گروه حماسه و جهاد دفاعپرس: ۳۰ شهریورماه سال ۱۲۸۱ هجری شمسی مصادف با ۲۰ جمادیالثانی سال ۱۳۲۰ هجری قمری، خداوند متعال در روستای «خمین» از توابع استان مرکزى، به «سید مصطفی موسوی (مصطفوی)» فرزندی بهنام «سید روحالله» عطا کرد که بعدها به امام خمینی (ره) معروف شد و مسیر سیاسی جهان را برهم زد و استقلال را برای ملت ایران به ارمغان آورد.
روحیه ظلمستیزی و مقاومت از ابتدا در خانواده «سید مصطفی» وجود داشت و این مرد مبارز اسفندماه سال ۱۲۸۱ در راه خمین به اراک توسط اشرار ترور شد و به شهادت رسید.
«سید مصطفی» در رفع ظلم و جلوگیری از تجاوز، شخصاً و با قدرت محلی و شخصی و یا به دست دولتیها و اتابک و رجال فعال و شهادت وی نیز به همین دلیل بود.
وقتی «سید مصطفی» به شهادت رسید، فرزندش «سید روحالله» کمتر از یکسال داشت؛ بنابراین مادرش «هاجر» و عمه وی تربیتش را برعهده گرفتند.
«سید روحالله» از همان کودکی به مکتبخانه و سپس به مدرسههای جدید رفت و همچنین علوم انسانی را در محضر دایی و برادرش فرا گرفت.
وی در ۱۹ سالگی به «اراک» رفت و از محضر اساتیدی همچون شیخ «محمدعلی بروجردی» و شیخ «محمد گلپایگانی» بهرهمند شد و همزمان با عزیمت آیتالله «حائری» به قم، به این شهر رفت و در ۲۵ سالگی سطوح عالیه حوزه را به پایان رساند و با شرکت در درس آیتالله «حائری» به درجه اجتهاد نائل آمد.
در قسمت اول و قسمت دوم این مطلب به مبارزات امام خمینی (ره) علیه لوایح استعماری و اقدامات ضداسلامی حکومت پهلوی پرداخته و گوشهای از تاریخ مبارزاتی مردم ایران و تبعید امام خمینی (ره) به عراق و هجرت ایشان به فرانسه بیان شد.
در قسمت سوم این مطلب به تاریخ زندگینامه بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران از هجرت ایشان به فرانسه تا بازگشت ایشان به کشور پرداخته خواهد شد.
امام خمینی پس از ورود به پاریس در منزل یکی از ایرانیها در نوفللوشاتو مستقر شدند و مأمورین کاخ الیزه نظر رئیس جمهور فرانسه را مبنی بر اجتناب از هرگونه فعالیت سیاسی به ایشان ابلاغ کردند؛ اما امام خمینی تصریح کرده بود که اینگونه محدودیتها خلاف ادعای دموکراسی است و اگر ناگزیر شود که از این فرودگاه به آن فرودگاه و از این کشور به آن کشور هم برود، باز دست از اهداف خود نخواهد کشید.
امام خمینی در مدت اقامت چهار ماهه خود در نوفللوشاتو، در مصاحبههای متعدد و دیدارهای مختلف، دیدگاههای خود را در زمینه حکومت اسلامی و هدفهای آتی نهضت برای جهانیان بازگو کردند.
پیام برای راهپیمایی تاسوعا و عاشورای ۵۷
یکی از مهمترین پیامهای امام خمینی به مردم در دوران اقامت ایشان در نوفللوشاتو، پیام درباره راهپیمایی مردم در تاسوعا و عاشورا (۲۷ آذرماه سال ۱۳۵۷) است.
ایشان در بخشی از این پیام اعلام کردند: «من همزمان با راهپیمایی بزرگ شما در پیامی به سران دولتها اعلام نمودم که رفراندوم این ۲ روز برای هیچ کس ابهامی باقی نگذاشت که ملت شاه را نمیخواهد و عدم رسمیت او را با اکثریت قاطع قریب به اتفاق اعلام کرد؛ و به همین جهت اخطار نمودم که از این پس هرکس از سران دولتها از شاه پشتیبانی کند، از نفت ایران محروم، و قراردادهای ایران با آنان غیررسمی اعلام میشود؛ و مادامی که سران این دولتهای پشتیبان شاه برسرکارند، قطع نفت و بطلان قراردادها ادامه دارد؛ و بر ملتهاست که از دولت خود مؤاخذه کنند، و بر مجلس آمریکاست که دولت کارتر را استیضاح نماید...».
۶ توصیه امام خمینی به مردم
امام خمینی همچنین در ششم دیماه سال ۱۳۵۷ در پیامی به ملت ایران ضمن حمایت از اعتصابات صورت گرفته، از مردم خواستند تا از اعتصابکنندگان و سربازانی که از پادگانها بیرون آمدهاند، حمایت کنند.
ایشان همچنین از مردم خواستند تا نهضت اسلامی خود تا وصول به نتیجه ادامه دهند، و در این راه، که رضای خداوند در آن است، صبر کنند؛ و از اعانت برادران خود غفلت نکنند. و از احتکار و گرانفروشی و بیانصافی که موجب غضب خدای تعالی است جداً احتراز کنند، و به وسوسههای شیطانی که عمال ابلیسی شاه و دولت پخش میکنند و میخواهند در مردم سستی و یأس ایجاد کنند، گوش فرا ندهند؛ و به خدای متعال در این راه که به دست آوردن استقلال و آزادی و جمهوری اسلامی است اتکال کنند.
واکنش به اعتصاب سراسری
ایشان ۱۷ دیماه سال ۵۷ در واکنش به اعتصابات سراسری ملت ایران فرمودند: «این هیاهویی که در ایران راه افتاده، الآن اعتصاب سرتاسر ایران است، این سرتاسر ایران که اعتصاب است، بسیارش هم از دستگاههای خود دولت است و اعتصاب کردهند، اینها با شما موافقند و چون موافقند اعتصاب کردهاند؟! چون با دولت شما موافقند اعتصاب کردهاند؟! صحیح است این حرف شما که عدۀ معدودی هستند؟! خوب سابقاً هم میگفت که یک عدهای هستند که از آن طرف مرز آمدهاند! با شناسنامههای جعلی از آن طرف مرز آمده اند در ایران و اینطور شلوغیها را میکنند! این معنایش این است که تمام این بازار ایران ـ بازارهای ایران اشخاصی هستند که از آن طرف مرز آمدهاند و عده معدودی هم هستند!...»
شاه باید برود!
امام خمینی همچنین در سخنانی در ۱۷ دیماه سال ۵۷ فرمودند: «مسائلی که ملت ایران در این مدت طرح کردهاند یک مسائلی است که هیچ ابهامی در آن نیست. ما هم از اول همان مسائلی که در نهاد ملت است طرح کردیم؛ هیچ ابهامی در مطالب ما نیست. مطلب ما این نیست که شاه برود بیرون مملکت، مطلب ما سقوط شاه است از سلطنت؛ و اینکه میگوییم شاه برود یعنی سلطنت نداشته باشد؛ نه برود تفریح!»
ایشان همچنین در این سخنرانی خود، درباره آثار خیانت و جنایت شاه، نیاز به ارتش در حکومت اسلامی و غیرقانونی بودن مبانی رژیم شاه صحبت کردند.
وحدت کلمه ملت، تمام کنگرههای قصر شاه را فرو ریخت
امام خمینی در سخنرانی خود در دیدار با ایرانیان مقیم خارج از کشور که اول بهمنماه سال ۵۷ صورت گرفت،؛ فرمودند: «شما دیدید که در اثر «وحدت کلمه» در جامعه ایرانی، یک قدرتی که خودش را ابرقدرت حساب میخواست بکند و دنبال او ابرقدرتها بودند، همه ابرقدرتها از او تأیید کردند بلکه مع الأسف دوَل اسلامی هم ـ قاطبتاً تقریباً ـ با او همراهی کردند، دیدید که با وحدت کلمه ملت، تمام کنگرههای قصرش فرو ریخت یکی بعد از دیگری...».
امام خمینی در این دیدار درباره نکاتی قتلعامها، غارتها، زندانها، دستور شاه برای کودتا، اصلاح ویرانیها و خرابیها نیز تأکید کردند.
نهضت مقدس را به آخر برسانید
همزمان با جنایات دولت بختیار و خوابخوش وی برای حکومتداری، امام خمینی ۹ بهمنماه سال ۵۷ در پیامی به ملت ایران، به این جنایات در تهران و شهرستانها واکنش نشان داده و فرمودند: «ملت عزیزم! دوستان من! نه به وعدههای پوچ دولتهای غیرقانونی اعتنا کنید و نه از هیاهوی دژخیمان بهراسید. نهضت مقدس را به پیش برانید و به آخر رسانید و دست اجانب و نوکرهای از خدا بیخبرشان را از کشور عزیز قطع کنید. خائن اصلی را با خفت بیرون کردید، همت کنید و این تتمه که حُشاشهای بیش نیستند از صحنه خارج کنید. خداوند با شماست...».
خورشید انقلاب اسلامی طلوع کرد
سرانجام ۱۲ بهمنماه سال ۱۳۵۷، خورشید انقلاب اسلامی از مغرب عالم طلوع کرد و پرشکوهترین مراسم استقبال تاریخ شکل گرفت. این درحالی بود که همه جا خبر از بستن فرودگاه، انفجار هواپیما و کودتای خونین نظامیان بود.
«سید احمد خمینی» فرزند حضرت امام خمینی درباره ورود ایشان به ایران گفته است:
وقتیکه هواپیما در فرودگاه به زمین نشست، حضرت آیتالله پسندیده (برادر بزرگ امام خمینی) وارد هواپیما شد و پس از سالها دوری با امام خمینی دیدار کرد و لحظاتی در کنار او به گفتوگو نشست.
لحظه رفتن که فرارسید حضرت امام فرمودند: «آقا (آیتالله پسندیده) باید جلو بروند و من پشت سر ایشان میروم» عرض کردم: «مردم چهارده سال است که انتظار این لحظه را میکشند، خبرنگاران و عکاسان داخلی و خارجی منتظرند تا این لحظه تاریخی را به تصویر بکشند».
هرچه اصرار کردم فایدهای نداشت، سرانجام راهی به ذهنم رسید. به عمو بزرگوارم پیشنهاد دادم که ایشان با جمعی از همراهان امام که از پاریس آمده بودند از هواپیما پیاده شوند و به جمعیت حاضر در سالن استقبال بپیوندند و بعداً امام پیاده شوند. به همین ترتیب عمل شد و بالاخره امام حاضر نشد یکی از آداب معاشرت اسلامی را نادیده بگیرد و از برادر بزرگ خویش جلو بیفتد ولو آنکه در چنین شرایطی استثنایی که میلیونها چشم به آن دوخته است، قرار داشته باشد!
انتهای پیام/ 113