بخش دوم/ به‌مناسبت سالروز ولادت امام خمینی (ره) دفاع پرس بررسی می‌کند؛

اهانتی که برای حکومت پهلوی گران تمام شد

امام خمینی در طول اقامت خود در نجف، هر روز سه ساعت به زیارت و عبادت در حرم مطهر حضرت علی (ع) می‌پرداخت و سلسله درس‌های خارج فقه خویش را در مسجد شیخ انصاری (ره) نجف آغاز کرد و جمع زیادی از طلاب ایرانی، پاکستانی، عراقی، افغانی، هندی و کشور‌های حوزه خلیج فارس، همه روزه از محضر درسی وی بهره می‌بردند.
کد خبر: ۳۳۵۰۶۴
تاریخ انتشار: ۰۸ اسفند ۱۳۹۷ - ۱۱:۲۵ - 27February 2019

گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس: ۳۰ شهریورماه سال ۱۲۸۱ هجری شمسی مصادف با ۲۰ جمادی‌الثانی سال ۱۳۲۰ هجری قمری، خداوند متعال در روستای «خمین» از توابع استان مرکزى، به «سید مصطفی موسوی (مصطفوی)» فرزندی به‌نام «سید روح‌الله» عطا کرد که بعد‌ها به امام خمینی (ره) معروف شد و مسیر سیاسی جهان را برهم زد و استقلال را برای ملت ایران به ارمغان آورد. روحیه ظلم‌ستیزی و مقاومت از ابتدا در خانواده «سید مصطفی» وجود داشت و این مرد مبارز اسفندماه سال ۱۲۸۱ در راه خمین به اراک توسط اشرار ترور شد و به شهادت رسید.

«سید مصطفی» در رفع ظلم و جلوگیری از تجاوز، شخصاً و با قدرت محلی و شخصی و یا به دست دولتی‌ها و اتابک و رجال فعال و شهادت وی نیز به همین دلیل بود. وقتی «سید مصطفی» به شهادت رسید، فرزندش «سید روح‌الله» کمتر از یک‌سال داشت؛ بنابراین مادرش «هاجر» و عمه وی تربیتش را برعهده گرفتند.

«سید روح‌الله» از همان کودکی به مکتب‌خانه و سپس به مدرسه‌های جدید رفت و همچنین علوم انسانی را در محضر دایی و برادرش فرا گرفت. وی در ۱۹ سالگی به «اراک» رفت و از محضر اساتیدی همچون شیخ «محمدعلی بروجردی» و شیخ «محمد گلپایگانی» بهره‌مند شد و همزمان با عزیمت آیت‌الله «حائری» به قم، به این شهر رفت و در ۲۵ سالگی سطوح عالیه حوزه را به پایان رساند و با شرکت در درس آیت‌الله «حائری» به درجه اجتهاد نائل آمد.

«سید روح‌الله» در طول زندگی پرفراز و نشیب خود، مقابل زورگویی‌های رضاشاه قلدر و پسرش ایستادگی کرد و در این راه سختی‌های زیادی را متحمل شد.

در قسمت اول این مطلب به واکنش «سید روح‌الله» علیه اقدامات و لوایح استعماری و ضداسلامی حکومت پهلوی از ابتدای عمر پربرکتش تا زمان تبعید وی به ترکیه (۱۳ آبان‌ماه سال ۱۳۴۳) اشاره شد، اکنون بخش دوم زندگینامه و نقش سیاسی امام (ره) را در ادامه می خوانید.

تبعید به نجف

«سید روح‌الله» پس از تبعید به ترکیه به همراه فرزندش «سید مصطفی»، ۱۱ ماه در این کشور اقامت کرد و مهرماه سال ۱۳۴۴، حکومت پهلوی وی را به عراق منتقل کرد تا ادامه دوران تبعید خود را در «نجف» بگذراند. وی در طول اقامت خود در نجف، هر روز سه ساعت برای زیارت و عبادت به حرم مطهر حضرت علی (ع) می‌رفت و در آبان‌ماه سال ۱۳۴۴ سلسله درس‌های خارج فقه خویش را با وجود همه مخالفت‌ها و کارشکنی‌های عناصر مغرض، در مسجد شیخ انصاری (ره) نجف آغاز کرد و جمع زیادی از طلاب ایرانی، پاکستانی، عراقی، افغانی، هندی و کشور‌های حوزه خلیج فارس، همه روزه از محضر درسی وی بهره می‌بردند.

نگاهی به زندگی سراسر مبارزه امام دل‌ها/ روزی ۳ ساعت در حرم حضرت علی (ع) عبادت می‌کرد

آیت‌الله خمینی در زمان اقامت خود در نجف طی نامه‌ای به «هویدا»، حکومت پهلوی را حکومت قرون وسطایى، حکومت سرنیزه و زجر و حبس، حکومت اختناق و سلب آزادى و نیز حکومت وحشت و قلدرى دانست و ضمن برشمردن فجایع آن رژیم و اظهار تأسف از اوضاع نابسامان ایرانیان و فقر روزافزون روستاییان و زحمت‌کشان، هویدا و همکارانش را از ادامه خیانت به ملت و شاه و از جبهه‌گیری در برابر دولت‌های اسلامی و بازگذاشتن دست اسرائیل برای تسلط بر بازار و اقتصاد کشور، برحذر داشت.

«سید مصطفی» با این‌که در سلامت کامل به‌سر می‌برد، اول آبان‌ماه سال ۱۳۵۶ به‌طور مشکوکی درگذشت و پزشکان اجازه کالبدشکافی بدن وی را ندادند.

امام خمینی

درباره به‌کاربردن واژه‌ «امام» برای رهبر کبیر انقلاب روایات مختلفی وجود دارد؛ مثلا در یک روایت گفته شده است که شهید «محمد صادق اسلامی گیلانی» اولین کسی بود که قبل از شهادت «سید مصطفی» و در صحن حرم حضرت عبدالعظیم (ع) در یک سخنرانی، رسما از رهبر کبیر انقلاب به عنوان «امام خمینی» یاد کرد.

همچنین مرحوم حجت‌الاسلام «سید مهدی طباطبایی» گفته است: «اواخر سال ۱۳۴۹ یک روز در بازار می‌رفتم و فکر می‌کردم که چه کنیم تا در زمان توزیع اعلامیه‌ها گیر ماموران ساواک نیافتیم. در همین فکر بودم که در کتابفروشی جزوه کوچکی دیدم که بر روی آن نوشته شده بود: «الامام الحمیصی؛ چاپ نجف» و این کتابی بود راجع به مسائل شرعی. من پیشنهاد دادم این حمیصی را برداریم و جای آن «خمینی» بگذاریم. در پایین عنوان کتاب هم نوشته شده بود «مطبعت الآداب نجف اشرف». برای این‌که ما بتوانیم جلد بر روی اطلاعیه بچسبانیم تا کسی متوجه نشود در ایران چاپ شده و فکر کنند از نجف آمده، عنوان را عوض کردیم و شد «الامام الخمینی»».

همچنین «حسن روحانی» نیز در این‌باره گفته است: «من در مسیر راه که به مسجد (برای برگزاری مراسم بزرگداشت «سید مصطفی» در مسجد ارک تهران) می‌آمدم، شب قبل فکر کرده بودم و در ذهنم این بود که امام خمینی را به ابراهیم خلیل و «حاج مصطفی» را به حضرت اسماعیل تطبیق دهم و حتی آیه هم در ذهنم بود که شب قبل فکر کرده بودم... وقتی به مسجد می‌آمدم در ذهنم بود که لقب «امام» را برای رهبر انقلاب پیشنهاد کنم [با خود فکر می‌کردم] آیا این را بگویم مورد پذیرش قرار می‌گیرد یا خیر. دوم آن‌که کلام امام خمینی در جامعه خیلی واژه‌ مقدسی بود و معمولاً مردم این واژه را برای ائمه‌ معصومین اطلاق می‌کردند؛ اگر ما این را بگوییم، برای مردم عجیب و غریب نیست! نمی‌گویند می‌خواهند یک امام سیزدهم درست کنند، من همین طور مردد بودم تا اینکه در کنار مسجد تصمیم گرفتم که بگویم».

اهانتی که برای حکومت پهلوی گران تمام شد

هفدهم دی‌ماه سال ۱۳۵۶ انتشار مقاله‌ای با عنوان «استعمار سرخ و سیاه» با نام مستعار «رشیدی مطلق» در روزنامه اطلاعات علیه امام خمینی، موجب شد تا نوزدهم دی‌ماه درس‌های حوزه علمیه قم تعطیل و جمعیت زیادی از مردم به همراهی طلاب در اعتراض به این مقاله و هم‌صدا با مراجع و اساتید حوزه علمیه قم تظاهرات کنند و این اعتراضات به خاک و خون کشیده شود.

نگاهی به زندگی سراسر مبارزه امام دل‌ها/ روزی ۳ ساعت در حرم حضرت علی (ع) عبادت می‌کرد

امام خمینی در پیامی به‌مناسبت قیام مردم قم اعلام کرد: نهضت اخیر که پرتوی از نهضت ۱۵‏‎ ‎‏خرداد است و شعاعش در سراسر کشور نور افکنده، خود کوبندگی خاصی دارد که شاه‏‎ ‎‏را از خود بی‌خود کرده و او و دار و دسته چاقوکشش را به تلاش مذبوحانه وا داشته، ‏‎ ‎‏جنایات ۲۹ محرّم امسال نقطه عطفی است به جنایات شاهانه ۱۲ محرّم آن سال (اشاره به قیام ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲). شاه‏‎ ‎‏خواست ضرب شستی به ملت مسلمان نشان دهد؛ پس از تمامیت حساب با رییس‏‎ ‎‏جمهور آمریکا با بهانه مختصری که مأمورین ایجاد کردند، مرکز تشیع و حوزه فقاهت‏‎ ‎‏اسلام را در جوار مرقد پاک فاطمه معصومه (س) به مسلسل بست و جمعیت‏‎ ‎‏بی‌گناه فراوانی از جوانان حوزه علمیه و متدینین غیور شهر مذهبی قم را در خاک و خون‏‎ ‎‏کشیده و به قتل رساند...». ‏

پس از وقوع قیام مردم قم، ۴۰ روز بعد یعنی ۲۹ بهمن‌ماه به‌مناسبت برگزاری مراسم چهلم گرامی‌داشت شهدای این قیام، در تبریز قیام دیگری صورت گرفت و برای اولین‌بار بود که شعار «مرگ‌بر شاه» در تاریخ مبارزات انقلاب اسلامی، از زبان تبریزی‌ها سر داده شد.

بنا بر نقل قول‌ها و اسناد موجود، در این قیام خونین ۶ نفر از مردم به شهادت رسیدند و هشت نفر از زخمی‌ها نیز در روز‌های بعد شهید شدند که جمعا ۱۴ نفر می‌شوند.

نگاهی به زندگی سراسر مبارزه امام دل‌ها/ روزی ۳ ساعت در حرم حضرت علی (ع) عبادت می‌کرد

«امام خمینی» در پیامی در واکنش به کشتار مردم تبریز اعلام کرد: «استبداد محمدرضا خان پهلوی و پدر روسیاهش روی سلاطین مستبد را سفید کرد. تاریخ ایران به یاد ندارد این چنین سفاکی و قتل عام پی‌در‌پی را که به دست این یاغی سفاک انجام می‌گیرد. تاریخ مشروطیت به یاد ندارد این چنین مجلس سنا و شورا را که اهالی محترم متدین آذربایجان را مشتی اوباش و بی‌دین معرفی کنند».

همچنین ۴۰ روز بعد یعنی ۱۰ فروردین‌ماه سال ۱۳۵۶، مردم یزد به مناسبت گرامی‌داشت چهلم شهدای قیام ۲۹ بهمن تبریز قیام کردند. آن‌ها پس از سخنرانی یکی از روحانیان یزدی تا چهارراه میرچخماق تظاهرات کردند که در جریان این تظاهرات، چهار نفر از جوانان برومند یزدی شهید شدند و عده‌ای نیز توسط «ساواک» زخمی و تعدادی هم دستگیر شدند.

در همین راستا، امام خمینی در پیامی اعلام کرد: «در منطق شاه و مزدوران وابسته‌اش، اهالی محترم تبریز که یکپارچه بپا خاستند و با‏‎ ‎‏فریاد «مرگ‌بر شاه» زمین را لرزاندند، تعدادی از بیگانگان بودند که از خارج مرز به طور‏‎ ‎‏قاچاق وارد شده بودند! و شما اهالی محترم یزد که دلاورانه قیام نمودید و با تعطیل‏‎ ‎‏عمومی و شعار متدوال «مرگ‌بر شاه»، عامل آمریکا را دیوانه‌تر کردید، معدودی هستید‏ که از آن طرف مرز به صورت غیرقانونی وارد یزد شدید! اهالی ایران از شرق تا غرب و‏‎ ‎‏از شمال تا جنوب که یکپارچه از شاه متنفرند ایرانی نیستند! اینان همگی به صورت‏‎ ‎‏قاچاق وارد ایران شده‌اند؟! در این منطق، ایرانی خلاصه می‌شود در شاه و دار و دسته اش‏‎ ‎‏و از مستشاران و کارمندان امریکایی و انگلیسی و روسی و صهیونیستی؛ غارتگران‏‎ ‎‏بین‌المللی که اقتصاد ایران را قبضه کرده‌اند. ‏ ما که با این منطق‌ها روبه رو هستیم. به خواست خداوند تعالی تا برچیده شدن بساط‏‎ ‎‏ارتجاعی شاهنشاهی و برپا کردن حکومت عدالت گستراسلامی دست از مبارزه‏‎ ‎‏برنمی داریم تا حکومت دموکراسی به معنی واقعی جایگزین دیکتاتوری‌ها و خونریزیها‏‎ ‎‏شود...»

هجرت به پاریس

انعقاد موافقت‌نامه ۱۹۷۵ در الجزایر میان شاه و صدام که موجب ایجاد شرایطی به مراتب دشوارتر از گذشته در مسیر مبارزات امام خمینی شد. در همین راستا، سفیر ایران در عراق طی گزارشی خطاب به سران رژیم شاه نوشت: «آیت‌الله خمینی در عراق ساکت ننشسته و شدیداً علیه رژیم فعالیت می‌کند. خواهشمند است دستوری در این زمینه صادر تا تکلیف روشن شود». شاه نیز در پاسخ به این گزارش نوشت: «برای چندمین بار گفتم این صدا را خفه کنید».

بهبود رابطه میان حکومت ایران و عراق، موجب شد تا منزل امام در نجف تحت کنترل قرار بگیرد و رفت‌وآمد‌ها سخت‌تر شود. رئیس سازمان امنیت عراق در دیدار با امام خمینی گفته بود که اکر ایشان می‌خواهد در عراق بماند باید از مبارزه و دخالت در سیاست دست بکشد؛ اما امام خمینی نیز با قاطعیت پاسخ داده بود که به خاطر مسئولیتی که در مقابل امت اسلام احساس می‌کند، حاضر به سکوت و هیچ‌گونه مصالحه‌ای نیست.

صحبت از هجرت امام به لبنان و یا سوریه بود، اما ایشان پس از مشورت با فرزندش (حجت‌الاسلام سید احمد خمینی) تصمیم به هجرت به پاریس گرفت.

نگاهی به زندگی سراسر مبارزه امام دل‌ها/ روزی ۳ ساعت در حرم حضرت علی (ع) عبادت می‌کرد

ادامه دارد...

113

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار