روایتی از اسارت و جانبازی چهار زن؛

جشنی برای انقلاب که با خون 38 دانش‌آموز مظلوم، رنگی دیگر به خود گرفت

یک جانباز دفاع مقدس در بیان خاطره‌ای گفت: چهار هواپیما دقیقا بالای مدرسه بودند که راکت‌هایشان را در بالای ساختمان مدرسه رها کرد و در عرض چند ثانیه مدرسه با خاک یکسان شد، زینبیه مورد هجوم وحشیانه قرار گرفت و ۳۸ نفر از دانش آموزان مظلومانه به شهادت رسیدند و ۱۱۰ نفر از آنان نیز به درجه جانبازی نائل شدند، آن سال دهه فجر با خون شهدای زینبیه رنگ دیگری گرفت.
کد خبر: ۳۳۴۹۹۹
تاریخ انتشار: ۰۶ اسفند ۱۳۹۷ - ۱۹:۵۴ - 25February 2019

حاضر بودم همه عمرم را در سلول انفرادی باشمبه گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، مراسم تجلیل از زنان جانباز انقلاب اسلامی و دفاع مقدس با عنوان «شمیم کوثر» به مناسبت میلاد حضرت زهرا (س) و روز زن، عصر امروز (دوشنبه ششم اسفندماه) در حوزه هنری، با حضور «معصومه ابتکار» معاون ریاست جمهوری در امور زنان و خانواده، حجت‌السلام «سید محمدعلی شهیدی» رییس بنیاد شهید و امور ایثارگران و جمعی از همسران شهدا و ایثارگران برگزار شد.

در این مراسم، «گلین شجاعی» جانباز ۲۵ درصد و اولین مجروح «قائمشهر» درگیری با منافقین که همسر، فرزند و خواهر جانباز است، در سخنانی به نحوه جانبازی خود اشاره کرد و اظهار داشت: قبل انقلاب مدام در راهپیمایی و تظاهرات شرکت می‌کردیم، فعالیت منافقین در شهر ما به حدی بود که از سراسر ایران به شهر ما می‌آمدند تا اینکه اعتراضات ما به آنان از مدرسه به شهر کشیده شد، روز درگیری، دوم نظری بودم که از مدرسه حرکت کردیم و ستاد منافقین را گرفتیم که در همین حین ما را زدند و به پای من چاقو خورد، فردی که به من چاقو زد از چند وقت قبل مرا زیر نظر داشت و شناسایی کرده بود.

وی ادامه داد: ۱۸ روز در بیمارستان بودم، دکتر مرا عمل نمی‌کرد و می‌گفت: «این حزب‌اللهی است» در بیمارستان هم از پرستاران خواستند من را تحویل دهند، به بیمارستان حمله کردند قرار بود که من را بکشند، با این‌که دانش‌آموز کوچکی بودم؛ همان آقایی که به من چاقو زد یک خانواده را کشته بود.

این زن جانباز در ادامه بیان کرد: من در مقابل دیگر جانبازان من چیزی نیستم چراکه آنان زحمت زیادی کشیدند. همه ما روز قیامت باید جوابگوی تک تک جانبازان باشیم که از جان گذشتند. جمهوری اسلامی باید قدر این فرزندانش را بداند. از ثمره خون شهدا و جانبازان است که درخت انقلاب را آبیاری کردند اگر جانبازان و خانواده این‌ها نباشند ماهم نیستیم، تنها ایثار شهدا و جانبازان است که ما را نجات می‌دهد.

وی در ادامه ضمن درخواست دیدار با رهبر انقلاب، از مسوولین بنیاد شهید درخواست کرد که به بهداشت فردی جانبازان توجه و به آن‌هایی که از نظر مالی مشکل دارند کمک بیشتری شود، اردو‌های جانبازان زن را دوباره برگزار کنند.

مهوش شهره جانباز ۴۰ درصد ترور نیز در ادامه مراسم در سخنانی گفت: در بهمن ۵۸ در گنبدکاووس مجروح شدم، آن موقع فرزندی شش ماهه‌ و ۲ ساله‌ داشتم و به کمک برادران سپاهی رفتم، این افتخار را داشتم که جانباز باشم و در این سال‌ها ۱۱ بار عمل کردم.

فریده پزشکی شاهد بمباران دبیرستان زینبیه نیز در بیان خاطره بمباران‌های صدام روایت کرد: سال ۶۵ که همه دانش آموزان خود را برای چشن انقلاب آماده می‌کردند خبر‌ها حاکی از این بود دبیرستان زینبیه بمباران می‌شود با وجود شایعاتی که شده بود، ولی دانش آموزان ۱۲ بهمن در مدرسه حضور یافتند یک ربع به ۱۰ صبح همه برای جشن در حیاط مدرسه آماده می‌شدیم که آژیر وضعیت قرمز از بلندگو‌ها پخش شد، هواپیما‌های دشمن در سطح خیلی پایین پرواز می‌کردند به طوریکه خلبان‌ها به وضوح دیده می‌شدند، کنار ما مقر سپاه بود و برادران پاسدار را می‌دیدیم که در حال آماده کردن تیربار هستند، ۴۰۰ دانش آموز به هر طرف فرار کردند چهار هواپیما دقیقا بالای مدرسه بودند که راکت هایشان را در بالای ساختمان مدرسه رها کرد و در عرض چند ثانیه مدرسه با خاک یکسان شد، زینبیه مورد هجوم وحشیانه قرار گرفت و ۳۸ نفر از دانش آموزان مظلومانه به شهادت رسیدند و ۱۱۰ نفر از آنان نیز به درجه جانبازی نائل شدند، آن سال دهه فجر با خون شهدای زینبیه رنگ دیگری گرفت، من توانستم با ۳۵ درصد جانبازی با جانباز ۷۰ درصد زندگی مشترکم را شروع کنم.

آزاده دوران ستم شاهی پروین صلیحی نیز در صحبت‌هایی گفت: اسلام ما آنقدر عزیز و برحق است که پاک‌ترین انسان‌ها در راه آن فدا شدند، مولود کعبه فدا شد یگانه دختر رسول اسلام قربانی شد و من حقیر چیزی نمی‌توانم بگویم، امیدوارم خداوند توفیق را از ما نگیرد و بتوانیم ادامه دهنده راه شهدا و ایثارگران باشیم.

وی افزود: من همسر شهید لبافی نژاد هستم و در دورانی که واژه شهادت غریب بود و ما را به استهزا می‌گرفتند که با چه عقلی به جنگ با کسانی می‌روید که مجهز به انواع سلاح پیشرفته نظامی و امنیتی هستند، همسرم می‌گفت: اگر کشته شوم و خونم ریخته شود و یک نفر فقط برایش سوال شود چرا این فرد کشته شد و جوابی بگیرد که ذهنیتش درباره رژیم طاغوت عوض شود برایم کافی است، قبل سن ۱۸ سالگی همراه همسرم دستگیر شدم، وقتی وارد سلول انفرادی شدم که یک سال در آن ماندم، احساس خفگی کردم، یکبار سیلی محکمی به خودم زدم و به خود گفتم تو اول کارت هست اگر می‌خواهی چنین بی‌تاب باشی چطور می‌خواهی تحمل کنی تا جایی که وقتی برای بازجویی می‌رفتم و می‌آمدم آن سلول حکم بهشت را برایم داشت، حاضر بودم همه عمرم را در آن سلول باشم، ولی یک دقیقه زیر دست جلاد‌ها نباشم.

در پایان مراسم از ۲۰ زن جانباز با حضور مسوولان بنیاد شهید و امور ایثارگران و معصومه ابتکار تجلیل شد.

در این مراسم پروین صلیحی، فروغ نیلی، مهوش شهره، گلین شجاعی، حلیمه بویورانی، لیلا معروف زاده، مژده پورحسین، صدیقه امیر شاه کرمی صدیقه سیدیان هاشمی، فریده پزشکی، عاطفه داروند، بهجت قاسمی، مژده حداد، سوسن نجفی، نسرین شهمرادزاده، ایمانه اهلیوروف، فاطمه ناهیدی، سیده فریبا رضایی و معصومه قاسمی مورد تقدیر قرار گرفتند.

انتهای پیام/ 141

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار