به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، در راستای تجلیل از مقام والای شهیدان جامعه قرآنی کشور، «رحیم قربانی» رییس سازمان قرآن و عترت بسیج کشور به همراه نماینده شورای توسعه قرآنی و جمعی از قاریان و فعالان حوزه قرآن و عترت کشور با حضور در منزل شهید جامعه قرآنی «محمدعلی م.مرادی» با خانواده این شهید والامقام دیدار کردند.
ناصر م. مرادی فرزند ارشد خانواده م. مرادی، در ابتدای این مراسم اظهار داشت: هشت خواهر و برادر بودیم که محمدعلی هفتمین فرزند خانواده بود. به جرات میتوانم بگویم ما شهدا را نشناختیم. حتی محمدعلی که برادر خودمان بود هم نتوانستیم بشناسیم.
وی افزود: محمدعلی ۲ سال در خدمت سربازی و ۵ سال به عنوان بسیجی در جبهه بود. در آن دوران پیش میآمد که چند برادر به طور همزمان با یکدیگر در جبهه بودیم، اما در میان ما فقط محمدعلی لیاقت شهادت را داشت.
برادر شهید به آخرین اعزام این شهید بزرگوار اشاره کرد و گفت: محمدعلی و شوهر خواهرم با هم در عملیات مرصاد شرکت کردند. چند روز بعد از آغاز عملیات، شوهر خواهرم را در بیمارستان مشهد مقدس پیدا کردیم. از او حال محمدعلی را پرسیدیم که گفت: در میان مجروحین نبود. شوهرخواهرم به ما یقین داد که او زنده است. اصلا فکرش را هم نمیکردیم که چند روز بعد خبر شهادتش را بشنویم. روزی که خبر شهادت محمدعلی را آوردند، منزل مادرم مراسم روضهخوانی بود.
وی خاطرنشان کرد: وقتی مادرم خبر شهادت برادرم را شنید، تا مدتها حال روحی خوبی نداشت. میگفت: «حتی برای دشمن هم دعا نمیکردم که داغ فرزندش را ببیند.»
م. مرادی در بیان خاطرهای عنوان کرد: محمدعلی در شیلات تهران کار میکرد. گاهی از طرف اداره به آنها تن ماهی میدادند. او چند تن را برای خانوادهاش کنار میگذاشت و باقی را با خود به جبهه میبرد.
برادر شهید تصریح کرد: برای رفتن به جبهه هر بار از محل کارش مرخصی میگرفت، اما آخرین بار به او اجازه رفتن به جبهه را ندادند و محمدعلی بدون مرخصی از محل کارش به جبهه رفت.
رحیم م. مرادی برادر دیگر این شهید بزرگوار اظهار کرد: محمدعلی در کلاسهای آیت الله مجتهدی تهرانی شرکت کرده بود و ما از این موضوع بی خبر بودیم. روزی برادر کوچکمان به دفتر این مجتهد عالی قدر رفته بودند. به جهت اینکه ما فامیلی خاصی داریم. از او پرسیده بودند که آیا شما چنین فردی را میشناسید. برادرم وقتی دست خط محمدعلی را دید متوجه شد که او از شاگردان آیت الله مجتهدی تهرانی بوده است.
وی در خصوص علاقه برادرش به امام (ره)، گفت: زمانی که امام (ره) به کشور بازگشتند، محمدعلی یک کبوتر سفید را در آسمان رها کرد. نمیدانیم که آیا نذری داشته و یا از روی علاقه این کار را کرد.
کریم م. مرادی برادر دیگر شهید محمدعلی در بیان خاطرهای عنوان کرد: به محمدعلی بخاطر روح بزرگش غبطه میخوردم. من و محمدعلی به جهت علاقه خاصی که به امام (ره) داشتیم هر دو مراسم ازدواجمان را در روز ۲۲ بهمن سال ۶۲ برگزار کردیم.
آذر شاهرخی همسر شهید محمدعلی م. مرادی در این مراسم به سخنرانی پرداخت و اظهار کرد: حدود ۳۰ سال از شهادت همسرم میگذرد، اما داغ از دست دادنش برایم تازه است. من به جز خوبی از محمدعلی چیزی ندیدم.
وی با بیان این که دو فرزند دختر از همسر شهیدش به یادگار مانده است، افزود: همسرم علاقه زیادی به فرزندانمان داشت. هر روز پیش از رفتن به محل کارش سمت بچهها میرفت و درخواب آنها را میبوسید.
همسر شهید خاطرنشان کرد: محمدعلی در جبهه امدادگری میکرد، اما در عملیات مرصاد تک تیرانداز بود. در دوران دفاع مقدس خواب شهادتش را دیدم. وقتی برایش تعریف کردم گفت: «اگر من هم نبودم، امیدت به خدا باشد». پس از شهادت همسرم، هرگز احساس تنهایی نکردم، زیرا او را هر لحظه کنارم دیدم.
انتهای پیام/ 131