به گزارش خبرنگار ساجد، بسیجی شهید «عباسعلی شمس» در تاریخ ۱۳۴۸ در تهران چشم به جهان گشود. وی در تاریخ ۹ اسفند ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۵ منطقه شلمچه به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
«بسم الله الرحمن الرحیم
فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ ۚ وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ رَمَىٰ ۚ وَلِيُبْلِيَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْهُ بَلَاءً حَسَنًا ۚ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ.
این شما نبودید که آنها را کشتید؛ بلکه خداوند آنها را کشت! و این تو نبودی (ای پیامبر که خاک و سنگ به صورت آنها) انداختی؛ بلکه خدا انداخت! و خدا میخواست مؤمنان را به این وسیله امتحان خوبی کند؛ خداوند شنوا و داناست.
انفال آیه 17
انالله واناالیه الراجعون
شهادت میدهم به یکتایی پروردگار تبارک و تعالی و اینکه پیامبر رسول (ص) او و علی (ع) جانشین به حق رسول اکرم (ص) میباشد.
داشتم فکر میکردم که انسان فقط یک بار است که خوب به جبهه میرود و آن وقتی است که به شهادت میرسد هر چند که سالها در جبهه باشد و اجر شهید را هم بگیرد و آن یک بار است که انسان با تمام اخلاص پا به جبهه میگزارد. فکر میکنم تمام آن جبهه رفتنها برای پاکسازی کاملی است که برای یک لحظه آخر بوجود میآید و من این مطلب را با ماندن در جبهه و حسرت بر رفتن شهیدان برای خودم به اثبات رساندهام.
من چه باید وصیت کنم تا حق تمام مردم را اداء کرده باشم، الا وصیت بر حفظ اسلام و شناخت فرهنگ آن و دل را با غلطیدن در برنامههای مکتب به اطمینان رساندن، بعضی شما انسانهای قالبی به کجا میروید؟
شما که بندهای دلتان را با بندهای دنیا محکم گره کردهاید و با آرزوهای پی در پی عمری دراز را برای خود محاسبه کردهاید که هیچ دردی از رنجهای انسانهای محروم را درک نمیکنید و با مربوط دادن حفظ این جبههها به دیگران خود را از این وظیفه پر مسئولیت ساقط کردهاید و گوش خود را گرفتهاید تا ندای پی در پی امام و گریههای درد آلود مادران شهید داده و کودکان یتیم را نشنوید و چشمهایتان را بستهاید تا مصیبتهای مردم را به چشم نبینید تا خود در کنار همسرنتان آرام بیاسایید.
دیگر باز ایستید که به قول حضرت علی (ع) هیچ چیز این بندهای دنیا را از جان شما پاره نمیکند الا در زیر دندانهای مصائب.
شماها ای انسانها کمی سستی تن و روح را بشکنید و هجوم روحی داشته باشید که خداوند همه ما را در راه عشق آزمایش میکند.
خداوند تو شاهدی که حق هیچ یک از دوستان و آنهایی که حق برادری برگردنم دارند و حق خانوادهام را ادا نکردم و ای کاش میتوانستم حق ولیفقیه و رهبرم را اداء کنم و ای کاش میتوانستم مفهوم گریههای نیمه شب امام را درک کنم ای کاش دردی از دردهای این مردم معصوم را درمان میکردم و ای کاش میتوانستم حق محبتهای دوستانم را اداء میکردم.
ای مادران مبادا از رفتن فرزندتان به جبهه جلوگیری کنید که فردا در محضر خداوند نمیتوانید جواب زینب را بدهید که تحمل ۷۲ شهید را نمود. ای اقوام و خویشان بر من اشک مریزید که اگر واقعاً مرا دوست دارید راه حسین (ع) را ادامه دهید و با شرکت در جبهه و کمک مالی در پشت جبهه اسلام را یاری کنید.
خدایا هر کدام از این برادران که در جبهه به شهادت میرسیدند میدانی که خدایا زخمی بر قلبم میگذاشتند تا جایی که تقاضای مرگ میکردم و تنها وصایا و هدف آنها بود که مرا آرامش دیگری میبخشید.
من به بهترین آرزویم رسیدم و این قابل درک نیست مگر برای آنان که خدا را از هر چیز بیشتر دوست دارند بر جنازهام بلند گریه نکنید و اگر گریهای میکنید برای اهل بیت گریه کنید. به هوش باشید که اسلام شکست نخورد و حضورتان را در جبهههای حق علیه باطل ثابت نگه دارید.
خداوند امت ما را آنچنان ایمانی عطا کن تا در جریانات پیچیده اجتماعی فرو نریزند و آنچنان ایمانی به مجاهدان ما همراه با فرهنگ اسلامی عطا کن تا انعطافهای سخت جبههها آنها را نلرزاند و رهبر ما را با جوانهای ما پیوندی آهنین عطا بفرما؛ و در آخر از آنهایی که بر گردن این حقیر حق برادری دارند طلب حلالیت دارم به امیدی که به اذن او جبران کنم و از پدر و مادرم و برادر و خواهرانم خواهانم که این حقیر را ببخشید که بعضی موقعها سر شما فریاد زدم و امیدوارم که امام را تنها نگذارید و حقیر را حلال کنید و از تمام دوستان و آشنایان طلب حلالیت دارم به امید پیروزی حق علیه باطل، در ضمن ۲۵ روز روزه قضا دارم.
گنج دولت دهد گزارش جنگ
رای نصرت دهد حمایت یار
به جانت نگارا که داری وفا
نگارا وفا کن به دل بیجفا
که داری به دل دوستی مر مرا
وفا بیجفا مر مرا خوشترا
از چهره افروخته گل را مشکن
افروخته رخ مرو تو دیگر به چمن
گل را دگر خجل مکن ای مه من
مشکن به چمن ای مه من قد سمن
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار
خدایا خدایا رزمندگان اسلام نصرت عطا بفرما
به تاریخ ۱۳۶۵/۸/۲۰ مصادف با روز تولد حضرت رسول اکرم (ص)
ساعت ۱۰:۲۰ شب
برادر کوچک شما عباسعلی شمس»
انتهای پیام/ 900