به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، جواد منصوری اولین فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در دوران دفاع مقدس در گفتوگویی به بیان تحلیل خود پیرامون عملیات آزادسازی شهر اشغالشده سوسنگرد در سال 59 پرداخت که در این متن میخوانیم:
آزادسازی سوسنگرد چه تأثیری روی آینده جنگ و تجاوز بعثیها گذاشت؟
ارتش متجاوز صدام با این هدف جنگ را آغاز کرد که در حدود یک هفته به پیروزی نهایی خواهد رسید همچنان که صدام در 27 شهریور 59 صریحاً به خبرنگاران خارجی گفت یک هفته دیگر به تهران بیایید تا جواب سؤالتان را بگیرید!(یعنی هدف از جنگ با ایران چیست).
در اصل اشغال بخشی از ایران ازجمله سوسنگرد بهعنوان مقدمهای از طرح بلند آنها برای اشغال کل ایران و شکست جمهوری اسلامی و بعد سیطره عراق و برنامههای دیگری که بههرحال آمریکا و متحدان آن در منطقه طراحی کرده بودند قرار بود که به اجرا دربیاید.
پس هدف از تجاوز به ایران صرفاً جنگ با نظام جمهوری اسلامی ایران و تضعیف آن نبوده است؟
حتماً هدف جنگ تنها جمهوری اسلامی و ایران هم نبود بلکه قطعاً تجزیه کامل ایران و حتی برای بخشهایی از اطراف ایران هم خوابهایی دیده بودند که البته هیچکدام از این اهداف با مقاومت کشورمان در برابر بعثیها تحقق نیافت.
سرانجام آنچه مهم است این است که حتی بعد از سقوط خرمشهر صدام به این نتیجه رسید که به این سادگیها هم خیال میکرده پیروز میدان نخواهد بود و به همین علت برای رخنه به شهر استراتژیک اهواز تلاش کرد از عمق 50کیلومتری آن یعنی سوسنگرد دامنه متصرفات خود را افزایش دهد.
البته صدام و حامیان غربیشان همان ابتدای جنگ فهمیدند که به این سادگیها قادر به رویارویی با رزمندگان ما نیستند ولی جرات اظهار نداشتند اما کموبیش این چالش در محافل خودشان مطرح شد که دولت عراق قادر نیست به اهدافی که برای آن تعیینشده برسد.
پیامد شکست عراق در تصرف کامل سوسنگرد چه بود؟
شکست عراق در سوسنگرد که مقدمه پیروزیهای کوچک و بزرگ بعدی شد یکی از علائم و دلایل شکست راهبردی صدام در تجاوز به ایران بود. بهاضافه طولانی شدن جنگ؛ یعنی جنگی که باید به خیال خام دیکتاتور عراق در ظرف 2 هفته تمام میشد بعد از چند ماه نهتنها به سود عراق تمام نشد بلکه نیروهای مسلح ایران در ادامه جنگ به این توانایی دست یافتند که یک بخش یا تکهای از عراق را به اشغال خود درآورند.
همان زمان این تحلیل در بعضی رسانههای غرب مطرح بود که باید یا ما هدف سیاسیمان که سقوط کامل جمهوری اسلامی است را تغییر دهیم یا تاکتیک جنگیمان را تغییر دهیم تا بتوانیم به آن اهداف طولانیمدتی که از قبل تعیین کردهایم برسیم.
بهعبارتدیگر بعثیها در میدان نبرد نوک پیکان را بهطرف دیگر جبههها تغییر دادند؟
بله بعد از شکست لشکر ارتش بعث در سوسنگرد ما شاهد هستیم که فشارهای بیشتری به جبهههای شمال وارد کردند و مقداری به جنوب، یعنی فشار بیشتری را به اطراف اهواز و یک جبهه بالاتر یعنی دزفول و از آن بالاتر به سمت منطقه کردستان متمرکز کردند با این تصور که بتوانند ناکامی در سوسنگرد را جبران کنند.
شما در آن عملیات نقشآفرینی داشتید؟
خیر من در آن مقطع در ستاد مرکزی سپاه مسئولیت هماهنگی داشتم و تصمیمگیریها و فعلوانفعالات را رصد و بین فرماندهان بخشهای مختلف به اشتراک میگذاشتم.
همکاری بخشهای مختلف سپاه، ارتش، ستاد جنگهای نامنظم و نیز حضور مقام معظم رهبری را در جبهه سوسنگرد چطور ارزیابی میکنید؟
در نیمه دوم سال 59 یعنی در 6 ماه اول جنگ بنیصدر به یکشکل بسیار غیرعادی و عجیب برای تضعیف سپاه و نیروهای مردمی که در جبهه میجنگیدند تلاش میکرد.
شاید امروز برای خیلیها باورکردنی نباشد که رئیسجمهور یک کشور در رأس ضدانقلاب قرار بگیرد و بعد هم سپاه را از تمام امکانات محروم کند و بعد هم به ارتش دستور بدهد که هیچگونه همکاری با هیچ نیرویی ازجمله سپاه، و کمیتههای مردمی نداشته باشد.
سخنرانی بنیصدر در روز عاشورای سال 59 که دقیقاً چند ماه پس از فتح سوسنگرد مصادف بود، نشان میدهد چقدر از این موفقیت عصبانی است و همانطور میدانید که بعدازاین قضیه یک او در اقدامی تلافیجویانه ضربه سنگینی در عملیات هویزه به نیروهای ما زد.
بهعنوان سؤال آخر؛ بسیار از ناهماهنگیهای بنیصدر روایتشده است، میشود قدری مصداقیتر این موضوع را واکاوی بفرمایید؟
ببینید اصولاً بنیصدر از ابتدا با انقلاب اسلامی و نهادهای انقلابی سر ناسازگاری داشت. دائماً سخنانی خصمانه علیه نیروهای مسلح گفت مثلاً میگفت، «سپاه یک نیروی خودسر و خودکامه هستند، اینها خودشان برای خودشان فرماندهی میکنند» و یا در شرایطی کشور درگیر جنگ با دشمن بعثی و چندین ائتلاف غربی عربی بود رئیسجمهور این مملکت با خبرنگاران بحث شکنجه زندانیان سیاسی را به رسانههای خارجی مخابره میکرد و بستر نفاق داخلی و اغتشاش را در میان عقاید و احزاب مختلف فراهم میکرد.... و واقعاً این آدم داستان عجیبی دارد.
منبع: جام جم