به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع پرس، «اکبر صفرزاده» کارشناس سینما در یادداشتی درباره «ابراهیم حاتمیکیا» نوشت: ابراهیم حاتمیکیا بهترین کارگردان سینمای ایران است. وی در فیلمهای اخیرش به درجهای از پختگی و تبحر در امر کارگردانی رسیده که به راحتی در این ساحت تالیف میکند و تعریف منتقدان بزرگ تاریخ سینما در مورد تالیف و مولف بودن را تبیین میکند.
«به وقت شام» آخرین فیلم وی و فیلمی مانند «چ» سکانسهای فراموشنشدنی که تبیین تئوری مولف به بهترین شکل در آن صورت گرفته بسیار دارد و در نوع خود بی نظیر است. «به وقت شام» به دلیل موضوع جهانشمولی که دارد و کارگردانی بسیار خوب میتواند در سینماهای کشورهای دیگر به نمایش دربیاید و به برخی تلویزیونهای دنیا فروخته شود. «به وقت شام» محصولی صادراتی است.
اغلب دیگر آثار ابراهیم حاتمیکیا علیرغم داشتن کارگردانی و فیلمنامه خوب به دلیل نداشتن موضوعی جهانشمول وارد رتبه صادرات نمیشوند. دیدهبان و مهاجر این ظرفیت را دارند که محصولی صادراتی و بینالمللی باشند اما نکاتی در فیلم است که به شدت ایرانی است و مخاطب بینالمللی نمیتواند با برخی صحنههای آن ارتباطی قوی برقرار کند. شاید اگر این دو محصول در زمان تولید با نگاه صادراتی ساخته میشدند میتوانستند با مردم دنیا ارتباط بهتر و شفاف تری برقرار کنند.
به غیراز «مهاجر» و «دیدهبان» و «به وقت شام» تقریبا بقیه آثار ابراهیم حاتمیکیا با رویکرد جذب مخاطب داخلی تولید شدهاند؛ به عنوان مثال «آژانس شیشهای» که موضوع آن کاملا داخلی است یا «بوی پیراهن یوسف» یا «برج مینو» یا «روبان قرمز» یا «موج مرده» یا.....
برخلاف سینمای ایران که اغلب آثار تولید شده در آن فقط و فقط برای جذب مخاطب داخلی است سینمای هالیوود و آمریکا از بدو تولد به سمت موضوعاتی جهانشمول رفته و تاکنون در اغلب موارد فقط و فقط برای صادرات فیلم ساخته است. این نکته در مورد تمامی فیلمهای پرخرج هالیوود صادق است. فیلمهای دوران اولیه سینمای هالیوود نیز بر این قاعده استوار هستند؛ تمامی فیلمهای چاپلین، باسترکیتون، لورل و هاردی و... نیزصادراتی و جهانشمول هستند.
به جرات میتوان گفت مساله تکنیک در سینما و چگونگی شکلگیری آن در این صنعت چه در حوزه کارگردانی چه در حوزه فیلم نامهنویسی و چه در حوزه بازیگری در مواجه مستقیم با همه مردم به وجود آمده است.
فیلمهای امروزه سینمای هالیوود نیز براساس قواعد و اصول و علمی ساخته میشوند که این قواعد و علم و دانش از پس مواجهه مستقیم و جدی با همه مردم دنیا به وجود آمده و شکل گرفته و تبیین شده است. وجود این قواعد و اصول و علم شکل گرفته از پس تاریخ صد ساله سینما است، که باعث تولید فیلمهایی صادراتی مانند ارباب حلقهها، گلادیاتور، تایتانیک و... میشود و در کل دنیا به فروشهای چند صد میلیون دلاری یا چند میلیارد دلاری میرسد. اگر آنها تصمیمی برای فتح بازارهای دنیا نداشتند و نمیخواستند فروشهای چند میلیارد دلاری یا چند صد میلیون دلاری را در سطح دنیا تجربه کنند به طور حتم مانند بسیاری از فیلمسازان ما فیلمهای آپارتمانی تولید میکردند.
سینمای هالیوود برای تولید فیلمهای پرهزینه و صادراتی خود سراغ موضوعاتی جهانشمول مانند تقابل انسان با موجودات فضایی، ژانر وحشت، تقابل انسان با موجودات وحشی، جنگ خیروشر، اکشن، ماشین بازی و... میرود اما در سینمای ایران ژانر وحشت که مهترین ژانر صادراتی است اصلا و ابدا وجود ندارد.
در طول 40 سال گذشته بسیاری از کارگردانهای سینمای ایران که در حوزه دفاع مقدس و به تصویر کشیدن عملیاتهای مختلف فعالیت کردهاند بیشتر نگاه به بازارهای داخلی داشتهاند، تا بازارهای صادراتی و مخاطب جهانی، به همین دلیل بسیاری از فیلمهای آنها هم در مقام فیلم نامه هم درمقام بازیگری و هم در مقام کارگردانی و موضوع فیلم در سطحی پایین تر از استاندارد بینالمللی قرار می گیرد و مخاطب جهانی نمیتواند با آنها ارتباط لازم را برقرار کند.
فیلم دفاع مقدس اگر قرار است تولید شود باید همانند فیلم «نجات سرباز رایان» باشد که هم موضوع آن جهانشمول است و بینالمللی و هم فیلمنامه آن کاملا استاندارد است هم کارگردانی آن و هم بازیگری آن. ما در هشت سال دفاع مقدس موضوعات جهانشمول بسیار داریم.
ابراهیم حاتمی کیا پس از سالها سراغ موضوعی بینالمللی و جهانشمول رفته و «به وقت شام» را تولید کرده است، فیلمی که میتواند در بسیاری از کشورهای دنیا به نمایش در بیاید و به تلویزیون بسیاری از کشورهای دنیا فروخته شود و درآمدی قابل توجه از صادرات داشته باشد.
انتهای پیام/ 121