به گزارش خبرنگار دفاعپرس از خرم آباد، شهید «ایوب شیرخانی» ۱۳۴۱/۶/۱ در شهرستان «هرسین» به دنیا آمد. در همان دوران طفولیت همراه با خانواده به شهرستان «نورآباد» از توابع لرستان مهاجرت کرد. پدرش «محمد» و مادرش «فاطمه» نام داشت. دوران تحصیلات ابتدایی را در دبستان ادب گذراند و پس از آن وارد مدرسه راهنمایی مجیدی شد و در این دوران کمکم نبوغ سرشار نامبرده برای معلمان و همکلاسهایش روشن و جزو دانش آموزان ممتاز مدرسه شد.
شهید «ایوب شیرخانی» علاوه بر اینکه از نظر درسی سرآمد بود، در انجام دادن تکالیف دینی از قبیل: نماز و روزه پیشتاز بود و در تیم فوتبال شهر پذیرفته شد، بعد از اتمام تحصیلات راهنمایی وارد مقطع متوسطه شد و در دبیرستان امام خمینی (ره) همین شهرستان به مدت سه سال در در رشته فرهنگ و ادب مشغول به تحصیل و در این دوران از نظر درسی و اخلاقی شهره عام و خاص شد.
«ایوب» برای کسب مدرک دیپلم به شهرستان «نهاوند» مهاجرت کرد و در سال ۱۳۶۰ از دبیرستان «الفتح» موفق به کسب مدرک دیپلم شد. سالهای آخر تحصیل این شهید مصادف بود با شروع انقلاب اسلامی به امام خمینی (ره) و آرمانهای بلند او عشق میورزید و در بیداری مردم شهر و همکلاسیهای خود تا سرحد امکان کوشش می کرد. شهید والا مقام در سال ۱۳۶۱ با دختری از خانواده مذهبی ازدواج کرد که حاصل این ازدواج دو دختر بود که یکی پس از شهادت وی به دنیا آمد.
وی در سال ۱۳۶۱ به عنوان دفتردار دبیرستان امام خمینی (ره) «نورآباد» مشغول به کار و در سال ۱۳۶۲ وارد مرکز تربیت معلم شهید اشرفی اصفهانی «کرمانشاه» شد و با مدرک فوق دیپلم ادبیات فارسی فارغ التحصیل شد.
وی در سال ۱۳۶۴ به عنوان مدیر مدرسه راهنمایی شهید مطهری «نورآباد» مشغول به کار شد و در این مدت کوتاه به عنوان یک الگوی قابل قبول برای همه همکاران پذیرفته شد. تا اینکه در ۲۲ فروردین ۱۳۶۵ همراه سایر همکاران و مردم دلاور استان لرستان به منطقه غرب اعزام شد و در تیپ ۱۱۰ شهید بروجردی مشغول به خدمت شد و در ۲۴ اردیبهشت سال ۱۳۶۵ در منطقه عملیاتی «حاج عمران» بر اثر اصابت ترکش سر و پا به شهادت رسید و در شهرستان «دلفان» به خاک سپرده شد.
گزیدهای از وصیتنامه شهید معلم «ایوب شیرخانی»
«ای پدر وای مادر عزیز و مهربانم، بعد از شهادت من ناراحت نباشید، زیرا من شما را در ایام عاشورا دیدهام که برای، اما حسین (ع) گریه میکنید و حتماً این احساس را داشتهاید و دارید که میگویید،ای امام حسین (ع) ای کاش ما هم در آن موقع بودیم و در رکاب تو میجنگیدیم. حال این افتخار نصیب شما شد که امروز فرزندتان به حسین زمان لبیک گفت. ای صدجان، چون من فدای یک لحظه از عمر امام.
اگر گریه کردید به یاد حسین تشنه لب و به یاد عباس علمدار و به یاد فاطمه (س) پهلو شکسته و به یاد علی اکبر (ع) و به یاد قاسم تازه داماد گریه کنید. زیرا ما هر چه داریم از این عزیزان بوده است و ما ادمه دهنده راه آنان هستیم.
به همه معلمها وصیت میکنم که به رسالتشان که رسالت انبیاست، اهمیت بدهند و دانش آموزان را خوب تربیت کنند و آنان را نه ظالم و نه مظلوم تربیت کنند. آنان را طوری تربیت کنند که پیرو حسین (ع) باشند، بیشتر به قرآن اهمیت بدهند، زیرا ما هر چه داریم از قر آن است. وای کسانی که در پشت میز هستید، اگر نمیتوانید کار کنید بروید کنار تا دیگری جای شما را پر کند و سعی کنید کارتان برای رضای خدا باشد نه هوای نفس. کمتر مردم ا. آزار دهید. کمتر کاغذ بازی کنید. سعی کنید حقوقی را که از بیت المال میگیرید حلال باشد؛ وای مردم پشت جبهه را گرم نگهدارید و امام ا. تنها رها نکنید. زیرا دشمن منتظر فرصت است اگر نمیتوانید به جبهه بیاید کمک مالی کنید. برادران دینی بهانه به دست دشمن ندهید».
انتهای پیام/