بُرشی از کتاب «سلام بر ابراهیم»؛

«ابراهیم» پروانه‌وار به‌دور امام می‌چرخید

در بخشی از کتاب «سلام بر ابراهیم» آمده است: «صحنه ورود خودرو حضرت امام را فراموش نمی‌کنم. ابراهیم پروانه‌وار به‌دور شمع وجودی حضرت امام می‌چرخید.»
کد خبر: ۳۰۳۱۷۷
تاریخ انتشار: ۱۷ مرداد ۱۳۹۷ - ۱۳:۲۷ - 08August 2018

«ابراهیم» پروانه‌وار به‌دور شمع وجودی امام خمینی می‌چرخیدبه گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع پرس، از صدر اسلام تا امروز، دیار سلمان فارسی، بی‌شمار جوانان رشیدی را که در راه حق جانفشانی کرده‌اند، به خود دیده است. به راستی که تولد «ابراهیم» برگ زرینی در تاریخ انقلاب است؛ زیرا با مطالعه سرگذشت زندگی شهید «ابراهیم هادی» به یک انسان کامل در همه زمینه‌های زندگی می‌رسیم.

شهید هادی چهارمین فرزند خانواده بود. پدرش مشهدی محمدحسین به ابراهیم علاقه خاصی داشت. ابراهیم نیز منزلت پدر خویش را به‌خوبی شناخته بود. پدری که با شغل بقالی توانسته بود فرزندانش را به بهترین نحو تربیت کند.

ابراهیم نوجوانی بیش نبود که طعم تلخ یتیمی را چشید. از آنجا بود که هم‌چون مردان بزرگ، زندگی‌اش را به پیش برد.

در ادامه بُرش‌هایی از کتاب «سلام بر ابراهیم» را می‌خوانید.

«اوایل بهمن بود. با هماهنگی انجام‌شده، مسوولیت یکی از تیم‌های حفاظت حضرت امام (ره) به ما سپرده شد. گروه ما در روز دوازده بهمن در انتهای خیابان آزادی (منتهی به فرودگاه) به‌صورت مسلحانه مستقر شد.

صحنه ورود خودرو حضرت امام را فراموش نمی‌کنم. ابراهیم پروانه‌وار به‌دور شمع وجودی حضرت امام می‌چرخید. بلافاصله پس از عبور اتومبیل امام، بچه‌ها را جمع کردیم. همراه ابراهیم به سمت بهشت زهرا (س) رفتیم. امنیت درب اصلی بهشت زهرا (س) از سمت جاده قم به ما سپرده شد. ابراهیم در کنار در ایستاد. اما دل و جانش در بهشت زهرا (س) بود. آن‌جا که حضرت امام مشغول سخنرانی بودند.

ابراهیم می‌گفت: صاحب این انقلاب آمد. ما مطیع ایشانیم. از امروز هرچه امام بگوید همان اجرا می‌شود. از آن روز به بعد ابراهیم خواب و خوراک نداشت. در ایام دهه‌ فجر چندروزی بود که هیچ‌کس از ابراهیم خبری نداشت. تا این‌که روز بیستم بهمن دوباره او را دیدم. بلافاصله پرسیدم: کجایی ابرام جون؟ مادرت خیلی نگرانه. مکثی کرد و گفت: توی این چندروز من و دوستم تلاش می‌کردیم تا مشخصات شهدایی که گمنام بودند را پیدا کنیم. چون کسی نبود به وضعیت شهدا، تو پزشکی قانونی رسیدگی کنه.

شب بیست و دوم بهمن بود. ابراهیم با چندتن از جوانان انقلابی برای تصرف کلانتری محل اقدام کردند. آن شب، بعد از تصرف کلانتری 14 با بچه‌ها مشغول گشت‌زنی در محل بودیم.

صبح روز بعد، خبر پیروزی انقلاب از رادیو سراسری پخش شد. ابراهیم چندروزی به همراه امیر به مدرسه رفاه می‌رفت. او مدتی جزء محافظین حضرت امام بود. بعد هم به زندان قصر رفت و مدت کوتاهی از محافظین زندان بود. در این مدت با بچه‌های کمیته در ماموریت‌هایشان همکاری داشت، ولی رسما وارد کمیته نشد.»

راوی: حسین الله کرم

انتهای پیام/ 114

نظر شما
پربیننده ها