به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع پرس، «یادداشتهای ژوزه ساراماگو» چنان که از نامش پیداست مجموعهای از یادداشتهای روزانه «ساراماگو» در موضوعات مختلف است. نگاه ضد استعماری و ضد آمریکایی ساراماگو مهمترین ویژگی این کتاب است.
مترجم در مقدمه کتاب خود آورده است:
«زوره ساراماگو» از نویسندگان مطرح پرتغال که در ایران نیز چهره شناخته شدهای است از سپتامبر 2008 نگارش یادداشتهایی را در وبلاگش آغاز کرد تا دیدگاهها، اندیشهها و حرفهای سادهای از این در و آن در و هر چه را به ذهناش میرسد در آنها بیاورد. این یادداشتها که تا اوت 2009 ادامه پیدا کرد، در 2010 به صورت کتابی درآمد که میتوان آن را نوعی زندگینامه خودنوشت او به شیوهای بسیار مدرن دانست. زندگینامهای حاوی اندیشههای او درباره موضوعات گوناگون سیاسی، اجتماعی، تاریخی و هنری با اشاره به رویدادهای روزانه کنونی و گریزهایی به گذشتهها.»
«یادداشتهای ژوزه ساراماگو» با ترجمه «مصطفی اسلامیه» و توسط موسسه «نیکونشر» روانه بازار کتاب شده است.
کاخ دروغ
«در شگفتم که ایالات متحده، کشوری که در همه چیز چنین بزرگ است، چرا اغلب اوقات رییسجمهورهایی چنین کوچک داشته است، جرج دبلیو شاید کوچکترینشان باشد. این آدم، با هوش متوسط، با نادانی بیحد و مرز، شگردهای ارتباطی آشفته و با تسلیم بیچون و چرایش به وسوسه گریزناپذیر یاوهگویی محض، خود را با قیافه چندشآور کابویی به جامعه انسانی معرفی کرده که دنیا را به ارث برده و آن را گله گاو اشتباه گرفته است.
ما نمیدانیم او واقعا چه میاندیشد، حتی نمیدانیم (به معنای روشن کلمه) اصلا میاندیشد یا نه، یا شاید او یک ربات بد برنامهریزی شدهای است که مدام همه چیز را قاطی میکند و پیامهایی را میدهد که در درونش است؛ اما در زندگیاش یک امتیاز انکارنکردنی دارد، درباره جرج بوش، رییس جمهورایالات متحده، یک برنامهاش بدون نقص کار میکند: دروغ گویی.
او میداند که دروغ میگوید، میداند که ما هم میدانیم دروغ میگوید، اما از آنجا که دروغگویی سمج است، همچنان به دروغگویی ادامه میدهد، حتی وقتی که حقیقت عریان راست جلوی چشمهایش است ـ حتی وقتی که حقیقت یکراست توی صورتش میخورد. او برای توجیه جنگش در عراق دروغ گفت، همانطور که درباره بیبند و بار و پرسشانگیزش دروغ گفت، و با همان وقاحت، این بوش، دروغ از اعماقش بیرون میآید، آنها در خونش است، اما به عنوان یک استاد دروغگویی، الگوی اعظم همه دروغگویانی است که دور و برش را گرفتهاند، برایش کف میزنند و در چند سال اخیر در خدمتش بودهاند.
جورج بوش حقیقتگویی را تارانده و به جایش عصر دروغ را نشانده که اکنون در حال شکوفایی است. جامعه انسانی امروز آلوده به دروغ، یعنی بدترین نوع آلودگی اخلاقی است و او در رأس کسانی است که عمدهترین مسئولیتها را دارند. دروغ، بیهیچ مکافاتی، همه جا گسترش مییابد و تازگی به صورت نوعی «حقیقت دیگر» درآمده است.
برای جرج دبلیو بوش، سیاست فقط یکی از اهرمهای داد و ستد و شاید یکی از بهترینهایش است ـ دروغ به منزله یک اسلحه، دروغ به عنوان طلایهدار تانکها و توپها، دروغی برای گفتن بر فراز ویرانهها، بر بالای اجساد، بر فراز امیدهای وامانده و پیوسته به ناکامی نشسته انسانیت. ما اطمینان چندانی نداریم که دنیای امروز امنتر شده است، اما در این تردیدی نیست که دنیا بدون سیاستهای امپریالیستی و استعماری رییس جمهور ایالات متحده، جورج واکر بوش و بسیاری دیگر، خیلی پاکتر میبود، بدون آن بسیارانی که ـ آگاه از دغلکاریهایشان ـ او را به کاخ سفید راه دادهاند، تاریخ به حساب آنان خواهد رسید.»
انتهای پیام/ 161