به گزارش خبرنگار دفاع پرس از خرم آباد، در اواخر تيرماه سال 1367 فرماندهان و چند تن از نيروهی پيشرو جهت توجيه نسبت به منطقه عملياتی و چگونگی آن، به شهر سر پل ذهاب وارد شدند و بلافاصله در اين شهر يك مقر فرماندهی انتخاب کردند و مقدمات كار جهت حضور گردان ها در اين محور تا حدودی آماده شد.
دشمن با توانی مضاعف و با پشتيبانی آتش سنگين توپخانه و نيروی هوايی و هوانيروز از قصر شيرين گذشته و به طرف سر پل ذهاب در حال پيشروی بود كه فرماندهان يگان و ديگر نيروهای همراه جهت كسب اطلاعات بيشتر بجانب قصر شيرين رفته تا وضعيت نيروهای خودی و دشمن را از نزديك مورد ارزيابی و بررسی قرار دهند. اما پيشروی دشمن بسيار سريع بود بطوری كه آنان، تقريباً در شمال غربی شهر سر پل ذهاب در نزديكی تپه های كوره موش با دشمن مواجه شدند. اما اين ستون از دشمن قصد داشتد وارد تنگه كل داود شده و عقبه سرپل ذهاب را به تصرف خود در آورد، تا كاملاً اين شهر تسخير شود.
بدين لحاظ فرماندهان يگان و نيروهای همراه، به جانب شهر سرپل ذهاب برگشتند تا گزارش وضعيت موجود را به اطلاع قرارگاه برسانند و از جانبی ضمن استقرار در مقر يگان در سرپل ذهاب منتظر بمانند تا گردان های مانوری برسند و يك خط پدافندی را در اين محور در جلوی دشمن ايجاد کنند.
اما متأسفانه به محض ورود به نزديكی های شهر متوجه شدند كه شهر سر پل ذهاب هم توسط دشمن سقوط كرده است و مقر يگان نيز در اين شهر مورد هدف گلوله توپ دشمن قرار گرفته، چند نفر از نيروهای خودی اسير و مابقی موفق به ترك مقر مزبور شده بودند.
در اين هنگام تصميم گرفته شد تا به تنگه كل داود و پاتاق رفته و در اين دو تنگه گردان های پياده يگان را مستقر نموده تا شايد بتوان حملات سريع دشمن را خنثی كرد. اما قبل ازآنكه به تنگه كل داود وارد شوند متوجه شدند كه اين تنگه هم سقوط كرده و به دست دشمن افتاده است و در اين جا بود كه كار به مراتب مشكل تر از پيش شد. به هر حال با زحمات فراوان از طريق يك راه فرعی خود را به شهر اسلام آباد رسانده و از آنجا به گردنه پاتاق عزيمت کردند.
به محض ورود به گردنه پاتاق، يك گردان پياده از يگان نيز وارد اين منطقه شده بود كه نيروهای گردان مزبور در اطراف اين گردنه و تلمبه خانه شركت نفت منطقه پل ماهی ( در ميان شيارها و درختان منطقه) مستقر گرديده و آماده شدند تا در اين محل با دشمن به ستيز برخيزند و از مواضع خود دفاع کنند.
بعد از آن در ساعت 3 بعداز ظهر روز يكم مرداد ماه سال 67 يك گروهان زرهی تشكيل شد و چند دستگاه تانك در مقابل تنگه كل داود مستقر شدند و تا غروب مواضع دشمن در اين تنگه (كه تنها مسير پيشروی دشمن به سمت پاتاق و دارای موقعيت خاص نظامي بود.) زير آتش شديد رزمندگان اسلام قرار گرفت و پيش روی دشمن در اين روز سد گرديد.
در همان شب يعنی شب يكم مرداد سال 67 يك گروهان از گردان های پياده يگان 57 ابوالفضل (ع) با هدايت نيروهای اطلاعاتی با نفوذ به داخل مواضع دشمن در تنگه كل داود، آنها را مورد هجوم قرار دادند و با وارد نمودن ضرباتی به دشمن ضمن برهم زدن آرايش نظامی آنها به مواضع خود بازگشتند.
اما روز بعد، يعنی دوم مرداد ماه نيروهايی چند به استعداد تقريبی يك گروهان تجهيز گرديده و به جانب مواضع دشمن در كنار جاده آسفالته اعزام شدند تا در اين مسير نيروها و امكانات دشمن را منهدم سازند. ولی قبل از هر چيزی دشمن برای جلوگيری از آسيب پذيری در روی جاده آسفالت و كناره های آن عقب نشيني کرده كه بدين ترتيب نيروهای اعزامي به محل خود (مكان استقرار نيروهای خودی) مراجعت كردند.
بعد از اين موارد، تعدادی از نيروهای رزمنده كارآمد و مجرب آماده شده و به سلاح های آرپی جی و تيربار و ... مجهز شدند تا محل تجمع زرهی دشمن در سرپل ذهاب را مورد تهاجم قرار داده و ضربات مهلكی به تانك ها و ادوات و مواضع دشمن وارد سازند. ولی قبل از آنكه اين طرح عملی شود دشمن از بعد از ظهر روز سوم مرداد ماه با زير آتش گرفتن منطقه (گردنه پاتاق) حملات خود را از نو گرفته و با سرعت اقدام به پيشروی کرد.
در حقيقت اين عمليات از جانب مزدوران استكبار جهانی يعنی منافقين طرح ريزی شده و با پشتيبانی كامل نيروهای عراقی به مرحله اجراء درآمد. زيرا وقتی وضعیت جنگ را تا حدودی نا مشخص و مبهم ديده بودند از اين فرصت استفاده كرده و قصد کردند تا كار انقلاب اسلامی را با يك عمليات گسترده يكسره نمايند و به همين منظور منافقين يك هفته قبل از آغاز عمليات، تمام نيروها و هواداران خود را از كشور های خارجی به وسيله پيام، به داخل عراق فرا خوانده و بعد از يك آموزش ابتدايی چند ساعته كه تنها به باز و بسته كردن سلاح های سبك منحصر می شده است، آنان را در قالب لشكر های 250 نفری و تيپ های 80نفری، سازماندهی و برای انجام عمليات روانه خاك پاك ايران اسلامی كردند.
هدف تصرف تهران و به دست گرفتن حكومت مركزي بود و به همين علت آنان نزديكترين راه به تهران (يعني جاده قصر شيرين- كرمانشاه- قزوين- تهران) را انتخاب كرده بودند. بنابراين طي يك توجيه كلي و سخنراني هاي متعدد هدف از عمليات را كه (همانا سقوط انقلاب اسلامي بود) براي آنان تشريح، و مسيرها و محورهاي عملياتي نيز در سه محور و سه مرحله مشخص شد. محور اول و يا مرحله اول از مرز تا كرمانشاه،محور دوم و يا مرحله دوم از كرمانشاه تا قزوين و در مرحله سوم از قزوين تا تهران ،كه فرماندهان هر مرحله نيز كاملاً مشخص شده بودند و قرار گذاشته تا قبل از رسيدن نيروهاي رزمي منافقين به تهران، مسعود رجوي و همسرش در پايتخت مستقر و حكومت را ساقط نموده و قدرت را به دست گيرند. با اين خيال بافيهاي پوچ منافقين از مسير جاده قصر شيرين (با پشتيباني نيروهاي زرهي و توپخانه و نيروي هوايي و هوانيروز عراق) وارد شهر سرپل ذهاب شده و سپس در مراحل بعدي نيز با كمك نيروهاي عراقي توانستند خود را تا نزديكي هاي شهر كرمانشاه برسانند كه به اين موارد اشاره خواهد شد.گفتيم كه نيروهاي يگان 57 در گردنه پاتاق مسقر بودند و (گردان پياده بعثت و يك گروهان از گردان حمزه سيدالشهداء به ترتيب در كرند و زير گردنه پاتاق استقرار داشتند) از جانبي يكي دو گردان پياده ديگر يگان در نزديكي هاي شهر كرمانشاه مستقر بودند تا در صورت نياز از گردان هاي بعثت و حمزه سيدالشهداء پشتيباني نمايند. از طرفي اين موضوع نيز عنوان گرديد كه دشمن تا تنگه كل داود (يعني تا مقابل گردنه پاتاق) پيش آمده و يكي دو شبانه روز حملات سريع آنها توسط رزمندگان اسلام سد شده و پيشروي هاي آنها متوقف گرديده بود.
اما در بعداز ظهر روز سوم مرداد ماه سال 67 به يكباره دشمن بعثي و نيروهاي منافق گردنه پاتاق را با شدت هرچه تمامتر زير آتش سنگين خود قرار دادند. يگان هاي زرهي آنها نيز به حركت درآمده و شروع به پيشروي كرده، هواپيماي عراقي نيز با پشتيباني از منافقين وارد عمل شده و حتي پشت گردنه پاتاق را بمباران شيميايي نمودند. هوانيروز عراق نيز هر مانعي را از سر راه منافقين بر مي داشت.
به هر حال نيروهاي منافق با حمايت دشمن بعثي از روي جاده آسفالته شروع به پيشروي نمودند. مقاومت هاي پراكنده نيروهاي رزمنده يگان 57 مؤثرنشد.. حتي سعي شد كه با استقرار يك دستگاه تانك بر روي گردنه پاتاق، پيشروي دشمن را متوفق نمايند.اما اين كار نيز با منهدم شدن دستگاه مزبور توسط هيلكوپترهاي عراقي توفيقي در بر نداشت. نهايتاً دشمن گردنه پاتاق را به تصرف خود در آورد و نيروهاي يگان بجانب شهر كرند عقب نشيني نمودند. دشمن با سرعت هرچه تمامتر بر روي جاده آسفالته به جانب شهر كرند پيشروي نموده و مقاومت هاي پراكنده نيروهاي خودي نيز هر چند ساعاتي آنها را مشغول مي نمود اما به هر حال بعد از گذشت مدت اندكي شهر كرند نيز بتصرف منافقين درآمد. در هر صورت مقاومت نيروهاي يگان 57 به دليل كمبود امكانات و تجهيزات و نيرو و شباهت هايي كه نيروهاي منافق با رزمندگان اسلام داشتند و رنگ پرچم مؤثر نيافتاد، و در اين زمان مي بايست چاره اي ديگر انديشيده شود. از هر جانبي ارتباط بي سيم هم با گردان هاي واقع در تنگه شوهان قطع شده بود كه بوسيله يك نفر گزارش وضعيت نيروها به گردان هاي مزبور داده شد تا با بسيج فرماندهان و سازماندهي حساب شده در تنگه شوهان (واقع در 35 كيلومتري غرب جاده كرمانشاه – اسلام آباد) دشمن را متوقف ساخته و آنها را بدام بياندازند. بعد از گذشت چند ساعت شهر اسلام آباد نيز سقوط كرد و منافقين بجانب شهر كرمانشاه با سرعت هرچه تمامتر به پيشروي خود ادامه دادند. آنچه گفته شد در ارتباط با تهاجم دشمن و پيشروي آنان بود و اما از جانب ديگر وقت آن رسيده كه به آرايش نظامي گردان هاي يگان 57 در تنگه شوهان (كه مقدمه اي شد براي سد هجوم دشمن و در نهايت وادار نمودن آنان به عقب نشيني و موفقيت كامل عمليات مرصاد) اشاره شود. گردان هاي پياده و پشتيباني رزمي و ... يگان در تنگه شوهان استقرار پيدا نموده بودند كه در همين زمان همچنانكه اشاره شد، ارتباط بي سيم با محور عملياتي( محل استقرار فرماندهي لشكر و گردان هاي بعثت و حمزه سيد الشهداء) قطع گرديدو اين حكايت از يك واقعه مهم مي نمود. پس از يك ساعت خبر رسيد كه دشمن از گردنه پاتاق گذشته و بطرف شهر كرند در حال پيشروي است. و بالاخره اطلاع داده شد كه شهر كرند هم سقوط كرده نمود. و دشمن در حال پيشروي به طرف شهر اسلام آباد است. در اين زمان گردان هاي شهدا، مالك اشتر و محبين در روي ارتفاعات تنگه شوهان بجانب جاده اصلي كرمانشاه – اسلام آباد، آرايش نظامي پيدا كردند كه گردان شهداء پدافند بر روي ارتفاعات مشرف بر اين جاده را به عهده گرفته و گردان محبين نيز به عنوان احتياط آن آماده و مهياي هرگونه پشتيباني و حمايت از نيروهاي عمل كننده شد. تمام امكانات و سلاح هاي سنگين را نيز براي هرگونه مقابله با دشمن در موقيعت هاي مناسب جاي داده و مستقر ساختند. اما در همين زمان اطلاع رسيد كه شهر اسلام آباد نيز بتصرف دشمن درآمده و نيروهاي منافقين درحال پيشروي به سوي كرمانشاه مي باشند. فرماندهان، نيروها را مهياي سد هجوم دشمن و دفاع نمودند و در عين حال قرار شد گردان محبين با هماهنگي طرح و عمليات قرارگاه وارد اسلام آباد شده و در آنجا عملياتي را جهت سد هجوم دشمن و سپس آزاد سازي شهر اسلام آباد، صورت دهد. ولي قبل از اينكه اين گردان طرح خود را عملي سازد. گروه هاي اطلاعاتي خبر دادند كه دشمن جاده ارتباطي مقر يگان 57 با اسلام آباد و باختران( كرمانشاه)را تصرف نموده و در نتيجه امكان طرح و اجراي يك عمليات در اين هنگام نبود. به ناچار اين گردان (محبين) نيز در گردنه چهار زبر( تنگه مرصاد) ( كه گردان شهدا نيز از قبل در آن اسقرار يافته بود) مستقر گرديد.
بالاخره اين گردان ها (بالاخص گردان شهدا)، با همكاري يگان هاي ديگري كه درمنطقه حضور داشتند توانستند پيشروي سريع دشمن را در اين منطقه (گردنه چهارزبر) متوقف ساخته ودشمن را زمين گيرنمايند وازشب تاصبح يگانهاي مزبور درگيري مستقيم با دشمن داشتند.
سپس به دليل عدم ارتباط با مركز پشتيباني كرمانشاه و قرارگاه با تلاش مضاعف پرسنل لشگر 57، يك جاده موقتي( كه از پشت تنگه شوهان به ماهي دشت وصل مي گرديد) احداث گرديد. و ارتباط زميني و بي سيم با قرارگاه جهت ادامه كار برقرار شد. از جانبي ديگر با برقراري اين ارتباط ، تدارك وضعيت تسليحاتي و تغذيه اي يگان نيز برقرار شده و در نتيجه آمادگي براي بوقوع پيوستن يك عمليات بيش از پيش بيشتر مي شد. در اين زمان جهت احتياط بيشتر و بهره برداري از نيروهاي رزمنده افزونتري به عقبه يگان در خرم آباد اطلاع داده شد كه سريعاً از طريق راديو نيروهاي گردان انبياء را كه در مرخصي بسر مي بردند فراخواني نموده و به منطقه اعزام نمايند و همچنين واحدهاي ستادي نيز در احتياط بودند تا در صورت لزوم از آنها نيز در قالب گردان رزمي استفاده شود.
بعد از دو روز گردان انبياء به منطقه وارد گرديد و نهايتاً عمليات مرصاد در تاريخ 6/5/1367 با رمز ( يا علي «ع») آغاز شد. يگان 57 با گردان هاي پياده ( انبياء- شهداء – محبين و مالك اشتر) به دشمن هجوم برده و با كمك يگان هاي ديگري از سپاه توانستند متجاوزين را وادار به عقب نشيني نمايند كه دشمن تعقيب گرديد تا نزديكي هاي اسلام آباد. از طرفي سپاه ناحيه لرستان نيز با جمع آوري نيروهاي پاسدار و بسيج خود به استعداد چند گردان جهت سد هجوم دشمن جاده اسلام آباد- سيمره را نيز مسدود نموده و منتظر هجوم منافقين گرديدند، اما از آنجايي كه منافقين جاده آسفالته اسلام آباد – باختران را به عنوان مسير پيشروي و هجوم خود انتخاب نموده بودند، در نتيجه نيروهاي سپاه ناحيه لرستان نيز تا نزديكي هاي سه راهي اسلام آباد پيشروي كرده و در اين محل با منافقين درگير شدند كه در شب اول يك تك ايذايي عليه آنان انجام داده و بافرا رسيدن روز در قسمت كارخانه نمك با منافقين به نبرد مستقيم پرداختند كه در همان ابتداي عمليات يك پارك موتوري مجهز دشمن و عقبه پشتيباني رزمي آنان منهدم گشته و به آتش كشيده شد. در نتيجه عقبه دشمن بسته شد و نيروهاي سپاه ناحيه به همراهي ديگر يگان ها بطرف كرمانشاه پيشروي نمودند كه تقريباً در گردنه حسن آباد دشمن در محاصره قطعي افتاد و اين نيروها و نيروهاي لشگر 57 و ديگر يگان ها به هم ملحق شده و آنگاه به صورت مشترك دشمن را كه به طرف اسلام آباد در حال فرار بود تعقيب نمودند. منافقين قصد داشتند با جمع آوري كليه امكانات و نيروهاي خود لااقل شهر اسلام آباد را حفظ نموده و يك خط پدافندي در جلوي اين شهر تشكيل دهند. اما رشادت هاي كم نظير سپاهيان اسلام و همچنين پشتيباني بسيار جدي نيروي هوايي و هوانيروز و آتش سنگين بر روي دشمن، فرصت هرگونه اقدام را از آنان گرفت. بنابراين در نزديكي هاي ظهر همان روز شهر اسلام آباد نيز آزاد گرديده و به دنبال آن بعد از چند ساعت شهر كرند و سپس گردنه پاتاق و در نهايت شهر سر پل ذهاب نيز توسط جان بر كفان سپاه قرآن باز پس گرفته شد.
دشمن كه به خيال خود با اقتدار مي خواست به تهران وارد شود و شهرهايي را كه در ظرف چند روز متصرف گرديده بود. با فرار از منطقه همه اين سرزمين ها و شهرها را جا گذاشته و با خواري هرچه تمامتر تمام اندوخته هاي خود را ظرف تنها يك روز از دست داد و نتواست كاري را صورت دهد بنابراين كليه نيروهاي هوادار را به داخل عراق فرا خواند. نيروهاي خودي نيز دشمن را تامرز تعقيب نموده و سپس يك تيپ، پدافند منطقه را بعهده گرفت و يگان هاي عمل كننده به مقر هاي خود بازگشتند. چند نكته در ارتباط با ويژگي هاي خاص اين عمليات لازم است عنوان گردد.
اولاً، در اين عمليات بايستي به نقش قابل توجه پشتيباني نيروي مقتدر هوايي و هوانيروز ارتش جمهوري اسلامي، اشاره نمود كه در واقع بخشي از پيروزي هاي اين عمليات بزرگ مرهون تلاش ها و مجاهدت هاي فراوان اين بزرگ واران قهرمان مي باشد .
نكته دوم اين است كه جنگ در عمليات مرصاد تا حدودي مشگلتر از جنگ با متجاوزين عراقي بود. چرا كه منافقين از نظر زبان، شكل و آرايش نظامي و پرچم و ... شبيه به نيروهاي خودي بودند و همين امر مهم باعث گشت تا در مراحل اوليه تهاجم به لحاظ اينكه دوست و دشمن از هم منفك نبودند دشمن توانست مناطقي از اين سرزمين پاك را به اشغال خود در آورد.
سومين نكته، آن است كه در عمليات مرصاد بيش از 4800 نفر در مجموع از نيروهاي منافق و عراقي در قالب 20 تيپ مشترك منافقين و نيروهاي عراقي كشته شده و هزاران نفر زخمي و تعدادي نيز به اسارت سپاهيان اسلام در آمدند و همچنين تجهيزات قابل ملاحظه اي از جمله( 120 دستگاه تانك – 400 دستگاه نفربر و هزاران قبضه سلاح هاي سبك- نيمه سنگين و ...) از دشمن منهدم گشته و غنائم زيادي نيز بدست رزمندگان اسلام افتاد، كه در همه موارد مذكور نقش اين يگان رزمي در عمليات مرصاد اساسي و قابل ذكر بود و بسياري از پيروزي ها با رشادت رزمندگان قهرمان اين يگان و پاسداران و بسيجيان دلاور لرستان بدست آمد. البته جا دارد در اينجا از حماسه آفريني ها و حضور جدي سربازان گمنام امام زمان (عج) استان لرستان در اين عمليات نيز تقدير بعمل آيد و به رشادت هاي آنان ارج گذاشته شود.
نكته چهارم اينست كه در اين عمليات به جهت حساسيتي كه داشت، سيل عظيم جمعيت بسيجي استان لرستان به جبهه ها سرازير گرديد. به نحوي كه اعزام به جبهه در اين عمليات به يك جهاد عمومي شبيه بود.
و در آخرين نكته بايستی گفت كه منافقين كور دل با تصرف شهرهای سر پل ذهاب – كرند- اسلام آباد و مناطق ديگر اموال عمومی را به غارت برده و منهدم ساختند و در اين ماجرا علاوه بر آنكه شهدايي از يگان هاي رزمي به درجه اعلاي شهادت نايل گرديد. عده اي از مردم بي گناه نيز يا شربت شهادت نوشيده و يا آواره شدند. به هر حال عمليات مرصاد معراج شهداي گلگون كفن و قهرمانان بزرگي بود كه آخرين پيروزي سپاه اسلام را در دفاع مقدس رقم زد. مرصاد كمين گاهي بسيارخطرناك براي دشمنان منافق بود كه خيال مي كردند همه چيز براي آنها بدست آمده و براي حكومت اسلامي تمام شده است.
مرصاد يادآور خاطرهای بسيجيان عارف و عاشق و پاسداران سلحشوری است كه يك بار ديگر آخرين برگ زرين دفاع مقدس را نيز بر پرونده درخشان خود در دفاع مقدس ضميمه كردند. مرصاد بيانگر بيعت جاودان امت سلحشور با رهبر و مقتدا و امام خود بود. مرصاد نشانگر رشادتها و سلحشوری های رزمندگان قهرمان ديار لرستان است كه در حساس ترين روز های جنگ تحميلی يك بار ديگر در راه دفاع از اسلام و سرزمين اسلامی از همه چيز خود گذشتند و با نثار جان خود و با ابراز شجاعت و شهامت فراوان، حقانيت اسلام و جمهوری اسلامی را برای همگان به اثبات رساندند و بالاخره مرصاد، نمايانگر حماسه های سربازان گمنام لشکر هميشه پيروز 57 و قهرمانان ديار لرستان است. درود و رحمت خدا بر شهدای قهرمان مرصاد و بر رزمندگان سلحشور اين عمليات كه آخرين پيروزی هم مرهون شهادت ها و شهامت های آنان است.
بدين ترتيب با به پايان رسيدن عمليات مرصاد جنگ هشت ساله ای كه رژيم عراق در شهريور سال 1359 آغاز نموده بود در مرداد ماه سال 1367 عملاً به پايان رسيد و قهرمانان ديار لرستان همچنان كه افتخار آن را داشتند كه در روزهای اول جنگ، حضوری جدی داشته باشند روزهای پايانی آن را نيز با حماسه آفرينی به اتمام رساندند.
كلام را با سخنان گوهر بار امام راحل رحمت ا... عليه درباره جنگ به پايان مي بريم كه مي فرمايد:«در جنگ پيروزی از آن ملت ما گرديد و دشمنان در تحميل آن همه خسارات، چيزي به دست نياوردند و هر روز ما در جنگ بركتی داشتيم كه در همه صحنه ها از آن بهره جسته ايم... ما در جنگ دوستان و دشمنان خود را شناخته ايم، ما در جنگ ابهت دو ابر قدرت شرق و غرب را شكستيم ما در جنگ حسن برادری و وطن دوستی را در نهاد يكايك مردمان بارور كرديم. ما در جنگ به مردم جهان و خصوصاً مردم منطقه نشان داديم كه عليه تمامی قدرت ها و ابرقدرتها ساليان سال می توان مبارزه كرد».
انتهای پیام/