سردار رحیمیان در گفت‌وگو با دفاع‌پرس:

شرمندگی حاج حسین از خانواده شهدا/ پدر معنوی رزمنده‌های لشکر ۲۵ کربلا مثل یک رفیق بود

همرزم شهید حاج حسین بصیر گفت: در دیدار‌هایی که با خانواده شهدا داشت همیشه از اینکه چهار برادر هستند و سالم از جبهه برمی‌گردند ابراز شرمندگی می‌کرد.
کد خبر: ۳۴۳۱۳۵
تاریخ انتشار: ۰۳ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۱۱:۳۵ - 23April 2019

سردار «فتحعلی رحیمیان»، از فرماندهان سابق لشکر ۲۵ کربلا و از دوستان شهید حاج حسین بصیر در گفت‌وگو با خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس با اشاره به نحوه آشنایی او با شهید بصیر اظهار داشت: اولین برخورد ما باهم به سال ۶۲ برمی‌گردد. ایشان فرمانده بود و من یکی از نیروهای لشکر ۲۵. ایشان در لشکر تیپ یک بود و من در تیپ ۲ بودم، علاوه بر این همسایه و همشهری هم بودیم و ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر داشتیم.

شرمنده خانواده شهدا بود/ پدر معنوی رزمنده‌های لشکر 25 کربلا مثل یک رفیق بود

وی با اشاره به خصوصات اخلاقی و رفتاری شهید بصیر و نحوه ارتباط با نیروهایش گفت: حاج حسین بصیر یک خصوصیت خوب اخلاقی داشت و اینکه فردی اجتماعی بود. از جهت دیگر همه ایشان را به عنوان پدر معنوی می‌شناختند و احترام خاصی قائل بودند. شهید هم بسیار افتاده بود و با نیروها دوستانه رفتار می‌کرد و نگاه فرماندهی به نیروها نداشت، اگر در جمعی می‌نشست و کسی وارد جمع می‌شد تشخیص نمی‌داد که چه کسی جانشین فرمانده است. با این اخلاق و رفتار در دل تمام بچه‌های بسیجی و پاسدار جا پیدا کرده بود. هم به عنوان بزرگتر و فرمانده احترام می‌گذاشتند هم به عنوان دوست و برادر با او کار می‌کردند. اخلاص، ایمان و تقوای بالایی داشت.

سردار رحیمیان در ادامه به عملکرد نظامی و فرماندهی شهید اشاره کرد و افزود: در آن زمان همه از دانشگاه، محل کار، زمین کشاورزی و تخصص های دیگر به جبهه آمده بودند حاج حسین هم همینطور بود، ایشان یک کارگر ساده جوشکار بود که به جبهه‌های جنگ آمد، درایت و تدبیری که داشت در کنار اخلاق و رفتار ویژه‌اش و توجه به مسائل اعتقادی باعث شد خیلی زود رشد کند و یک فرماندهی صاحب نظر شود.

شرمنده خانواده شهدا بود/ پدر معنوی رزمنده‌های لشکر 25 کربلا مثل یک رفیق بود

وی تصریح کرد: در بسیاری از موقعیت‌ها که طرحی نظامی می‌داد پذیرفته می‌شد. نیروی باتجربه‌ای بود که سال به سال تجربیاتش بالا و طرح‌های بی عیب و نقص ایشان در میان طرح دیگران فرماندهان تائید می‌شد با هوش و ذکاوتی که داشت توانست در آن دوران بدرخشد. اگر قرار بود فرماندهی را ارتقا بدهند همگان بر روی حاج حسین بصیر نظر داشتند. به راحتی می‌توانست لشکر را فرماندهی کند و این اتفاق در صحنه نبرد در کسوت جانشینی فرمانده اتفاق می‌افتاد.

همرزم شهید بصیر با اشاره به عملیات‌هایی که این شهید در آن حضور ویژه داشت گفت: شهید بصیر در عملیات کربلای ۱۰ که فرماندهی عملیات برعهده داشت به شهادت رسید. در عملیات کربلای یک مستقیما با وی در ارتباط بودم، در آزادسازی مهران در کنار ما بود و به نیروها امر و نهی می‌کرد. برادرش که شهید شد در این عملیات حضور داشت. برادرش اصغر در این عملیات به شهادت رسید. در عملیات های کربلای ۴، محرم، بیت المقدس، فتح المبین حضور داشت. عملیات والفجر ۸ اوج فعالیت‌های این سردار بزرگ بود و آموزش غواصان تحت امر را مدیریت و کنترل می‌کرد و به عنوان جانشین فرمانده لشکر حضور مستمر داشت.

رحیمیان در خصوص شهادت برادر سردار حسین بصیر و تاثیر آن بر روی وی افزود: ایشان تعریف می‎کرد خواب دیدم سیب سیاهی به من دادند، در خواب گفتند این را بخور، گفتم خوردنش برایم من سخت است ولی وقتی گاز اول را زدم دیدم با سیب‌های زمینی تفاوت دارد و خیلی خوشمزه‌تر است. عملیات کربلای ۱ شروع شد و اصغر به همراه شهید بردبار و محمدرضا عسکری به شهادت رسیدند. بعد عملیات آزادسازی مهران بالای قلاویزان ما را برای جلسه خواستند بعد از جلسه یک توپی پایین ارتفاع اصابت کرد و هرکسی که در پایین بود از جمله این سه نفر به شهادت رسیدند. اصغر بصیر سوخته و سیاه شده بود. سردار بصیر تا قبل از شهادت برادر همیشه از این موضوع ابراز ناراحتی می‌کرد که در سرکشی و دیدار با خانواده شهدا شرمنده است که چهار برادر هستند و به جبهه می‌روند و سالم به خانه بازمی‌گردند، می گفت نکند خانواده شهدا در دلشان بگویند این چهار برادر سالم به جبهه می‌روند اما فرزندان ما شهید شدند. این موضوع اذیتش می‌کرد تا اینکه اصغر شهید شد کمی آرامش پیدا کرد و بعد هم دامادش به شهادت رسید. تا این اندازه نسبت به خیلی از مسائل احساس مسوولیت می‌کرد در عین حال شهادت برادر و داماد او خللی در کارش وارد نکرد اتفاقا بعد از شهادت این 2 نفر انرژی بیشتری برای کار گرفته بود و همیشه در عملیات‌ها پیش قدم و خط شکن بود.

انتهای پیام/ 141

نظر شما
پربیننده ها