به گزارش خبرنگار دفاعپرس از یاسوج، «با چشمان بسته گریه کن» عنوان نمایشنامهای با موضوع دفاع مقدس است که توسط «محمد رحمانیان» به رشته تحریر درآمده است.
این کتاب با حمایت معاونت هنری و سینمایی ادارهکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس کهگیلویه و بویراحمد تولید و در شمارگان هزار نسخه توسط نشر «فرهنگ مانا» به بازار نشر عرضه شده است.
در بخشی از این کتاب آمده است:
کاش شوخی بود. بعد از اینکه رفتی جبهه، شدم عین طنابی که یه گوشهی دیوار، دور یک میخ گره گنده خورده. کز کردم تو خودم. هر چی دلتنگی بود ریختم تو خودم، فکرت شد سیم خارداری که مثل چیزای مخفی و مبهم دور مغزم پیچیده. تا اینکه رضا پسر میرزا تقی خبر مفقود شدنت، شهادت، اسیر شدنت، نمیدونم کدومو آورد. آقام گفت: خدا بیامرزدش! فکرشو از سرت بیرون کن که فرخ دیگه تموم شد، با غصه خوردنم زنده نمیشه. گفتم: آقا! فرخ که نمرده، شاید یه خبری ازش بشه. آقام گفت: چیه؟ چی میخوای بگی؟ میخوای تا آخر عمر سیاهپوش عشق به خدا رسیدهات باشی؟ الان بر و رویی برات هست، فردا که دو تا تار سپید رو موهات جا بندازه میشی تفالهی انار مکیده شده. گفتم: آقا! فدات بشم، دورت بگردم، درد و بلات بخوره تو سر سپیده، من پای همه چی موندم، بزار زندگیمو بکنم، من که بچه نیستم! گفت: دختر فشار زندگی میچزونتت. عینهو زنای اجاق کور، هر شکم باید غم بچههای به دنیا نیاوردتو بزای. تا اومدم حرف بزنم با بآمبچه زدن تو سرم، با حب دهنمو بستن، سهم من شد گریه و حسرت. شوهرم دادن به پسر میرزا تقی، رضا.
انتهای پیام/