گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس ـ رسول حسنی؛ تئاتر دینی از گونههای نمایشی است که ریشه در گذشتههای دور دارد. هنرهای نمایشی اساسا به دلایل مذهبی به وجود آمدند و رفته رفته اشکال مختلفی به خود گرفتند. اغلب آثاری که در ابتدا اجرا شد یا نوعی مناسک مذهبی بودند یا بر اساس کتابهای مذهبی پدید آمدند. در اغلب درامهایی که به دست ما رسیده تقابل انسانها با خدایان یا خدایان با خدایان موضع نمایشها بودند.
بعد از ظهور ادیان توحیدی نمایش دینی شکل دیگری به خود گرفت. در ایران نیز تعزیه مهمترین نمایش دینی بود که رشد و قوام آن علاوه بر دلایل مذهبی دلایل سیاسی نیز داشت. با آشنایی ایرانیان با هنر تئاتر و انوع و سبکهای آن نمایشهای دینی اشکال متنوعی به خود گرفت. هنرمندان بسیاری وارد این عرصه شده و به طبع آزمایی پرداختند. نمایشهای دینی به دلیل گستردگی آن در جامعه و این باور که هر کسی میتواند وارد این عرصه شود، این نوع از تئاتر را به سمت عوامزدگی برد، لذا اگر هم کار موفقی روی صحنه میرود چندان به چشم نمیآید.
مهمترین دلیل این امر عدم آگاهی هنرمندان از شیوههای اجرا و عدم تسلط بر تاریخ اسلام خصوصا زندگی امام علی (ع) و امام حسین (ع) است. همه دانستههای برخی کارگردان معطوف به روضههایی است که شنیدهاند. انتشار انبوه مقاتلی که منابعشان مورد شک است نیز مزید بر علت است. در حالی که باید تئاتر دینی به بیداری و افزایش آگاهی کمک کند که در عمل چنین اتفاقی نمیافتد.
نمایش «نقل عاشقی» نوشته و کار «ساجد قدوسیان» روایتی از شهادت حضرت علی (ع) است. کارگردان نوع روایت دیگری را برگزیده که تازه و بکر است. از این جهت اقدام قدوسیان قابل احترام است. ابن ملجم در شب 19 ماه رمضان در مسجد کوفه منتظر است تا در فرصتی مناسب امام علی (ع) را به شهادت برساند.
شمشیر ابن ملجم در رویایش تجسمی عینی پیدا کرده و با او وارد گفتوگو میشود. ظاهرا ابن ملجم نمیتواند در مباحثه با شمشیرش موفق شود و برای یک لحظه در تصمیم خود برای قتل امام علی (ع) شک میکند. برای همین قطام با حضوری فریبنده ابن ملجم را متقاعد میکند تا کار قتل امام علی (ع) را یکسره کند. نمایش به نقطه اول خود میرسد جایی که ابن ملجم منتظر ورود امام علی (ع) است.
مهمترین ایرادی که به «نقل عاشقی» وارد میشود، داستان است. چرا که به سختی میتوان پذیرفت در این نمایش، داستانی وجود دارد. در طول نمایش جز یک مباحثه تاریخی چیز دیگری نمیبینیم. داستان وقتی شکل میگیرد که قهرمان با تمام وجود تجسم پیدا کرده و به سمت هدفی که دارد حرکت میکند. در مسیر رسیدن قهرمان به هدف موقعیتهایی شکل میگیرد که در نهایت داستان را میسازد. واقعا گره داستان و نقاط اوج و فرود آن در «نقل عاشقی» کجاست؟ چرا نویسنده سعی نکرده تا با بسط داستانش قهرمان خود را معرفی کند؟
توجه داشته باشیم بسط داستان نه ارتباطی به طولانی بودن آن دارد نه ورود شخصیتهای متعدد به ساحت آن. بسط داستان یعنی توصیف قهرمان و توضیح اعمال او. اگر قطام وارد داستان «نقل عاشقی» نمیشد و قلم نویسنده بر تقابل ابن ملجم و شمشیرش متمرکز میشد با یکی از بدیعترین آثار نمایشی این روزها روبهرو بودیم که متاسفانه این امر محقق نشد.
وجود قطام در این اثر دلیل ابن ملجم را برای کشتن امام علی (ع) توجیه نمیکند. هر چند که در برخی منابع تاریخی در مورد وجود شخصیتی به نام قطام و تاثیر او بر جریان شهادت امام علی (ع) اشارهای نشده است. خوارج نهروان اغلب شخصیتهای مهمی بودند و به زعم خودشان عالمان دین محمد (ص). اشخاصی چون ابن ملجم بارها برای از میان بردن امام علی (ع)، عمروعاص و معاویه فکر کرده بودند و تصمیمشان یکباره نبوده است.
خوارج از آنجایی که شعار لاحکم الا لله سر میدادند به استناد آیات قرآن این سه تن را کافر و مهدورالدم میدانستند، هر چند که به حقیقت قرآن پی نبرده و نسبت به اقدام سفیهانه خود جاهل بودند. خوارج به دلیل همین تحجر و باورهای ارتجاعی خود تصمیم به قتل امام علی (ع) گرفتند و هیچ چیز نمیتوانست آنها را از مسیر خود خارج کند. پس وجود قطام نمیتواند تأثیری آن چنانی بر تصمیم ابن ملجم بگذارد. حداقل کاری که قطام میتوانست بر ابن ملجم بگذارد این بود او را در اجرای کارش مصمتر کند.
مهمترین مساله در ماجرای ابن ملجم و شهادت امام علی (ع) عدم درک حدیث ثقلین بود. نمایشهای دینی به جای نقل نعل به نعل تاریخ، باید به تفسیر و تبیین عواملی بپردازند که سبب بروز حوادث میشود یا تاثیری که این حوادث بر وقایع پس از خود میگذارد. اگر نمایشهای دینی نتوانند تاریخ را تفسیر کنند نه سودی به حال مخاطب دارند نه نسبت به دین ادای دِین کرده است.
انتهای پیام/ 161