به گزارش گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس، مراسم رونمایی از کتابهای جدید انتشارات دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی (راهیار) شامل «آرزوهای دستساز»، «سکه تقدیر»، «دختر تبریز»، «آقای کتاب»، «در آغوش قلبها» و «فیلم، فیگور، فلسفه» با حضور نویسندگان این کتابها و برخی چهرههای فرهنگی و ادبی برگزار شد.
کتاب در عرصه جنگ فرهنگی حکم قرارگاه را دارد
نعمت الله سعیدی نویسنده، پژوهشگر و منتقد فرهنگی در ابتدای این مراسم در سخنانی، اظهار داشت: برای دوستان و عزیزانی که در انتشارات فعالیت میکنند آرزوی توفیق و موفقیت میکنم. زیرا این فعالیت بسیار مهم است و حضرت آقا هم چند روز پیش در صحبتهای خود فرموده بودند که دشمن آرایش جنگی به خود گرفته است. در این آرایش جنگی در عرصه فرهنگی کتاب حکم قرارگاه را دارد. تا قرارگاه انتشارات کتاب قوی نباشد خط مقدم و جبهه نمیتوانند خیلی قوی کار کنند.
یکی از عرصههای جدی فرهنگی معاصر ما سینما است
وی افزود: ما باید مراقب باشیم که این فضای مجازی و انتشارات مجازی جای کتاب را نگیرد. این فضای مجازی شاید خیلی رشد کند و جای خود را باز کند اما قطعا جای قلم را نخواهد گرفت.
سعیدی ادامه داد: اگر بخواهم کتابهایی که در این مراسم رونمایی میشوند را معرفی کنم باید بگویم که یکی از عرصههای جدی فرهنگی معاصر ما سینما و تصویر است. این موضوع را بارها عرض کردم که اینگونه نبوده که وقتی سینما وارد کشور شد فقط آپارات و فیلم خام وارد شده باشد. بلکه ماجرا از این فراتر بود بلکه یک نوع ادبیات و یک نوع نگرش به جهان هم همراه با سینما وارد کشور ما شد.
وی ادامه داد: به عبارتی بهتر ما از کشورهای خارجی فقط فیلم وارد نکردیم بلکه نوع نگاه کردن و نوع دیدن فیلم را هم به داخل کشور وارد کردیم. بر این اساس در این فضا نوع نگاه کردن و نوع نقد فیلم بر روی آن چیزیی که ساخته و دیده میشود بسیار تاثیر دارد. با توجه به این موضوع یکی از بخشهایی که جای آن خیلی خالی است و ما از آن خیلی غفلت کردیم نوع ادبیات انتقادی ما در سینما است. سینمایی که امروز به اندازهای اهمیت پیدا کرده است که میگویند اگر افلاطون و ارسطو امروز زنده بودند به جای نگارش کتاب احتمالا فیلم میساختند.
سینما بهترین وسیله برای گسترش تفکراتبه مخاطبان است
این پژوهشگر و منتقد فرهنگی خاطرنشان کرد: تا زمانی که نگاه ملی و دینی به سینما نداشته باشیم توقع داشتن سینمای ملی و دینی یک آرزوی دور از دسترس است. در کتاب « فیلم، فیگور، فلسفه» در واقع مقداری از مبانی این نگاه دینی به سینما صحبت شده است. همچنین در یکی دو اثر بعدی که یکی از آنها کتاب «سکه تقدیر» بوده است تلاش شده با توجه به همان مبانی و الفبایی که پیشنهاد کردیم بیاییم و آثار را هم مشاهده کنیم. کتاب «سکه تقدیر» را اینگونه میتوانیم تصور کنیم که این کتاب همان جنبه آزمودن را دارد.
سعیدی یادآور شد: کتاب «روزی روزگاری» از نظر همین مقدماتی که بیان کردم موضوعیت دارد. به عبارتی بهتر این سریال در بین سایر سریالهایی که داشتیم اگر نگوییم بهترین سریال عمومی ما بوده یکی از بهترینها بوده است. کتاب بعدی من که در نوبت انتشار است «اقتصاد عشق و بانک حجاب» نام دارد. این کتاب درمورد مسئله حجاب از زاویه مبانی زیبایی شناسی است.
ایران اسلامی وطن فرهنگی من محسوب میشود
محمد سرور رجایی نویسنده، شاعر، پژوهشگر و روزنامه نگار افغانستانی که کتابهای «در آغوش قلبها» و «از دشت لیلی تا جزیره مجنون» را در حوزه افغانستان منتشر کرده است در بخش دوم این مراسم پیرامون آثار منتشر شده خود در سخنانی گفت: خوشحال هستم که امروز نه به عنوان یک افغانستانی بلکه به عنوان یک هموطن فرهنگی در جمع شما هستم. من افغانستان را زادگاه و وطن خود میدانم ولی همواره یادآوری کردم که ایران اسلامی وطن فرهنگی من محسوب میشود و به آن افتخار میکنم.
وی افزود: در سال 1383 با آقای وحید جلیلی آشنا شدم و این آشنایی باعث برکاتی در حوزه فرهنگ و ارزش های مشترک ایران و افغانستان شد که تا آن روز مغفول مانده بود. از سال 1386 به این طرف کارها را با سوژههایی که واقعا در عرصه ارزش های مشترک ما مغفول مانده بود آغاز کردیم. در ابتدا به سراغ رزمندگان افغانستانی دفاع مقدس رفتیم. افغانستانیهایی که در سال 1359 برای آموزش نظامی و افزایش توان نظامی به ایران آمده بودند و سپس داوطلبانه برای ادای دین به جبهه های ایران به مناطق مختلف رفتند.
مغفول ماندن سوژههای ارزشی مشترک دو کشور ایران و افغانستان
این نویسنده و شاعر افغانستانی ادامه داد: از طرف دیگر هم به موضوع حضور رزمندگان ایرانی در جهاد اسلامی افغانستان مخصوصا در مبارزه با نیروهای متجاوز اتحاد جماهیر شوروی نگاهی انداختیم. زمانی که وارد کار شدیم به حقیقتی رسیدیم که بسیاری از کارهای ارزشی مشترک ما مغفول مانده است. در واقع نویسندگان و فرهنگیان ایرانی و افغانستانی به سراغ این موضوع ها نرفتهاند.
رجایی خاطرنشان کرد: ما با یک حساب سرانگشتی به سوژه های متفاوتی رسیدیم که اولین کتابی که حاصل پژوهش و تحقیق ما بود «در آغوش قلب ها» از کار درآمد. این کتاب با سه محور تنظیم شد، به نشر رسید و به دست مخاطبان خود در ایران و افغانستان رسید. البته این کتاب با ارادت مردم افغانستان به حضرت امام (ره) در کشور ما منتشر شد. فصل اول این کتاب به بخشی از خاطرات فرهنگیان، شاعران و حتی زنان خانه دار افغانستانی به حضرت امام داشتند گردآوری شد.
وی اضافه کرد: در بخش دوم این کتاب مجموعه اشعاری که شاعران افغانستانی برای حضرت امام (ره) سروده بودند قرار داشت و در بخش سوم کتاب «در آغوش قلب ها» مجموعه عکسهایی بود که از محافل بزرگداشت حضرت امام (ره) در روستاهای دوردست داخل افغانستان برگزار شده بود.
جرقه نگارش «از دشت لیلی تا جزیره مجنون» درسال 1361 زده شد
این پژوهشگر و روزنامه نگار افغانستانی یادآور شد: کتاب دوم من «از دشت لیلی تا جزیره مجنون» نام دارد. جرقه نگارش و تدوین این کتاب در سال 1361 در ذهن من زده شد. در آن سالها من در کابل دانش آموز بودم و مجله جهادی از احزاب جهادی که در ایران مستقر بودند به صورت مخفی در کابل به دست ما میرسید تا بدانیم که در کشور ما چه اتفاقی میافتد. در یکی از کتابها عکس شهید به نام «محمد حسین جعفری» بود که در کنار آن محل شهادت او بوستان ایران نوشته شده بود. من از این موضوع تعجب کردم که یک افغانستانی در ایران چه کار می کند که به شهادت رسیده است؟ در شماره بعدی این مجله که به دست ما رسید به شهیدی به نام ابوالفضل «کربلایی پوریزدی» برخوردم که محل تولد او قم و محل شهادت او هرات افغانستان ذکر شده بود. از آن زمان این سوالات را در ذهن خود بارور کردم تا اینکه بعد از سالها مجادله با خودم و ذهنم به ایران رسیدم و با دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی آشنا شدم و زمینه کار، تحقیق و پژوهش برای نگارش این کتاب فراهم شد.
رجایی عنوان کرد: یقینا اگر حمایت دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی نبود ما الان نه کتاب «در آغوش قلبها» و نه کتاب «از دشت لیلی تا جزیره مجنون» را داشتیم. حالا چرا از دشت لیلی تا جزیزه مجنون؟ دشت لیلی دشت بسیار معروفی در خاک افغانستان است و جزیره مجنون هم که دیگر نیاز به توضیحی ندارد. در این کتاب با 17 تن از رزمندگان افغانستانی که یا خانوده شهید، جانباز و یا آزاده هستند صحبت شده است و چرایی حضور آنها در جبهههای ایران پرسیده شده و به رسته تحریر در آمده است. از طرف دیگر هم گفتوگویی با برادر شهید ایرانی که در افغانستان به شهادت رسیده و مزار او هم در افغانستان به زیارتگاهی برای شیعیان این کشور تبدیل شده در این کتاب آمده است.
کتاب جدیدی با عنوان «ماموریت خدا» را در دست انتشار دارم
وی در پایان تصریح کرد: یقینا این کتاب ها آخرین آثار تولیدی ما نخواهند بود. در مورد شهید احمدرضا سعیدی تحقیقات و پژوهش های زیادی انجام دادیم که او شهیدی ایرانی است که در افغانستان به شهادت رسیده است. برای او کتاب مجزایی آماده کردیم که نام این کتاب «ماموریت خدا» است. این نام از نامه شهید احمدرضا سعیدی گرفته شده است. او زمانی که از ایران به پاکستان می رود از آنجا به خانواده خود نامه مینویسد و در آن نامه ذکر میکند که اسم سفر خود را «ماموریت خدا» گذاشته است.
میلاد حبیبی نویسنده کتاب «آرزوهای دست ساز» نیز که در این مراسم رونمایی حضور داشت در سخنانی، گفت: روایت نکردن تنها نگفتن نیست، بلکه همانند نابود کردن است. اگر ما پیشرفت ها و دستآوردهایی که در این چهل سال انقلاب اسلامی را که با آنها روبرو بودیم را روایت نکنیم تنها عدم بیان این دستآوردها نیست بلکه باعث نابودی آنها شده ایم. کما اینکه اخیرا در بسیاری از صنایع ازجمله صنایع فضایی و هسته ای می بینیم که وقتی مردم متوجه عمق این دستاوردها نیستند به راحتی از کنار آن عبور میکنند و اگر آنها را هم از دست بدهند اتفاقی را در زندگی آنها رقم نمیزند.
وی افزود: این تاریخ شویی و هویت زدایی که در عرصه پیشرفت و دستاوردهای انقلاب اسلامی صورت گرفته یک خطای جبران ناپذیری بوده که متاسفانه ما پیشرفت ها و دستآوردهای درخشانی که در این چهل سال داشتیم را برای مردم روایت نکردیم. اما تاریخ شفاهی این هدف را دارد که بیاید پیشرفت ها و دستآوردها را برای عموم مردم روایت کند. از سوی دیگر به فرموده امام خمینی (ره) توسعه غرب اساسا ریشه در جنگ، چپاول و غارت دارد و از سوی دیگر ماهیت پیشرفتهای ما ریشه در گسترش فضائل انسانی دارد و لازم است تا این تفاوت ماهوی بین این پیشرفت ما و توسعه ای که غرب داعیه دار آن است را بیاییم و آن را ترسیم، تبلیغ و تشریح کنیم.
پیشرفت های غرب حاصل مراکز تحقیقاتی نظامی آمریکا است
این نویسنده ادامه داد: این موضوع اثبات شده که بسیاری از پیشرفتهایی که غرب به آن رسیده تماما توسعه یافته و حاصل مراکز تحقیقاتی نظامی آمریکا بوده است. چرا که آن تفکرات توسعه طلبانه و لیبرالیستی که غربی ها به دنبال آن هستند اقتضای این را دارد که به ابزاری دست پیدا کند که راحت تر به آن اهداف خود برسند. اما دیدگاه ما نسبت به تکنولوژی، مدرنیته و استفاده از ابزارآلات مدرن به صورت خیلی فاحشی در برابر غرب تفاوت دارد و ما باید آن را تبلیغ و تشریح کرده و آن را به دنیا صادر کنیم.
حبیبی خاطرنشان کرد: تاریخ شفاهی پیشرفت همانند یک پیوست فرهنگی است که قصد دارد با پیوستهای رسانهای تفاوت داشته باشد. عموما پیوستهای رسانهای جنبههای تبلیغی و آماری دارند و مردم هم معمولا به صورت نخ نما شدهای خیلی راحت از کنار آن عبور میکنند. اما وقتی که پیشرفتهای ما تبدیل به پیوست فرهنگی همانند کتاب، مستند، فیلم، فیلم داستانی و انیمیشن میشود باعث میشود که خیلی سریع بین مردم شروع و رسوخ پیدا کند.
وی اضافه کرد: نمونههای خارجی متعدد و موفقی همانند «استیو جابز» و «مارک زاکربرگ» و «فرگوسن» وجود دارد که رسانهها آمدهاند و آنها را مستند روایت کردند. این کتابها ترجمه شدهاند و در بازار نشر کشور هم پرفروش شدهاند. ما تمامی این نمونهها را بررسی کردیم و سعی کردیم تا به یک نمونه داخلی برسیم. از سوی دیگر یکی از مشکلات ما شهرت نداشتن سوژههای ما بود و دانشمندان و متخصصان گمنامی بودند و مردم آنها را نمیشناختند.
این نویسنده در پایان تصریح کرد: نکته دیگر جنس محتوایی روایت ما بود. خب ما واقعا با سوژه دراماتیکی روبرو نبودیم و با یک سری مسائل تخصصی فنی روبرو هستیم که شاید برای عموم جذاب نباشد. چالش بعدی ما این بود این مسائل فنی و تخصصی را چگونه برای مردم روایت کنیم که برای آنها جذاب باشد. مسئله و مشکل مهم تر اینکه افرادی که ما داستان آنها را برای شما روایت کردیم با یک سری مسائل مالی و پروژه های درحال انجام روبرو هستند که ممکن است بیان نکاتی که آنها دارند شرکت، درآمدزایی آنها و آینده فعالیت تخصصی آنها را دچار بحران کند.
انتهای پیام/ 121