گروه بینالملل دفاع پرس- سیروس فتحالهاتیکندی؛ هفت سال پیش در ژانویه 2011 (6 بهمن 1389) سوریه یکی از کشورهای مهم و استراتژیک خاورمیانه دچار بحران شد؛ بحرانی که در ابتدا داخلی بود، اما رفته رفته به یک بحران بینالمللی تبدیل شد.
پس از ناآرامیهای سال 2011، جنگ داخلی در این کشور گسترش یافت. گروههای معارض زیادی تحت عناوین مختلف با حمایت برخی از طرفهای داخلی و خارجی شکل گرفت؛ «ارتش آزاد» توسط نظامیان جدا شده از ارتش سوریه تشکیل شد. «جبهه النصره» نیز که شاخه نظامی القاعده در سوریه بود، اسم خود را به «جبهه فتح الشام» تغییر نام داد و با خشونت هرچه تمام به پیشروی در مناطق سوریه و کشتار ملت این کشور به بهانه برکناری بشار اسد از قدرت که رئیسجمهور مشروع و قانونی سوریه بود، مبادرت ورزید.
پس از مدتی نیز گروه تروریستی داعش با حمایت و پشتیبانی مستقیم و غیرمستقیم برخی از کشورهای منطقهای و فرامنطقهای در مقابل بشار اسد قرار گرفت؛ هرچند در ابتدای مسیر این گروه تروریستی تا حدودی موفق شد یک اتحاد ایدئولوژیک با برخی از این گروههای تروریستی علیه حکومت سوریه تشکیل دهد، اما دیری نپایید که این گروهها که تعداد آنها طبق گفته منابع آگاه به 100 گروه تروریستی میرسید، به جان هم افتادند و اتحاد و انسجام آنها برای مبارزه مسلحانه علیه دولت و ملت سوریه از هم فروپاشید.
دشمنی آمریکاییها و صهیونیستها با دولت سوریه از یک سو و تلاش اتحادیه عرب و برخی از کشورهای مرتجع عربی از طرف دیگر بحران داخلی سوریه را به یک بحران بینالمللی تبدیل کرد و وضعیت این کشور را روز به روز پیچیدهتر و بغرنجتر کرد؛ بنابراین بحران سوریه خواه یا ناخواه تبدیل به بحران بینالمللی شد. ارتش سوریه به خاطر شکافی که در آن ایجاد شده بود، دیگر توان قبلی خود را نداشت، نیروهای ارتش کمکم روحیه خود را دفاع از کشور خود از دست میدادند، هر لحظه این احتمال داده میشد که تروریستها با پیشرویهایی که دارند، دمشق پایتخت سوریه را نیز به تسخیر خود درآورند؛ لذا نیروهای ارتش نیاز به بهبود روحیه داشتند تا با نفس تازهای به مقابله با مولود غربیها و آمریکاییها بپردازند.
بر همین اساس، دولت سوریه طبق قوانین بینالمللی از دولتهای «روسیه» و «ایران» درخواست کمک کرد. با ورد روسها و مستشاران ایرانی به بحران سوریه، ورق برگشت و سرنوشت جنگ به نفع دولت، ملت و ارتش این کشور تغییر یافت؛ این درحالی بود که دمشق در آستانه سقوط قرار داشت. با تشکیل بسیج مردمی تحت عنوان «الدفاع الوطنی» و با بمباران مواضع تروریستها توسط جنگندههای روسی، بسیاری از سرزمینهای تسخیر شده توسط تروریستها مجددا به آغوش دولت سوریه بازگشت.
حضور نیروی هوایی روسیه و نیروهای مستشاری ایران و برخی از گروههای مقاومت اسلامی به درخواست رسمی دولت سوریه و قانونی بود؛ اما حضور آمریکاییها در سوریه غیرقانونی و نقض حاکمیت ملی این کشور محسوب میشود. حضور آنها در سوریه به بهانه مبارزه علیه گروه تروریستی دعش بود، اما شواهد و اسناد موثقی موجود است که به صورت واضح نشان میدهد، آنها نهتنها با داعش نمیجنگیدند، بلکه هر وقت احساس میکردند که ارتش سوریه و نیروهای مقاومت در میدان، عرصه را برای داعشیها تنگ کردهاند، به صورت مستقیم و غیر مستقیم اقدام به حمایت تسلیحاتی و یا اطلاعاتی از تروریستها میکردند. بارها اتفاق میافتاد که جنگندههای ائتلافِ به اصلاح ضد داعش به رهبری آمریکاییها مواضع ارتش سوریه را هدف حمله قرار میدادند و در نهایت اعلام میکردند که اشتباه محاسباتی بوده است؛ این در حالی است که جنگندههای ائتلاف به اصطلاح ضد داعش مجهز به پیشرفتهترین سامانههای شناسایی هستند و اشتباه محاسباتی برای آنها اتفاق نادری است و خیلی کم اتفاق میافتد که این جنگندهها در شناسایی هدف دچار اشتباه شوند.
به هر حال هفت سال از بحران بینالمللی سوریه گذشت، زیرساختها و تاسیسات حیاتی این کشور از بین رفت، خیلی از سوریها در جریان این بحران جان خود را از دست دادند، خیلیها از بیم جنگ خانه و کاشانه خود را ترک کردند و به کشورهای منطقهای و فرامنطقهای پناه بردند و خیلیها هم در راه خروج از کشور توسط مرزبانان کشورهای مقصد به شدت مورد اهانت و شکنجه قرار گرفتند. بالاخره این هفت سال برای سوریها سالهای سختی بود؛ بسیاری از زنان و دختران سوری توسط گروههای تروریستی به اسارت برده شدند و خیلیها را سر بریدند؛ شکنجه، درد و مصیبتی نبود که سوریهای متحمل نشوند.
اما این روزها خبرهایی به گوش میرسد؛ گویا این روزهای سخت برای سوریها رو به پایان است و فردای بهتر یا حداقل کمدردسری برای سوریها در راه است. برای همه مثل روز روشن است که سرچشمه این همه گرفتاری و جنگ و خونریزی در منطقه غرب آسیا مداخله غربیها و آمریکاییها در امور داخلی این کشورهاست. سیاست آمریکاییها و غربیها ایجاد آشوب و بحران در منطقه غرب آسیاست؛ چون به زعم آنها با ایجاد بحران در غرب آسیا علاوه بر اینکه حاشیهای امن برای متحدان خود در منطقه فراهم خواهد شد، انرژی این منطقه نیز ارزان در اختیار آنها قرار خواهد گرفت و خط تولید کارخانههای اسلحهسازیشان هیچوقت متوقف نخواهد شد.
حضور آمریکاییها در سوریه نیز در این راستا تعریف میشود؛ آنها از همان ابتدای حضور به بهانه مبارزه با داعش قصد نفوذ در این کشور را داشتند و اولویت اول آنها سرنگونی حکومت بشار اسد بود. تلاش آنها برای سرنگونی بشار اسد از ابتدا هم معلوم بود، نتیجه نخواهد داد، اما آمریکاییها دست از تلاش خود برنمیداشتند. باراک اوباما رئیس جمهور سابق آمریکا مدعی شده بود که بشاراسد باید از قدرت کنار برود، ولی امروز میبینیم آن کسی که خواهان کنارهگیری بشار اسد از قدرت بود، خودش از قدرت کنار رفته، اما بشار اسد هنوز بر سر قدرت است. امروز آن کسی که باید از سوریه خارج شود، خود آمریکاییها هستند؛ چرا که بدون اجازه وارد این کشور شده و حاکمیت ملی آنرا نقض کردهاند. حضور آنها در سوریه هیچ حاصلی برای سوریها غیر از افزایش درد و رنج، نداشت.
حدود 2 هزار سرباز آمریکایی و تعدادی دیپلمات به سوریه اعزام شده بودند که عمدتا در شمال شرق سوریه و در کنار نیروهای کردهای سوریه فعالیت میکردند؛ اما چند روز گذشته ترامپ با انتشار ویدئویی در توئیتر، خبر خروج این نیروها را اعلام کرد. او با اشاره به نیروهای آمریکا در سوریه گفت: «همه آنها بازمیگردند، آنها همین الان بازمیگردند. ما پیروز شدیم.»
ولی محافل سیاسی و رسانهای نظر دیگری دارند؛ آنها بر این باروند که این عجله ترامپ حتی فرماندهان آمریکایی را هم نگران کرده است. مقامات آمریکایی به رویترز گفتهاند فرماندهان میدانی آمریکایی که روابط نیرومندی با کردهای سوریه برقرار کردهاند، درباره خروج سریع نیروهای آمریکایی ابراز نگرانی کردهاند و حتی از این تصمیم غافلگیر شدهاند.
بر اساس گزارش کاخ سفید، دیپلماتها ظرف ۲۴ ساعت و نیروهای نظامی در چند ماه آینده سوریه را ترک خواهند کرد. خبر خروج این نیروها با انتقاد برخی از جمهوریخواهان آمریکایی مواجه شده است. آنها مدعی شدهاند که این خروج، باعث تقویت موضع روسیه و ایران خواهد شد.
فراتر از همه این مواردی که مطرح شد، این موضوع مهم است که خروج آمریکاییها از سوریه اتفاق خوبی است؛ چرا که این اتفاق میتواند به حل بحران سوریه در آینده نزدیک کمک کند. این خروج که به نوعی میتوان آنرا فرار آمریکاییها از سوریه نیز تلقی کرد، یک پیروزی راهبردی برای محور مقاومت در برابر محور شرارت به حساب میآید.
انتهای پیام/ 411