به گزارش گروه حماسه و جهاد دفاع پرس، صد و سی و یکمین برنامه تجلیل و گرامیداشت خانواده معزز شهدا، «در کوی نیکنامان»، با حضور خانواده 2 شهید گرانقدر، مجید ترکاشوند و مرتضی کماسایی، صبح امروز در فرهنگسرای گلستان برگزار شد.
در ابتدای این برنامه و پس از قرائت زیارت عاشورا، حجتالاسلام وحیدی صحبت کرد. وی ضمن اشاره به مقوله توحید گفت: بسیاری از افراد در مساله توحید دارای نقص هستند و به نوعی خدای یک لنگه دارند. برای مثال، زمانی که پولدار هستند، خدایشان پررنگ است و در مقابل، وقتی که با فقر روبهرو میشوند، خدایشان فرق میکند و لب به اعتراض میگشایند. اگر برای کسی، خدای پولداری با خدای فقر یکی باشد، توحیدش کامل است و در غیر این صورت، توحید او یک لنگه است.
وی ادامه داد: میبینید که بعضی از افراد، در زمان سلامتی خدا را شکر میکنند، اما زمانی که زمینگیر میشوند و بیماری به سراغشان میآید، لب به اعتراض میگشایند و خبری از شکر نیست و یا مثلا، وقتی خداوند فرزندشان را میگیرد، حرفهای ناروایی میزنند که اصلا درست نیست. باید دقت داشت که تمام نعمت گرفتنها مقدمهای برای دادن نعمت بهتری است. خداوند، هیچگاه نعمتهایش را نمیگیرد چرا که او بخشنده است. برای مثال، اگر از شما 100 هزار تومان بگیرم و در مقابل، یک میلیون به شما بدهم، میگویید که فلانی مبلغی را از من گرفت؟ پاسخ مشخص است. خداوند نیز اگر نعمتی که خودش داده است را میگیرد، در مقابل، نعمت بهتری را میدهد.
حجتالاسلام وحیدی در بخش دیگری از سخنان خود بیان داشت: دیدن خداوند در سختیها هنر است. خداوند در قرآن از زبان حضرت ابراهیم (ع) میگوید «خداوندی را قبول دارم که میخنداند و در مقابل میگریاند». دقت داشته باشید که خداوند هیچ شری ندارد و هر چه از او رسد، خیر است. البته این مساله شکلهای متفاوتی دارد؛ گاهی اوقات، خیر در چهره تولد خود را نشان میدهد و گاهی اوقات خود را در چهره مرگ نشان میدهد. گاهی در سلامتی است و گاهی در مریضی است. اگر انسان بداند و بفهمد که هر چیزی که از سمت خداوند به ما میرسد، خیر است، دیگر خوب و بد آن برایش مهم نیست. همانگونه که آتش سوزننده برای ابراهیم گلستان شد.
او اضافه کرد: متاسفانه عدهای هستند که همیشه اعتراض دارند و طلبکار هستند که چرا تقدیر اینگونه شد و آنگونه شد. آنان خداپرست واقعی نیستند. اگر کسی در تمام شرایط حمد و سپاس خداوند را به جا بیاورد، خداپرست است و توحیدش کامل است. این رفتار را در ماجرای کربلا و سخنان حضرت زینب(س) میبینید. جایی که عبیدالله تمام سختیها را به ایشان یادآوری میکند، اما در مقابل پاسخ ایشان «ما رایت الا جمیلا» است.
در بخش بعدی مراسم، از خانواده شهید ترکاشوند و شهید کماسایی تجلیل شد. خواهر شهید ترکاشوند در سخنانی کوتاه ضمن اشاره به ویژگیهای مثبت آن شهید بزرگوار گفت: برادرم در سن 18 سالگی و در روز قدس به شهادت رسیدند. ایشان از بسیجیانی بودند و در جریان بمباران شهر بروجرد در روز قدس توسط صدام جانشان را از دست دادند. در مورد ویژگیهای اخلاقی ایشان باید بگویم که تمام فکر و ذکر او کمک به بیبضاعتها و خانوادههای فقیر بود. خاطرم هست زمانی که ایشان به شهادت رسید، بسیاری از بستگان و آشنایان به ما گفتند که او به ما در خفا کمک میکرد و هیچ کس از این کارشان خبری نداشت.
در بخش دیگری از این مراسم، برادر شهید کماسایی صحبت کرد و گفت: شهدا جز افراد برگزیده جامعه هستند. برادرم در عملیات مرصاد و در سن 29 سالگی به شهادت رسید.
خاطرم هست که یکی از آشنایان تعریف میکرد که «برادرتان به خواب من آمده بود. بسیار عجله داشت و به سمت مسیری حرکت میکرد. از ایشان پرسیدم که با عجله به کجا میروید؟ در جواب من گفت که به سمت یمن میروم که آنجا در خطر است». دقت کنید که در آن زمان هنوز جنگ یمن آغاز نشده بود و این که خداوند میفرماید شهدا زندهاند به همین دلیل است. روح آنان بیدار است و حال و هوای ما را دنبال میکند.
وی به یکی از خاطرات ایشان اشاره کرد و گفت: برادرم جز سپاهیانی بودند که در کردستان با گروههای منافق میجنگیدند. ایشان تعریف میکرد که همراه با تعدادی از رزمندگان سپاه و شهید مصطفی چمران در کردستان در محاصره کوموله قرار گرفته بودیم. چند هفتهای اوضاع چنین بود و 50-60 نفری شهید داده بودیم. شهید چمران گفتند که یکی از بچهها باید به تهران برود و خبر را به گوش بقیه نیروها برساند. برادرم، شهید مرتضی کماسایی، اولین کسی بود که داوطلبانه درخواست داد تا محاصره را شکسته و به تهران برود. ایشان پس از اتفاقاتی موفق میشود که با گذر از نیروهای کوموله به سمت تهران برود. وقتی خبر این محاصره به گوش امام میرسد، ایشان یک واکنش تاریخی نشان میدهند و میفرمایند «اگر ظرف 24 ساعت، ارتش به کمک بچههای سپاه نرود، من میدانم که مردم چه بلایی سر آن میآورند».
انتهای پیام/ 441