سینما، پیدایش و رسالت آن در ایران (3)

سینمای ناطق، تحولی در جهت تکامل این هنر اغواگر

مردمی که پیشتر، از دیدن تصاویر متحرک روی پرده عریض متحیر بودند، اکنون می‌توانند صدای اشیاء و افرادی که در قاب تصویر می‌بینند را بشنوند، و این اتفاق، شگفتی و هیجان این هنر اغواگر را دوچندان می‌کند.
کد خبر: ۳۲۵۵۰۶
تاریخ انتشار: ۱۰ دی ۱۳۹۷ - ۰۳:۴۵ - 31December 2018

سینمای ناطق، تحولی در جهت تکامل این هنر اغواگرگروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس- رسول شادمانی؛ در شماره دوم خواندید که سینمای میرزا ابراهیم خان صحاف باشی که پس از سال‌ها حصر در کاخ شاهی به کوچه و بازار شهر راه پیدا یافته بود، عمری بیش از یک ماه نداشت. میرزا ابراهیم توسط ماموران دولتی دستگیر و تبعید شد. تعطیلی سینمای میرزا، مقارن با به توپ بستن مجلس توسط محمدعلی شاه قاجار بود. شاه با سرکوب سران مشروطه در تلاش برای ایجاد آرامش و تثبیت خود و حاکمیت بود.

در این میان، پس از تبعید میرزا ابراهیم خان صحاف باشی، حتی اردشیرخان هم که دستگاه پرژکتور و پخش فیلم را از میرزا ابراهیم خریده بود، توفیقی نیافت و سینما در ایران، نیامده تعطیل شد. حدود 2 سال، مانند سال‌های پیش از ورود سینما به ایران، هیچ کس سراغی از سینما و سینماتوگراف نمی‌گرفت. در این ایام کشور دستخوش تغییر و تحولات اجتماعی ناشی از مبارزات انقلابیون و مشروطه خواهان بود.

با گذشت این سال‌ها فردی به نام «روسی خان» که در حرمسرای محمدعلی شاه به شکل اختصاصی برای شاه و شاهزارگان عکس می‌گرفت و فیلم پخش می‌کرد، با هماهنگی دربار، دوباره سینما را به کوچه و بازار برد و درپی توسعه‌ی آن برآمد. روسی خان نقشی تاثیرگذار در بسط و گسترش سینما در ایران داشت.

«مهدی ایوانف» ملقب به روسی خان، تکنیسین عکاس‌خانه عبداله میرزای قاجار -رئیس بخش عکاسی دارالفنون- بود که در تهران عکاس‌خانه و پس از تبعید میرزا ابراهیم خان صحاف باشی اولین سالن نمایش فیلم را دایر کرد. او که خود عکاس بود و فیلمبرداری را نیز می‌دانست، لقب «روسی‌خان» را از شخص محمدعلی شاه قاجار به خاطر عکس‌هایی که از شاه و اشراف و درباریان می‌گرفت دریافت کرده بود.

روسی‌خان در تهران، از پدری انگلیسی و مادری روس متولد شده بود. او شخصیت سیاسی بسیار مشکوکی داشت و به شکل عجیبی محبوب شاه و دربار بود. روسی خان بهترین گزینه برای حکومت بود تا آنگونه که حاکمیت می‌خواهد سینما را در تهران و ایران اداره نماید. سالن نمایش فیلم او در تهران، معروف به «فاروس» میعادگاه اشراف بود. اعضاء سفارتخانه‌های انگلیس و روس در تهران، همواره میهمانان ویژه‌ی سینما فاروس بودند که گاه تا پاسی از شب و به صورت اختصاصی در این سالن به تماشای فیلم می‌نشستند و روسی خان به آن‌ها خوش خدمتی می‌کرد.

روسی خان در سال ١٢٨٧ در خیابان لاله‌زار نخستین سالن مدرن سینمایی را افتتاح کرد. پیش از آن نیز حیاط خانه جنب عکاسی خود در خیابان علاءالدوله را به‌عنوان سالن سینما راه اندازی کرده بود و اغلب فیلم‌های کمدی و جنگی نمایش می‌داد. اوضاع سینما در ایران در این ایام به کام روسی خان بود. مردم نیز علاقه‌ای وافر به تماشای فیلم نشان می‌دادند و لازمه‌ی آن گسترش سالن‌های نمایش بود. این توسعه پای افراد دیگری را نیز به این عرصه باز می‌کرد. یکی از این افراد «آقایف» بود.

آقایف در خیابان چراغ گاز تهران، در قهوه‌خانه زرگرآباد دستگاه پروژکتوری مدرن می‌گذارد و آغاز به نمایش فیلم می‌کند. مردم از سینمای آقایف استقبال می‌کنند. این موضوع رقابت را میان او و روسی خان به وجود می‌آورد و باعث می‌شود که آقایف در خیابان ناصرخسرو سالنی مدرن با گنجایش ٢٠ صندلی راه اندازی کند. روسی‌خان هم تصمیم به توسعه سالنش می‌گیرد. او حیاط تالار دارالفنون را که درست مقابل سینمای آقایف است، تبدیل به سالن نمایش با گنجایش ٢٠٠ صندلی می‌کند. او برای نخستین بار و در جهت رونق بیشتر کارش و عقب نشاندن رقیب، یک پیانیست و یک ویولونیست هم استخدام می‌کند که موقع نمایش فیلم موسیقی زنده بنوازند.

رقابت میان آقایف و روسی‌خان که می‌توانست موجبات رشد و توسعه‌ی بیشتر سینما در ایران را به دنبال داشته باشد به محل اختلاف و بلوا میان این دو مبدل شد و آن‌ها درپی تخریب یکدیگر برآمدند. دامنه‌ی این اختلافات بالا می‌گیرد و روسی‌خان که از حمایت دربار برخوردار است آقایف را به زندان می‌اندازد. آقایف هم با کمک یک وکیل موفق می‌شود روسی‌خان را به زندان بی اندازد و بدین ترتیب هر دو قطب سینمای ایران، هم زمان در زندان حبس می‌شوند.

آزادی این دو سینمادار از زندان مصادف با فتح تهران توسط انقلابیون مشروطه و خلع محمدعلی شاه از سلطنت بود. رفت و آمد مجاهدان مشروطه با اسلحه که برای تماشای فیلم به سینما می‌آمدند برای روسی خان که منصوب به دربار بود خوش نمی‌آمد. به ویژه اینکه گاه سالن‌های سینما محل بحث و جدل با موضوعات سیاسی روز می‌شد. این وقایع موجب شد که روسی خان در سال 1288 فعالیت سینمایی را به نفع حریف رها کند و برای مدتی از این عرصه دور باشد.

اردشیرخان که پس از تبعید میرزا ابراهیم خان صحاف باشی، پرژکتور و دستگاه پخش فیلم او را خریداری کرده بود و در آن ایام به دلیل شرایط سیاسی و اجتماعی حاکم توفیقی در این خصوص نیافته بود، در سال 1291 با حضوری جدی و موثر وارد عرصه‌ی سینمای ایران می‌شود. اردشیرخان نخستین کسی است که بهره‌برداری همگانی و اجتماعی از سینما را در ایران رواج داد و به عبارتی پس از فعالیت او، سینما همواره در ایران بدون وقفه فعال بوده است.

«آرتاشس پاتماگریان» ملقب به اردشیرخان که از ارامنه تبریز بود در سال ١٢٩١ سالنی را در خیابان علاءالدوله (فردوسی کنونی) دایر کرد که با ترفند‌های تبلیغاتی موفق به جذب مخاطبین بسیاری شد. او در سینمایش در تابستان بیسکویت و بستنی و در زمستان شیرینی با چای به صورت رایگان به تماشاگران می‌داد. فیلم‌های تارزان و آثار چارلی‌چاپلین که در آن ایام علاقمندان بسیاری داشت، فیلم‌های به نمایش درآمده در سینمای اردشیرخان بودند.

روسی خان که با خلع محمدعلی شاه از سلطنت از فعالیت سینمایی دست کشیده بود، با به قدرت رسیدن احمدشاه قاجار همچنان از حمایت دربار برخوردار بود. او با راه اندازی سالن «سینما خورشید» فعالیت در عرصۀ سینما را از سر می‌گیرد. اردشیرخان در سال ١٢٩٦ در سینمای خود فیلم‌های مربوط به جنگ جهانی را که در پایان راه بود نمایش می‌داد.

در سال‌های پایانی حکومت قجرها، نام «علی وکیلی» به عنوان یکی از تاثیرگذارترین افراد در توسعه سینمای کشور به میان می‌آید. «وکیلی» که تاجری بسیار موفق بود، در سال ١٣٠٣ در سفر به بغداد با سینما آشنا شد و از آن‌جا تجهیزات مدرن نمایش فیلم را خریداری کرد و به تهران آورد. او در آن زمان، سالن «گراندهتل» که یکی از معرفترین و مهمترین اماکن تهران بود را کرایه کرد و در آن سالن نمایشی مجلل که ظرفیت پانصد صندلی را داشت راه اندازی کرد. وکیلی وقتی توجه خانم‌ها را به سینما دید و از سویی با حساسیت‌های اجتماعی و محدودیت‌های زنان در جامعه مواجه شد برای نخستین بار یک سالن سینمای ویژۀ زنان دایر کرد که پرسنل اداره کننده آن نیز از بانوان بودند.

وکیلی نوآوری‌های خود را جهت گسترش سینما در ایران ادامه داد و ضمن آماده‌کردن یک سالن جدید به نام «سینماسپه»، ارکستری را هم استخدام کرد که در مواقع آنتراکت آهنگ‌های ایرانی می‌نواختند. او نشریه‌ای سینمایی به نام "سینما و نمایشات" را نیز منتشر کرد و در نهایت فکر ترجمه فارسی فیلم‌ها را هم جامه عمل پوشاند. او برای نخستین بار میان‌نویس‌های فیلم‌های صامت را به زبان فارسی نمایش داد، هرچند که اغلب مردم در آن زمان بی‌سواد بودند و این ایده آنطور که باید موفق نبود.

تاریخ، گواه بر پایان قدرت قجرهاست. حکمرانی خاندان قاجار پس از حدود 130 سال رو به زوال است و سرنوشتی دیگر برای ایران در راه است؛ و سینما این هنر شگفت انگیز و جهانشمول از آغاز پیدایش در ایران تا این برهه از تاریخ با همه‌ی فراز و فرودهایش وامدار فعالیت افرادی چون؛ «میرزا ابراهیم خان صحاف‌باشی»، «روسی‌خان»، «آقایف»، «اردشیرخان»، «علی وکیلی» است.

همزمان با تحول سیاسی و اجتماعی ایران در پی تغییر حاکمیت و انحلال سلسله‌ی پادشاهی قاجار و به قدرت رسیدن رضا خان پهلوی، سینما نیز دستخوش تغییری شگفت و عظیم است. مردمی که پیشتر از دیدن تصاویر متحرک روی پرده‌ی عریض متحیر بودند، اکنون می‌توانند صدای اشیاء و افرادی که در قاب تصویر می‌بینند را نیز بشنوند. سینما، این هنر محبوب و مردمی که براساس تاثیرگذاری فرهنگی و اجتماعی و ارتقاء علوم انسانی خیلی زود جوامع را نیازمند خود ساخته است، درپی تکامل از سینمای صامت به سوی سینمای ناطق در حرکت است، و این اتفاق، شگفتی و هیجان این هنر اغواگر را دوچندان می‌کند.

ادامه دارد ...

سینمای ناطق، تحولی در جهت تکامل این هنر اغواگر

سینمای ناطق، تحولی در جهت تکامل این هنر اغواگر

سینمای ناطق، تحولی در جهت تکامل این هنر اغواگر

سینمای ناطق، تحولی در جهت تکامل این هنر اغواگر

سینمای ناطق، تحولی در جهت تکامل این هنر اغواگر

انتهای پیام/ 130

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار