به گزارش خبرنگار بینالملل دفاع پرس، رسانههای جمعی از ابزارهای قدرتمند در شکلدهی به افکار عمومی به شمار میروند. نقش تبلیغات با استفاده از این رسانهها به قدری مهم است که از آن میتوان به منظور برهم زدن یک ساختار سیاسی در شرایط بحرانی استفاده کرد.
مخاطب اصلی تبلیغات، افکار عمومی است که در آن مأمور ابزارهای تبلیغ به دنبال مجاب کردن و قانع کردن مردم در جهت اتخاذ یک موضع معین است. هر یک از رسانههای جمعی میتواند تاثیر زیادی بر مخاطب بگذارد؛ به عنوان مثال ماهواره یکی از رسانههای بسیار تاثیرگذار است که واقعیتها را آنطور که باید به تصویر نمیکشد؛ مسائل کوچک را بزرگ جلوه میدهد و به افراد مجال تأمل و تفکر نمیدهد؛ زیرا رابطه میان ماهواره و مخاطب، رابطهای یکسویه است.
بیاعتمادی به رسانههای داخلی نقطه قوتی برای رسانههای خارجی است. اگر پیامها و تبلیغات رسانههای خارجی را بررسی کنیم، متوجه میشویم که محتوای آنها با سیاستهای حکومتهایی که زیر نظر آنها فعالیت میکنند، منطبق است.
رسانههای معاند با انتشار گزارشها و اطلاعات بیپایه و بیاساس در مورد کشورمان تلاش میکنند تا افکار عمومی را آنگونه که خودشان میخواهند جهت دهند. در ادامه برخی از اقدامات رسانهای آنها را میخوانید:
ناکارآمد جلوه دادن نظام سیاسی ایران
رسانههای معاند سعی میکنند با گزارش اطلاعات بیپایه و اساس ناکارآمدی جمهوری اسلامی ایران را در مدیریت و کنترل مسائل و مشکلات القا کنند، آنها همچنین تلاش میکنند که به ملت ما تفهیم کنند که ریشه مشکلات نه در سیاستهای دولتهای غربی بلکه ناشی از ماهیت نظام سیاسی ایران است؛ لذا مقصر اصلی در شرایط فعلی حکومت میباشد.
علاوه بر رسانههای معارض و معاند، حتی دولتمردان غربی نیز مدعی هستند که شرایط اقتصادی ایران بیشتر به خاطر ناکارآمدیهای داخلی است نه تحریمهای ظالمانه اقتصادی آنها!
تغییر دادن نگرشها
مبلغین معاند برای تغییر نگرش مردم تلاش میکنند تا نظر آن دسته از مردم را که طرفدار نظام هستند، تغییر دهند؛ به این ترتیب که نهادهای تبلیغاتی تلاش میکنند تا افراد هوادار نظام سیاسی را در محیط جدیدی قرار دهند تا آن محیط جدید که خلاف عقاید آن فرد است، سبب شود که فرد در دانش و نگرش خود تجدید نظر کند. بر همین اساس، مثلا عنوان میکنند حکومتی که به دنبال ایجاد رفاه اقتصادی برای مردم خود باشد، امروزه در تامین نیازهای اقتصادی جامعه ناتوان نخواهد بود و یا حکومت در تبدیل شدن به مدل و الگو شکست خورده است و یا این که شرایط اقتصادی سبب شده است، استقلال کشور در معرض خطر قرار بگیرد. این امر معمولا با آوردن اعداد و ارقام صورت میگیرد تا بین فرد و نظام سیاسی شکاف ایجاد کند و این کار را تا زمانی که سبب شکلگیری نفرت نسبت به حکومت در فرد میشود، ادامه میدهد.
رسانههای معاند نوعی برجستهسازی در انتقال پیامها به مخاطب به وجود میآورند؛ به عبارتی آنها قادرند به مردم بگویند درباره چه فکر کنند. رسانههای معاند با انتخاب تیترهای بزرگ و جهتدار، مخاطب را هدایت میکنند که چه مطالبی را بخوانند، البته محتوای آن، مورد توجه نیست، بلکه در تیتر به برجسته کردن یک موضوع میپردازند، مثلا روزنامه «جوش نیوز سیندیکیت (سندیکای اخبار یهودیان)، در 13 ژوئن 2018، در خبری با عنوان «ایران نگران، ناامید و ترسیده است» نوشت: رژیم اسلامی در ایران بسیار نگران افزایش سرعت توافق بین دونالد ترامپ و کیم جونگ اون، دیکتاتور کره شمالی است.
بیدار کردن افراد بیتفاوت
برخی از افراد بیتفاوت به شدت مستعد پذیرش تبلیغات هستند که این امر آسیب پذیری آنها را هنگامی که در معرض سیل تبلیغات ضدایرانی قرار میگیرند، نشان میدهد؛ بنابراین پاشنه آشیل نظامهایی که مورد حمله تبلیغاتی غرب قرار میگیرند، جوانان آن نظام است. بی اعتمادی جوانان نسبت به رسانههای داخلی بهترین کمک به مبلغین معاند است تا آنچه را که مایلند در ذهن جوانان تزریق کنند. فاکس نیوز در 9 ژانویه 2018 (19 دی 1396) نوشت: «به طور کلی جوانان ایرانی تحصیل کردهتر و مدرنتر از والدین خود هستند. آنها از سیاستهای اقتصادی و افراطیون اسلامی که آنها را در رسیدن به موفقیت باز میدارد، بیزار هستند.»
انعکاس اختلافهای داخلی
در شرایط بحرانی که کشور با چالشهای اساسی نظیر بحران اقتصادی روبروست، برخی از سیاستمداران داخلی به صورت آگاهانه یا ناآگاهانه مشکلاتی که در کشور به وجود آمده است را به گردن برخی از مسؤولان میاندازند. از این رو، در این شرایط اختلاف میان دولتمردان یک کشور نمود بیشتری پیدا میکند. در این شرایط تبلیغگر تلاش میکند که اختلافات را به عنوان نشانهای از ناکارآمدی برای مردم منعکس بکند. وقتی حکومت در جهت رفع این اختلاف، اقدام میکند، تبلیغگر آن اقدام را به گونهای دیگر منعکس میکند تا این امر سبب کاهش اعتماد مردم به حکومت شود. بر همین مبنا است که امروزه رسانههای خارجی تلاش میکنند که اختلافهای داخلی میان قوای سه گانه در ایران را برای مردم منعکس کنند. در همین رابطه در روزنامه «ورلد افر» (مسائل جهانی) در ژوئن 2012 (خرداد 1391) نوشت: «روحانیون بنیادگرا با هم اختلاف دارند و عملکرد دولت اصلاحطلب را محکوم میکنند. آنان اعمال اصلاح طلبان را «جریان منحرف» مینامند و هدف اصلاح طلبان را پایان دادن به جمهوری اسلامی از طریق مانور تغییرات قانونی و مردم سالاری کردن نظام سیاسی ایران میدانند.»
همذات پنداری با جامعه
مبلغین معاند اینگونه وانمود میکنند که سخنانشان مورد قبول همه است و اگر مخاطب آن را نپذیرد در اقلیت قرار میگیرد. در ارتباط با ایران، مثلاً رسانهها به صحبتهای مسؤولان و مقامات در ارتباط با بحران دارو، بحران کسری بودجه یا بحران ارز، به عنوان تأییدی برای گفتههای خود متوسل میشوند.
به عنوان مثل جنگ روانی و تبلیعاتی رسانهها، مشروعیت دستیابی ایران به انرژی صلحآمیز هستهای را با چالش مواجه کرد. رسانههای معاند با خطرناک جلوه دادن تلاش جمهوری اسلامی در زمینه فعالیتهای هستهای آن را خطرناک و تهدیدی برای امنیت جهانی قلمداد کردهاند. عدم مشروعیت وضع تحریمهای اقتصادی یکجانبه آمریکا که همراهی بسیاری از کشورها را با خود دارد، با تبلیعات گسترده رسانههای غربی در نزد جامعه جهانی مشروع جلوه داده شده است.
تبلیغات گسترده رسانههای غربی قبل از حمله آمریکا به عراق در سال 2003، با عنوان اینکه عراق دارای سلاحهای کشتار جمعی است و قادر است تا قارچ اتمی بر فراز شهر نیویورک ایجاد کند، سبب شد تا افکار عمومی به سوی جنگ سوق داده شود. آشکار کردن دروغهای تبلیغاتی آمریکا پس از اشغال این کشور و عدم وجود سلاح اتمی، شیمیایی و بیولوژیک در این کشور، فرقی در اصل موضوع که حمله به یک کشور مستقل با بهانه واهی و با استفاده از جنجال تبلیغاتی گسترده بود، نمیکند.
شاید بتوان گفت که سلاح تبلیغاتی بسیار برندهتر از سلاح نظامی است، چیزی که متاسفانه در کشور ما کمتر به آن اهمیت داده میشود.
انتهای پیام/ 431