به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاعپرس، حجتالاسلام مرتضی کربلایی در نشست «تحلیل و بررسی تصوف فرقهای در ایران» که صبح امروز در خبرگزاری مهر برگزار شد، با بیان اینکه عالمان وارثان پیامبران الهی هستند، اظهار داشت: انبیأ الهی یکسری وارثان ظاهری دارند که ظاهر آنها را به ارث بردهاند. فقها و محدثین وارثان ظاهر آنها هستند و دسته دیگری وارث باطن انبیاء هستند که همان نبوت و ولایت است و این ورثه باطنی اولیاء الهی هستند که شامل مشایخ عرفان و طریقت می شوند.
وی افزود: اگر به لحاظ فرهنگی متون اصیل و کهن تصوف عرفان اسلامی را نگاه کنیم ورثه باطنی انبیاء کسانی هستند که به مقام ولایت اهل بیت علیهم السلام و پیامبر (ص) اتصال پیدا میکنند و به اندازه استعداد و قابلیت خودشان بهرهمند میشوند.
این کارشناس دینی عنوان کرد: علم رسمی حصولی است اما علم لدنی در عرفان شیعی با تعلیم و تعلم حاصل نمیشود چراکه این علم نور است لذا چنین صحبتهایی موجب علم نمیشود بلکه فقط یکسری آگاهی بخشی است. در فضای معارف اهل بیت علیهم السلام علم ارثی وجود دارد که از طریق ترک گناه و وارستگی جان انسان حاصل میشود و مناسبت با خدا و عالم معنا ایجاد میکند و اهل بیت علیهم السلام و خداوند متعال معلم شخص متقی میشوند.
حجتالاسلام کربلایی خاطرنشان کرد: پیامبر اکرم (ص) امی و معلمشان خداوند بوده است. به لحاظ روششناسی در حوزه تصوف و عرفان اسلامی، علمی علم حقیقی است که منشاء آن الهی و خدایی باشد یعنی معلم انسان از طریق ارتباط باطنی شخص به صاحبان مقام ولایت که اهل بیت علیهم السلام هستند، ولی خدا شود. این مباحث به لحاظ اصول و مبانی در تصوف اسلامی وجود دارد. لذا علم مطلوب از ناحیه عرفا و محققین در صوفیه همین علم است.
وی به آسیبهای جدی حوزه تصوف و عرفان اشاره کرد و افزود: علم حقیقی منشأ آن الهی است. دیده شده در حوزه تاریخ تصوف و عرفان شاهد علم گریزی هستیم. محققین و عرفا در مهمانخانههای اجتماعی که داشتهاند هر روز نزد مرشد طریقت بیان معارف می کردند. بعدا این مجالس به عالم شیعه وارد شده است. روضهخوانی از طریق تصوف وارد شیعه شده است که به بیان مصائب میپرداخته. یعنی تصوف در فرهنگ ما اثر داشته و امروز مغفول مانده که فرهنگ ما چقدر شاهد رد پاهای تصوف بوده است.
این کارشناس دینی عنوان کرد: خانقاهها مانند دیگر نهادهای اجتماعی براساس نیازهای زمان ایجاد شده اند. همانطور که در عالم شیعه مسجد و حسینیه وجود دارد و هیچکدام در مقابل دیگری نیست و کارکرد خودشان را دارند. چه بسا در دهههای گذشته حسینیهها به لحاظ دینی فعالتر از مساجد بودهاند.
کربلایی تاکید کرد: نهاد اجتماعی تحت عنوان مهمانخانههای صوفیان و خانقاهها شان اطعام مساکین و پذیرایی از مستمندان داشته اند. در طول تاریخ مسجد و خانقاه در عرض هم ساخته شده و هیچگاه معارض هم نبودهاند و این 2 دسته هیچ نزاعی نداشتند اما تفاوت و اختلاف مبانی بوده است. این تفاوتها منحصر به اسلام نیست بلکه در هندوئیسم و یهودیت نیز چنین اختلافاتی وجود دارد که به فهم و تلقی از متن مقدس برمیگردد اما اگر آگاهی بخشی صورت گیرد، مشکلات کم میشود، همینطور اگر بتوانیم همدیگر را تحمل کنیم و گفتوگو انجام دهیم مشکلات کم میشود.
وی اظهار داشت: بحث تصوف به لحاظ مسائل استراتژیک یک مبحث پیچیده است. به این معنا پیچیده است که علل مختلفی در آن دخالت دارد. مسائل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در آن دخیل بوده لذا مورد اهتمام کسانی است که با اسلام و نهضت ایرانی و اسلامی ما همراهی نمیکنند و اتفاقاً به دلیل اینکه تصوف با دل، قلب و بُعد عاطفی انسان سر و کار دارد، روی آن سرمایهگذاری میکنند، چراکه یک جریان معنوی است که اثرگذاری زیادی دارد. آموزههای تصوف همه شوئنات فردی و اجتماعی را درگیر میکند و خیلی اثرگذر است.
این کارشناس افزود: در 150 سال گذشته کسانی که با اسلام همراه نبودهاند در حوزه تصوف سرمایهگذاری کردهاند. وهابیت و سلفیگری و کسانی که نگاه قشری به اسلام دارند در چند سال اخیر در این جریان سرمایهگذاری کردهاند، ما چرا نباید در این موضوع ورود داشته باشیم؟! باید آگاهیسازی کنیم چراکه فقدان معرفت و آگاهی درباره تصوف موجب افراط و تندروی میشود. وقتی ما با یک جریان فرهنگی، سیاسی و امنیتی برخورد میکنیم مشکلات زیادی را پیش میآوریم. جریان فرهنگ را باید به لحاظ راهبرد، فرهنگی با آن تعامل کرد. نباید به جایی برسیم که با این موضوع، سیاسی و امنیتی برخورد کنیم. فرقهسازی وحدت جهان اسلام و شیعه را از بین میبرد و برخوردهای تند و اصطکاکی هم موجب این فرقهسازیها میشود. آنهایی که سعی دارند اختلافات موجود را رفع کنند موفقتر خواهند بود و منزلت بهتر و بیشتری دارند چراکه برخورد تند موجب ایجاد فرقههای جدید میشود.
انتهای پیام/ 121