به گزارش دفاع پرس، نام او حسن و نام خانوادگی اش امیری بود پیر مردی با صفا و بذله گو و بسیجی خستگی نا پذیر ار نیرو های تبلیغات لشگر بود و همه ی رزمندگان او را به خوبی میشناختند و او را عمو حسن صدا میزدند یکی از خصوصیات خوب عمو حسن این بود هر رزمنده ای را که میدید سریع دست او را با کمال افتخار میبوسید خیلی از بچه های لشگر به خاطر احترام به این مرد بزرگ سریع مانع میشدند ولی تا تکان میخوردی عمو حسن با تواضع دست همه ی رزمندگان را میبوسید در ایامی که گردان ها ی لشگر در دو کوهه مستقر بودند در میدان صبحگاه بعد از مراسم با یک پرچم بزرگ با تمام گردان ها میدوید و شعارها و سرود های میخواند که مشخص بود فل بداع بود و هیچ وزن یا قافیه ای نداشت عمو حسن روحیه ی بسیار بالایی داشت و در همه جا به رزمندگان روحیه میداد و هنگامه نبرد سلاح به دست میگرفت و در کنار رزمندگان با دشمن میجنگید.
یادش بخیر در عملیات والفجر 8 فتح فاو روی جاده ی فاو ام القصر در حال درگیری با نیرو های دشمن بودیم و باید خود را در مرحله ی بعدی عملیات به جاده و سراهی کارخانه ی نمک میرساندیم نزدیکی های ظهر در داخل سنگر کنار جاده عمو حسن را در کنار خود دیدیم با یکی از رزمندگان که در کنارم بود به سمت عمو حسن رفتیم با او احوال پرسی و دیده بوسی کردیم تا به خودمان بیایم عمو حسن با کمال تواضع و فروتنی دست هم سنگرم را بوسید و من هم با احترام دست عمو حسن را بوسیدم بعد از مقداری صحبت دوست داشتم که بیشتر در کنار ما باشد گفت میخواهد به رزمندگان دیگر هم سری بزند .
عمو حسن چقدر روح بلندی داشت با ان سن بالا جثته ی ضعیف در همه جا کنار رزمندگان بود عمو حسن در عملیات کربلای 5 با رمز مقدس در منطقه ی شلمچه در میدان نبرد با اصابت ترکش به سرش به ارزوی دیرینه ی خود رسید و مهمان حضرت سید الشهدا (ص) و شهدای هم رزمش گردید و در بهشت زهرا تهران قطعه53 ردیف10 شماره ی13 در دل خاک آرمیده است.
منبع:خادم الشهدا