به گزارش گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس، نخستین روز از اولین اردوی دختران دوره هفتم آفتابگردانها، عصرِ یکشنبه با حضور اساتید و کارشناسان شعر، در مجتمع آدینه تهران آغاز شد.
میلاد عرفانپور ضمن خوشآمدگویی به شاعران دوره، از رقابت ۵۰۰ شاعر جوان در دوره هفتم آفتابگردانها یاد کرد. سپس با برشمردن فعالیت ۸ ساله شهرستان ادب در زمینه شعر و داستان و پژوهش و... انگیزه شکلگیری این موسسه را پر کردن خلاء آموزشی که پیرامون شعر کشور وجود دارد، دانست و افزود: اوج برگزاری اردوهای آموزشی و دانشآموزی در دهههای ۶۰ و ۷۰ و نیمه اول دهه ۸۰ بود که با تضعیف این برنامهها و تغییر سیاستهای آموزش و پرورش این خلاء ایجاد شد.
وی آموزش بیش از ۸۰۰ شاعر را در شش دوره گذشته شعر جوان انقلاب اسلامی، از افتخارات موسسه شهرستان ادب دانست و گفت: «این که خیلی از این شاعران عضو دوره، امروز شعرشان جلوه کرده و حتی خود در انجمنها و محافل ادبی نقش محوری دارند، ما را به ذوق میآورد. دوست داشتیم در این دوره میزبان شاعرانی باشیم که از دورافتادهترین نقاط کشور آمدهاند.»
عرفانپور سپس با اشاره به دشواریهای برگزاری این دورهها و تلاشهایی که در پشت صحنه برگزاری آن وجود دارد، افزود: «با مشورت بزرگان و تجارب قبلی خودمان به یک برنامه جامع آموزشی رسیدیم. دورهها اصلاً محدود و محصور به اردوها نیست، بلکه انتظار داریم اعضای دوره در همه فعالیتهایی که با هدف اعتلای ادبی آنهاست شرکت کنند.» و به اهمیت کلاسهای نظری و کارگاههای تخصصی نقد شعر تاکید کرد.
پس از سخنان میلاد عرفانپور، محمدرضا وحیدزاده کارشناس دفتر شعر آفتابگردانها نیز دقایقی با شاعران عضو دوره هفتم سخن گفت.
وی دوره هفتم را یکی از پراستقبالترین دورههای شعر جوان انقلاب اسلامی (آفتابگردانها) دانست. سپس از شاعران عضو این دوره خواست تا با سایت آفتابگردانها و رسانههای مرتبط با آن در تماس باشند و یادآور شد: «این رسانهها با همت خود آفتابگردانها فعال هستند و سایت آفتابگردانها کمک میکند آثار شاعران دورهها و اخبار مرتبط با آنها دیده شود و در حقیقت رسانهای برای انعکاس آثار و فعالیتهای اعضای هر دوره است.»
مودب: یکی از راههای افزایش خلاقیت مطالعه آثار بزرگان است
«علیمحمد مودب» مدیرعامل موسسه شهرستان ادب، در اولین کلاس از مجموعه کلاسهای این اردو، صحبتهای خود را ذیل موضوع «جهان شعر» اینطور آغاز کرد که همه انسانها به نوعی دچار طمع هستند و در اینباره گفت: «طمع چیز خوبیست و در قرآن نیز آمده. خداوند طمع را در دل ما انداخته. خوب است که ما نیات، طمعها و اهدافمان را اصلاح کنیم.» او ادامه داد: «بسته به اینکه چقدر چشم ما بینایی دارد و عینکمان قویست، طمع هم همانقدر رشد میکند. هرکس باید ببیند چه طمعی دارد. تمایز یک شاعر نسبت به شاعران دیگر، از نقطه صفر و این هدفها شروع میشود، از اولین انگیزهها برای حرکت. اینکه چه راهی میرویم، و آنها که بزرگ شدند، چطور بزرگ شدند.»
این شاعر با اشاره به اینکه مطالعه آثار بزرگان، یکی از چیزهاییست که خلاقیت را افزایش میدهد، افزود: «در تذکرههایی که از گذشته باقیست، نام هزاران شاعر درج شده که تنها بعضی از آنها ماندگار شدهاند، مولوی، نظامی، عطار و جامی بزرگاند. دریغ نیست که ما سراغ آنها نرویم و در شهری با این خیابانهای بزرگ و رجال، از کوچهها شروع کنیم.» مودب اضافه کرد: «باید قلهها را بشناسیم؛ زبان و زیباییشناسی و معرفت را یاد بگیریم. اگر ما طمعها را به آرزوهای کوچک بچسبانیم، نتیجه نمیگیریم.» وی اظهار داشت: «در این لحظه اگر شاعر بزرگی وارد اینجا شود، اضطرابی شما را فرا میگیرد؛ چرا که در مقابل آینه قرار میگیرید، این اضطراب، اضطراب مبارک و سالمیست، این بزرگان دست شما را میگیرند و نیاز را کم میکنند. باید بترسید و فکر کنید که شعر من از نظر محتوا چه چیزی برای ارائه دارد تا از حالا شروع کنیم.»
مدیرعامل شهرستان ادب، این موضوع که مطالعۀ آثار کهن به ضرر زبان شعر ماست را رد کرد و گفت: «باید آثار گذشتگان را مطالعه کرد؛ مطالعۀ این آثار زبان زیبای فارسی را به ما نشان میدهد. مگر ما قبل از آنکه خاقانی بخوانیم، چه زبانی داریم که میترسیم آسیب ببیند؟ باید خاقانی بخوانیم، چرا که خاقانی معاصر ماست. به قول قیصر: هرچه موثر است، معاصر است. طمعتان را تنظیم کنید. بحث، بحث اهتمام است و اگر قلۀ شعر ما فلان شاعر معاصر است، پرواز ما به همان اندازه خواهد بود.» او ادامه داد: «تا خطر نکنید، ثمر نمیبینید. چیزی شوید که عوض نشود؛ ازلی-ابدی و غیر قابل تعویض. ما وقتی همهمه داریم، سکوت اطراف را نمیشنویم. باید حاضر باشید و به اطراف توجه کنید. مدرنیستها و سرمایهداران جدید فرقی با شما ندارند. استیو جابز میگوید: فرق من و شما این است که من متوجهام. غبار عادت نمیگذارد چیزی ببینیم.»
علیمحمد مودب با اشاره به این سخن امام خمینی (ره) که حداقلِ نماز صحیح، نماز غریق است، عنوان کرد: «انسان در وقت غرق شدن، تماماً به خدا توجه میکند. غریقی که دارد خفه میشود میداند که خدا با اوست و او بندۀ خدا. این نوع توجه، به شاعر کمک میکند که شعر خوب و دور از شعاری بسراید.»
این شاعر در پایان با بیان اینکه هیچچیز در دنیا تصادفی نیست، تنبلی را گناه دانست و افزود: «دست از دست کشیدن بکشید و همت کنید. به شدت اهل ذکر و دعا باشید که "ذکر آرد فکر را در اهتزاز/ ذکر را خورشید این افسرده ساز"؛ و بدانید که دعا تکبر را از میان میبرد.»
امیری اسفندقه: آرمان شعر پارسی انقلابی است
حسن صنوبری، شاعر و پژوهشگر، برای دقایقی از چگونگی آشناییاش با شعر مرتضی امیریاسفندقه و تورق قصاید این شاعر در دوران نوجوانی خود صحبت کرد. وی تفاوت بارز این قصیدهها را با قصاید آن سالها، در زیبایی، نوآوری و تنوع موضوعی آنها دانست و قصاید مرتضی امیریاسفندقه را از نظر محتوا به انواع عاشقانه، حماسی، طبیعتگرا و ... تقسیم نمود و افزود: «من پس از خواندن این اشعار فهمیدم این شاعر به غیر از قصیده در قالبهای مهجور دیگری نظیر نیمایی نیز شعر میسراید. نیماییهایی که جان و جهانی شخصی دارد و با نیماییهای تکراری و مقلدانه متفاوت است.»
سپس مرتضی امیریاسفندقه ضمن ابراز خوشحالی از حضور در جمع شاعران دورۀ هفتم به عاطفۀ قوی و پویایی بانوان شاعر اشاره نمود و گفت: «عصمت کلمه و کلمۀ معصوم را شما بیشتر از مردان درک میکنید. دوره آفتابگردانها دورهای نورانی است و شاعران آفتابگردان به سمت نور شعر چرخیدهاند.»
وی در پاسخ به سوال نخست حسن صنوبری دربارۀ تجربیات آموزشی آغاز دورۀ شاعری خود افزود: «در زمان ما اینگونه دورهها به این شدت و شور و شفافیت نبود. با این حال در هر دورۀ تاریخی شاعری آمده و یادآوری کرده است که شعر دورانساز است.»
این استاد ادبیات و شاعر معاصر در بخش دیگری از سخنان خود از استادان پیشکسوت خود یاد کرد و یادآور شد: «در مشهد عزیز، استادانی، چون احمد کمالپور، محمد قهرمان، ذبیحالله صاحبکار، غلامرضا قدسی، غلامرضا شکوهی و ... را داشتیم. اما کلاسهای شعر در آن دوره به شیفتگی و شفافی امروز نبود و این رونق بی هیچ تردیدی ثمرۀ انقلاب است. شاعرانی که در نشستهای آفتابگردانها با آنها آشنا هستم خودشان دل شاعر دارند و نیامدهاند به شما بخشنامه کنند که چه بگویید؛ بنابراین این کلاسها موهبت و نعمت و احترامی است که انقلاب برای شعر قائل بوده است.»
وی دربارۀ تجربۀ حضورش در جلسات ادبی توضیح داد: «من در آن سالها شنیده بودم در مشهد انجمنی به نام انجمن شعر فرخ وجود دارد و در آن مردان نفسسوخته و کارآزمودهای، چون احمد کمالپور هستند. همچنین شاعری، چون غلامرضا قدسی که تاوان کلام خود را در زندانهای ستمشاهی داده بود. درِ خانه این استادان به روی مشتاقان شعر و ادب باز بود، اما انتظار داشتند هر روز و هر نفس روی اشعار خود کار کنیم و در هر دیدار نمونه شعر به همراه بیاوریم و... به خاطر دارم که برای به کار بردن کلمۀ غیر فارسی یورش در شعر بحث میشد و استاد کمال یادآوری کردند که ما چقدر کلمۀ دیگر در روستاها و شهرها داریم و باید برای ورود کلمات به شعرمان گذرنامه بگیریم.»
وی در بخش دیگری از سخنان خود ظلمستیزی را از جمله آرمانهای شعر پارسی از نخستین روزها دانست و افزود: «انقلابیهای واقعی -و نه قلابی- آناناند که اول در خود انقلاب کردهاند و اول ظلم را در خود خفه کردهاند. در همین نسل، قیصر امینپور و سلمان هراتی را داریم. ما نیز باید به این هوش و هیجان وفادار بمانیم.»
حسن صنوبری در بخش دیگری از این نشست از مرتضی امیریاسفندقه سوال کرد: «آیا گمان میکنید اگر شاعران خوبی، چون حسین منزوی و اخوانثالث در این جلسه حضور داشتند دیدگاه شما را پیرامون پیوند میان ادبیات پارسی و انقلاب میپذیرفتند؟» امیری اسفندقه با استناد به بیتی از حسین منزوی (فریب حاشیۀ امن را نخواهم خورد/ اگرچه متن سفرنامه خط به خط خطر است) پاسخ داد: «هرگاه جامعه خواسته به خودشیفتگی و خودخواهی عادت کند شعر پارسی ضامن واژهها را کشیده است. من دربارۀ شعر سخن میگویم و با سیاست کاری ندارم. آرمان شعر پارسی انقلابی است. برخی افراد تلاش میکنند از شاعران امروز شخصیتهای سیاستزده به جمع معرفی کنند، اما شعر، خودش خودش را معرفی میکند. شعر پارسی هیچوقت چاپلوس نبوده است.»
حسن صنوبری سپس پیرامون میزان اهمیتِ استعدادِ شعری در پیشرفت شاعران سوال کرد و امیری اسفندقه پاسخ داد: «البته شعر یک استعداد است، اما ما نیامدهایم بزرگترین شاعر باشیم. زبان پارسی سخاوتمند است و به قول حافظ: «دلا در عاشقی ثابت قدم باش/ که در این ره نباشد کار بی اجر». در تئاتر و سینما به هنرمندان میگویند ستارۀ سینما، اما ستارۀ شعر نداریم. چون شاعر نمیخواهد ستاره باشد. بلکه میخواهد ستارهها را ببیند. شاعر مترجم زبان هستی است. وقتی نمیخواهی چهره شوی واژهها پابهپایت میآیند.»
شاعر مجموعه قصیدۀ «سیاه مست سایۀ تاک» در پاسخ به آخرین سوال حسن صنوبری، از اولین تجربه شعر سرودن خود سخن گفت: «کلاس چهارم ابتدایی بودم؛ و بلد نبودم نقاشی بکشم. در زنگ نقاشی یک روز کنار نقاشیام مصراعهایی نوشتم و معلم کنار آن نقاشی به من نمره 20 داد و نوشت هزاران آفرین فرزانه فرزند. از آن زمان فهمیدم اگر قرار است اتفاقی در زندگی من بیفتد از طریق کلمه میافتد و کلمه دست مرا گرفت.»
در پایان این نشست مرتضی امیری اسفندقه به امضای آثار خود و تقدیم آنها به شاعران جوان پرداخت.
اردوی دختران دورۀ هفتم آفتابگردان، تا چهارشنبه، بیستم تیر، ادامه دارد.
انتهای پیام/ 121