به گزارش گروه دفاعی امنیتی دفاع پرس، انقلاب اسلامی که به پیروزی رسید نهادهای انقلاب یکی پس از دیگری فعالیت خود را برای حفظ انقلاب آغاز میکنند که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یکی از این نهادها بود. نهادی که اعضای آن را جوانان پرشور انقلابی تشکیل میدادند؛ اما بیشتر این جوانان فاقد هرگونه سابقه آموزش نظامی بودند؛ به همین خاطر نیاز به فضای آموزشی برای تربیت پاسداران جوان، ضروری به نظر میرسید. از این رو تعدادی از پادگانهای متعلق به ارتش و گارد جاویدان رژیم ساقط شده پهلوی به این عزیزان تعلق میگیرد.
حال پس از گذشت سالها از آن دوران، خبرگزاری دفاع مقدس در نظر دارد طی چند قسمت، پادگانهایی را که اوایل انقلاب در آنها به پاسداران آموزش داده میشد، معرفی کند. به همین منظور ابتدا از پادگان آموزشی امام علی(ع) آغاز میکنیم.
هنگامی که سپاه پاسداران تأسیس شد، طبق اساسنامه دارای هفت واحد فرماندهی، عملیات، روابط عمومی، تدارکات، آموزش، تحقیقات پرسنلی، اطلاعات و اداری و مالی شد؛ به نحوی که هر واحد از جایگاه ویژهای برخوردار بود که اصلیترین آنها واحد عملیات بود و بقیه بهعنوان حمایت کننده و پشتیبان عمل میکردند.
جذب نیرو و ارزیابی استعدادها با واحد تحقیقات و پرسنلی بود و نیروها پس از طی مراحل گزینش و تأیید صلاحیت اخلاقی، سیاسی و عقیدتی برای فراگیری فنون رزمی به پادگان آموزشی اعزام میشدند. طبق ماده ۲ و بند ۶ اساسنامه سپاه پاسداران واحد آموزش باید در سه بعد ایدئولوژیک، سیاسی و نظامی فعالیت کند. لذا واحد آموزش براساس رهنمودهای امام خمینی(ره) تلاش میکرد تا اخلاق اسلامی را در نهاد وجودی پاسداران تقویت کند.
بر این اساس در بین پایگاههای تهران، اولین پادگان که به مرکزیت آموزش پاسداران اختصاص داده شد پادگان امام علی(ع) در سعدآباد تهران بود؛ در واقع سیر رشد واحد آموزش از این پادگان شروع شد تا جایی که از آن بهعنوان مادر مراکز آموزش سپاه یاد میشود.
سوابق و پیشینه پادگان در قبل از انقلاب به مجموعه های خاص رژیم شاه اختصاص داشت اما پس از پیروزی انقلاب، شهید مصطفی چمران برای آموزش دادن جوانان آن را در اختیار گرفت و فعالیت آموزش را آغاز کرد تا اینکه پس از تصویب اساسنامه سپاه، شهید یوسف کلاهدوز که مسئول واحد آموزش سپاه پاسداران شده بود، در رایزنی با شهید چمران، پادگان در اختیار واحد آموزش سپاه قرار داده شد و طی آن پاسداران، دورههای آموزشی سه روزه، ۱۲روزه، ۱۵ روزه و بعدها ۳۵ روزه و سه ماهه را در آن جا تجربه کردند.
اولین دورههای آموزش سپاه در سعدآباد مربوط به اواخر خرداد و اوایل تیرماه ۱۳۵۸ است که طی آن موفق شدند در یک دوره آموزشی فشرده ۱۵ روزه، بسیاری از مواد آموزشی را به اتمام برسانند. لذا در ادامه به ساختار و سازمان آن دورههای آموزشی اشاره میکنیم.
کادر آموزشی
مسئولین و کادر آموزشی پادگان امام علی(ع) در سعدآباد برای آموزش پاسداران انقلاب مجموعههای مختلفی را تجربه کردند. زیرا جمعی از مربیان باتجربه که در طول دوران مبارزات فلسطین و لبنان تجربه آموزش کسب کرده بودند و از مربیان حرفهای محسوب میشدند و نیز تعدادی از مبارزان سیاسی که سالها در زندانهای رژیم ستمشاهی دوران محکومیت را طی کرده بودند و همچنین گروهی از اعضای حوزههای علمیه قم و اشخاص دیگری که تجربه مربیگری آموزش نظامی را در ارتش شاهنشاهی داشتند، با یک روحیه انقلابی و اسلامی، تحت فرمان امام(ره) به امور آموزشی اهتمام میورزیدند. در آن روزها شخصی به نام سروان«کیمنش» از طرف شهید کلاهدوز فرمانده پادگان آموزش پاسداران شده بود و به اتفاق و هماهنگ با یکدیگر به نیازهای آموزشی جوانان انقلابی از سنین ۱۷ سال به بالا پاسخ میدادند.
مربیان آموزشی
مربیان مطابق مواد آموزشی اقدام به تعلیم و یاد دادن میکردند؛ درسهایی مانند تاریخ سیاسی ایران، ریشههای تاریخی انقلاب، مباحث سیاسی روز، شناخت احزاب، درسهایی از تاریخ اسلام و سیره پیامبر و ائمه معصومین(ع)، آموزشهای دفاع رزمی و یا دفاع شخصی، آموزش کار با اسلحه، کلاس درس تاکتیک و موضوعاتی از این قبیل را آموزش میدادند و پاسداران جدید الورود انقلابی هم با اشتیاق تمام به فراگیری اهتمام میکردند. این دورههای آموزشی آنچنان جذاب بود که فقط در شبانهروز سه الی چهار ساعت به استراحت میپرداختند. علاوه بر این هرکس هم هر تجربهای که داشت را مخلصانه به دیگران منتقل میکرد.
آنهایی که موفق به اتمام این دورهها شدهاند، در مصاحبههای خود از آن روزها بهعنوان خوشترین ایام جوانیشان یاد میکنند؛ با اینکه امکانات آموزشی آنچنانی وجود نداشت، اما فضای آموزش، متنوع و جذاب بود و همه تلاش میکردند از تمام ظرفیتها برای خودسازی و آمادگی برای دفاع از انقلاب استفاده کنند.
خاطرهای از مربی تاکتیک
به گزارش دفاع پرس، آنهایی که در پادگان امام علی(ع) آموزش دیدهاند بهخوبی با «سعید گلاببخش» معروف به «محسن چریک» مربی تاکتیک آشنا هستند و معنای واقعی تاکتیک و سرعت عمل را میدانند و از آن روزهای آموزشی در پادگان امام علی(ع) خاطرههای به یادماندنی دارند که در این مختصر فقط به یک نمونه از آنها اشاره میشود:
آن روزها در جمع جوانان آموزشی، جوان کم سن و سالی بود که سن آن حدود ۱۵ سال الی ۱۶ سال تخمین زده می شد. او که از جسارت بالا و از روحیه پرسشگری نیز برخوردار بود، به "علی کوچیکه" معروف شده بود؛ هنگامی که درس تاکتیک محسن به مبحث ایست و بازرسی رسیده بود، اشاره کرد به اینکه پس از ایست اگر توقف نکرد، یک تیرهوایی شلیک میکنید. «علی» وسط حرف او پرسید: «نمیشه یک رگبار بزنیم؟» محسن اعتنایی نکرد و گفت: «فقط یک تیر هوایی».
درس را ادامه داد و علی چندبار دیگر همان سوال را تکرار کرد. محسن ناگزیر شد تا او را تنبیه آموزشی کند. لذا بلندی کوه را به او نشان داد و گفت: «یا الله؛ سینهخیز برو». علی به سمت سربالایی کوه با اکراه حرکت سینهخیز را آغاز کرد؛ اما پس از چند دقیقه به دلیل خستگی، سرعت سینهخیزش کند شد؛ به همین خاطر محسن در اطراف او گلوله جنگی شلیک میکرد و خاکهای ناشی از آن به سر و صورت علی میپاشید، تا اینکه سرعت حرکت علی بیشتر شود، وحشت تمام وجود علی را گرفته بود؛ همدورهایهای علی نیز ایستاده بودند و تماشا میکردند و با کنایه و شوخی فریاد میزدند: «علی رگبار بزن»!
یکی دیگر میگفت: «نمیشه رگبار بزنی؟!» یکدفعه همه خندیدند و بالاخره تنبیه علی به اتمام رسید و او با خستگی و عرقریزان برگشت به جمع همدورهایهای آموزشی و با جدیت موارد آموزشی را دنبال کرد و مربی هم آموزش تاکتیک را جدی گرفت. اما از این روز به بعد دیگر او را «علی رگباری» صدا میزدند. این خاطره هنوز پس از ۳۵ سال در ذهن دوستان علی جای دارد و از آن واقعه به عنوان خاطرهای جذاب یاد میکنند.
انتهای پیام/