛ اما از آنجایی که عفرین بخشی از خاک سوریه محسوب میشود، حاکمیت ملی اقتضا میکند که ارتش این کشور در هر نقطهای از خاک خود حضور داشته باشد، بنابراین حضور ارتش سوریه در عفرین از نظر موضوع حاکمیت ملی نیاز به تایید گروههای مسلح کرد ندارد.
از طرف دیگر؛ برخی شایعات رسانهای وجود دارد که روسیه نیز فعلا موافق با ورود ارتش سوریه به عفرین نیست و منتظر است تا ترکیه نوار مرزی مورد نظر خود را تکمیل کند.
غوطه شرقی کانون بحران
از ابتدای بحران سوریه در هفت سال گذشته تاکنون غوطه شرقی (حومه شرقی دمشق) کانون ایجاد بحرانهای امنیتی و نظامی برای پایتخت سوریه بوده و سیطره گروههای تروریستی در این منطقه همواره امنیت پایتخت را مورد تهدید قرار داده و در مدت هفت سال گذشته همواره شاهد دورههای مختلف درگیری، جنگ و سپس آرامش بین گروههای تروریستی در غوطه شرقی و ارتش سوریه بودهایم.
دور جدید درگیریها در غوطه شرقی، اما از اوایل بهمن ماه جاری به صورت محدود آغاز شد، علت آن نیز این بود که ارتش سوریه در آذر ماه و دی ماه سال جاری موفق شده بود عملیات بسیار موفقی را در شمال حماه و شرق استان ادلب انجام دهد و مناطق گستردهای را از وجود تروریستها پاکسازی کند.
همچنین آزادسازی فرودگاه نظامی ابوالظهور در شرق استان ادلب که بزرگترین فرودگاه نظامی سوریه در شمال این کشور است، سبب شده تا گروههای تروریستی در جبهه دیگری ورود کنند.
گروههای تروریستی در غوطه شرقی با این فرضیه که ارتش سوریه درگیر جنگ در شمال حماه و شرق ادلب است و قادر نخواهد بود در این منطقه دست به عملیاتی بزند دور جدیدی از درگیرها را آغاز کرده و با شلیک خمپاره به مناطق مسکونی شرق دمشق که فاصله کمی با غوطه دارد، وارد جنگ شدند.
اما از اواخر بهمن ماه شدت حملات خمپارهای و موشکی تروریستها هم از نظر حجم و هم از نظر گستره جغرافیایی در پایتخت بسیار افزایش پیدا کرد و تعداد زیادی از شهروندان غیر نظامی سوری را به خاک و خون کشیده و زندگی روزمره اهالی پایتخت را مختل کرده است.
ارتش سوریه پس از تثبیت پیروزیها در شرق ادلب نیروهای خود را متوجه غوطه شرقی کرده و سرتیب سهیل حسن (معروف به نمر) از طرف روسها مامور شد تا نیروهای خود را از شرق ادلب به غوطه شرقی دمشق منتقل کند. این اقدام روسها در واقع تلاشی بود برای تامین امنیت پایتخت و در عین حال جبران نارضایتی دولت سوریه در مورد موضع روسیه در عفرین.
تجربه این نوع آتش بسها در سوریه نشان داده که بازنده اصلی آتش بس دولت سوریه است، زیرا حکومت دمشق به عنوان یک دولت موظف است که به موارد آتش بس پایبند باشد، اما گروههای تروریستی به ویژه جبهه تحریرالشام (جبهه النصره) خود را به هیچ وجه متعهد به هیچ تعهدی نمیداند و به همین خاطر در هر آتش بسی ارتش سوریه مجبور به توقف پیشرویهای خود شده و گروههای تروریستی فرصت مجددی برای تجدید قوا و از سرگیری جنگ پیدا میکنند.
با ورود نیروهای سهیل حسن در درگیریهای غوطه، ارتش سوریه مواضع تروریستها را به صورت بسیار قوی و موثر هدف قرار داده به گونهای که سناریوی آزاد سازی شرق حلب در مورد غوطه شرقی نیز درحال تکرار شدن است.
به دنبال پیروزیهای سال گذشته ارتش سوریه در شرق حلب که در اثر آن گروههای تروریستی بخش اعظمی از مناطق تحت سیطره خود را از دست دادند و مجبور به قبول راه حل سیاسی شده و در نهایت شرق حلب را ترک کردند و بدین ترتیب حلب به طور کامل آزاد شد.
هم اکنون گروههای تروریستی مهمی از جمله جیش الاسلام (بازوی نظامی دستگاه اطلاعات عربستان در سوریه)، گروه فیلق الشام با گرایش (اخوانی _سلفی وابسته به قطر)، جبهه النصره (جبهه تحریرالشام مرتبط با قطر) و گروه احرار الشام (گرایش اخوانی وابسته به ترکیه) در سوریه حضور دارند.
پس از تشدید اختلافات بین قطر و عربستان شاهد درگیریهای خونینی بین جیش الاسلام از یک طرف و فیلق الشام و جبهه النصره از طرف دیگر بوده ایم.
توصیه قطریها در بسیاری از مناطق غوطه شرقی به فیلق الشام این بوده که پوششی برای حضور و فعالیت جبهه النصره باشند، زیرا این جبهه که رسما شاخه القاعده در سوریه است به عنوان یک گروه تروریستی شناخته میشود.
هم اکنون عملیات روانی و تبلیغات رسانه ای، سیاسی و بینالمللی همه جانبه جهان غرب و برخی کشورهای عربی در موضوع غوطه شرقی آن چنان شدت یافته که شورای امنیت در دو هفته اخیر چندین جلسه را با هدف برقراری آتش بس در این منطقه برگزار کرده است.
تجربه این نوع آتش بسها در سوریه نشان داده که بازنده اصلی آتش بس دولت سوریه است، زیرا حکومت دمشق به عنوان یک دولت موظف است که به موارد آتش بس پایبند باشد، اما گروههای تروریستی به ویژه جبهه تحریرالشام (جبهه النصره) خود را به هیچ وجه متعهد به هیچ تعهدی نمیداند و به همین خاطر در هر آتش بسی ارتش سوریه مجبور به توقف پیشرویهای خود شده و گروههای تروریستی فرصت مجددی برای تجدید قوا و از سرگیری جنگ پیدا میکنند.
در چنین شرایطی شاهد آن هستیم که وزیر خارجه ترکیه که ارتش این کشور در حال کشتار غیرنظامیان کرد در منطقه عفرین است، حمله ارتش سوریه به گروههای تروریستی غوطه شرقی را محکوم کرده است!
نکته قابل ذکر دیگر این است که عملیات جاری در غوطه شرقی توسط نیروی هوایی و زمینی ارتش سوریه با حمایت و پشتیبانی نیروی هوایی ارتش روسیه انجام میشود و از دو سال قبل که عملیات آزادسازی حلب و اطراف آن آغاز شده، نیروهای ایرانی و هم پیمانان آن از منطقه غوطه شرقی خارج شده، هیچ نقشی در عملیات غوطه نقشی نداشته و در عملیات فعلی نیز هیچ فعالیتی ندارند.
نتیجه گیری
در روزهای گذشته منتظر بودیم که ببینیم آیا روسیه در مقابل فشارها در شورای امنیت با ادامه عملیات ارتش سوریه همانند عملیات آزادسازی حلب در غوطه شرقی مقاومت خواهد کرد تا این منطقه توسط نیروهای سوری آزاد شود یا خیر، ولی با تصویب شنبه شب قطعنامه آتش بس 30 روزه در سراسر سوریه توسط اعضای شورای امنیت سازمان ملل متحد از جمله روسیه، مشخص شد که مسکو نیز تحت فشار سیاسی و رسانهای تن به آتش بس داده است؛ اقدامی که ممکن است مانع پیشروی ارتش سوریه در منطقه غوطه شرقی از یک سو و ادامه موشک باران و حملات خمپارهای تروریستها به دمشق از سوی دیگر شود هر چند که بر اساس قطعنامه 2401 مناطقی که تحت سیطره داعش، جبهه النصره و گروههای هم پیمان آنها قرار دارد، مشمول قطعنامه جدید نمیشود و ارتش سوریه قادر به ادامه عملیات علیه آنها خواهد بود.
انتهای پیام/ 441