به گزارش دفاع پرس از آذربایجان شرقی، «حميد پاكی خطيبی» در خانواده مذهبی در تبريز چشم به جهان گشود و در دامن پدر و مادری مؤمن پرورش يافت. تحصيلات ابتدایی و راهنمایی را با موفقيت پشت سر گذاشت.
همزمان با شروع انقلاب اسلامی وارد هنرستان آيتالله طالقانی شد و فعاليتش را از همان ابتدا شروع کرد. شركت در راهپيماییها و تظاهرات عليه رژيم پهلوی را يک وظيفه شرعی و انسانی میدانست و در سنگر مدرسه به فعاليت تبليغاتی پرداخته و نقش فعالی در خنثی کردن توطئههای حزب شيطانی (خلق نامسلمان) و گروهک منافقين ضد خلقی داشت.
در اوايل سال 1360 به عضويت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تبريز در آمد. وی دارای روحيه تعاون و همكاری و فردی با استعداد و باهوش بود. قاطعيت و جسوری وی زبانزد دوستان و آشنايان بود. او در درگيری مسلحانه با منافقين از خدا بیخبر، نزديک دانشگاه تبريز زخمی و به مدت 2 ماه در بيمارستان امام خمینی بستری شد.
در اوج جنگ تحميلی همراه با كاروانيان عشق راهی جبهههای نبرد حق عليه باطل شد و در عمليات والفجر مقدماتی از ناحيه دست مجروح و دو ماه در بيمارستان بستری شد. (حمید در دو نوبت در جبهه زخمی شده بود). هنوز بهبودی كامل نيافته بود كه عشق شهادت دوباره وی را به صحنههای پرجوش و خروش عشق و ايثار كشاند و در عمليات پيروزمندانه خيبر به عنوان معاون گردان امام حسين (ع) در كنار ساير رزمندگان رنج و مرارت جنگ را عاشقانه تحمل كرده و با بذل جان خود، به قافله نورانی شهادت پیوست و شربت گوارای شهادت را در اسفند ماه 1362 نوشید.
قسمتی از وصيتنامه شهيد خطاب به مادر و برادرانش:
چه خوب است اين مرگ قبل از اينكه به سراغ ما بيايد ما از آن استقبال بكنيم و سراغ آن برويم و شما خوب میدانيد مرگ من انتخابی بود و آن چيزی بود كه آرزویی نهاییام بود آن هم چه مرگی (كشته شدن در راه خدا) مادر عزيز خودت به من آموختی كه حضرت زهرا (س) و فرزندش (حسين) چگونه جان خود و 72 تن يارانش را تسليم اسلام کرد و چگونه امامانمان با خون خود اسلام را آبياری كردند.
حال مادر عزيزم فرزندت را قربانی اسلام كردی و به سهم خود ثمره عمرت را به اسلام بخشيدی شايد قطره خون ناقابلش در راه حق ريخته باشد و صبر را از حضرت زينب (ع) بياموز. كشته شدن در راه حق آروزی ما است گرچه دشمن تشنه به خون گلوی ما است.
انتهای پیام/