گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس - رسول حسنی؛ تاریخ انقلاب اسلامی ایران در یک نگاه کلی نیاز به بازنگری مبرم دارد، طبعا این نگاه، از مواضع گوناگون، برداشتهای متفاوتی را به مخاطب ارائه خواهد داد که لزوما به معنای تحریف آن نیست. انقلاب اسلامی ما بیش از هر انقلاب دیگری، یک انقلاب ایدئولوژیک است. تغییر ماهیت فرهنگی به سوی ایرانی اسلامی شدن مهمترین استراتژی فرهنگی این انقلاب است و مساله «زن» از مهمترین رؤس مانیفست انقلاب اسلامی است.
مطالبهگری زنان نیز که تا قبل از آن اگر بگوییم وجود نداشته بیشتر رویهای تبلیغاتی برای پهلوی خواهان تجدد بود. اما امام خمینی (ره) مصر بود که مطالبهگری زنان یک شهروندی برای آنان باشد. اثبات اینکه در آستانه چهلمین سال انقلاب این امر محقق شده یا نه در چارچوب این نوشتار نمیگنجد.
تفسیر این مواضع انقلاب، وظیفه هنر است که چندان که باید مورد نظر هنرمندان قرار نگرفته است. نمایش «دلارام ناآرام» به نویسندگی«مصطفی جعفری خوزانی» و «نرگس صابری» و کارگردانی «نرگس صابری» با این رویکرد روی صحنه رفته است. این نمایش در دومین روز جشنواره سراسری تئاتر مقاومت در تالار سایه اجرا شد. توانست با متنی سرراست و بازی قابل قبول «نرگس صابری» در مسیری قرار بگیرد که کمتری نمایشی قرار گرفته بود.
صداقت در بیان بدون موضع گیری و شعارزدگی مهمترین وجه تمایز «دلارام ناآرام» با آثار مشابه خود است.
در روزگاری که اغلب آثار به اصطلاح ارزشی - که در استفاده از واژه ارزشی بودن تجدید نظر کرد - که با شعارهای گل درشت و بازتعریف خام دستانه از مفاهیم انقلاب، دفاع مقدس، مقاومت، مذهبی و ... ذهن مخاطب را اشباع کرده است، «دلارام ناآرام» یک اتفاق است. هر چند به این اتفاق نقدهایی وارد است اما همین قدر که کارگردان نخواسته راه هزار باره را برود قابل احترام و تقدیر است.
مهمترین خصوصیت «دلارام ناآرام» طرح سوال است، سوالی که مخاطب باید به آن برسد. این نمایش میتوانست با یک راه جعلی به نام «پایان باز» مخاطب را سر در گم کند و کار خود را راحت، اما متن اثر همه نظریهها را طرح کرده و نکتهای را مبهم باقی نگذاشته است برای همین سوال طرح شده قابل تامل است. سوالی که تا کنون پاسخ روشنی حداقل در قالب هنر به آن داده نشده است.
سوالی که «دلارام ناآرام» طرح میکند، همان مساله «زن» است که پیش از این به آن اشاره شد. رژیم پهلوی و سازمان مجاهدین خلق با همه شعارهایی که در خصوص زن و برابری او با مرد میدادند، همچنان نگاهشان به زن، نگاهی تبلیغاتی بوده حتی این نگاه در پارهای موارد علیه زن است نه له آن.
سوالی که «دلارام ناآرام» طرح میکند، همان سوال شخصیت دلارم است، هر چند صراحتا پرسیده نمیشود؛ نگاه انقلاب اسلامی به زن چگونه است؟ آیا به ادعای خود مبنی بر حقوق برابری زن و مرد عمل خواهد کرد؟
پاسخ دادن به این سوال وظیفهای است که با هوشمندی روی دوش مخاطب گذاشته شده است. اگر «دلارام ناآرام» به این سوال پاسخ نمیگوید به سبب اقتضائات درام و پلانی است که متن نمایشنامه از قبل طراحی کرده، نه فرار از ممیزی و سانسور.
یکی دیگر از موارد موفقیت «دلارام ناآرام» در موجز بودن آن است. یعنی با طرح موضوعات مختلف سعی نکرده به سیاق آثار دیگر یکی به میخ بزند و یکی به نعل. همین نکته باعث میشود که زاویه نگاه ما به این نمایش توام با احترام باشد.
البته همه این موارد با بازی درست «نرگس صابری» در نقش «دلارام» است که محقق شده است. میزانسی استاندارد با طراحی صحنهای منطقی توانسته اتمسفری ایجاد کند که مخاطب به راحتی در نمایش نفس بکشد و از لحظه لحظه آن لذت ببرد. تنها نکتهای که باید اشاره کرد صداهایی است که با «دلارام» وارد دیالوگ میشوند. این صداها ابدا در حد نمایش و بازی «نرگس صابری» نیست. گویا بازیگران این صداها چندان که باید قضیه را جدی نگرفتهاند. اگر آنها روی صدای خود تامل بیشتری میکردند، قطعا نمایش عمق بیشتری مییافت.
در پایان ذکر یک نکته ضروی است. نگاه تاریخی هنرمند به تاریخ به عنوان مسالهای فلسفی با نگاه مورخ به تاریخ به عنوان موضوع کار کاملا متفاوت است. هیچکس نمیتواند هنرمند را به تحریف تاریخ محکوم کند چرا که دغدغه هنرمند نقل وقایع نیست او واقعه را بهانهای برای طرح مساله امروز انسان انتخاب کرده است نه باز تعریف آن. از این جهت ممکن است «دلارام ناآرام» مورد انتقاد کسانی قرار بگیرد که این نمایش را منطبق بر تاریخ نمیدانند. در حالی که این نمایش قصد بازخوانی تاریخ پهلوی و وقایع نگاری سازمان مجاهدین خلق را ندارد. «دلارم ناآرام» تنها قصد دارد طرح سوال کند. سوال از مسالهای به نام «زن» که انقلاب اسلامی باید به آن پاسخ بگوید.
انتهای پیام/ ۱۶۱