سرویس فرهنگی خبرگزاری دفاع مقدس- محمد مهدی شیخ صراف؛ «حسین علیزاده با انتشار یادداشتی از دریافت نشان شوالیه فرانسه انصراف داد.» این عنوان یک خطی خبری بود که در ساعات آغازین صبح دیروز منتشر شد. حسین علیزاده در این یادداشت کوتاه با لحنی آرام و محترمانه با تشکر از اهل فرهنگ کشورهای دیگر و تاکید به اینکه «هنرمند در دیار خود ساخته می شود تا بپروراند جهانی را» نوشت: «به احترام مردم هنر پرور و هنر دوست ایران، به نام حسین علیزاده قناعت کرده و تا آخر عمر به آن پیشوند و یا پسوندی نخواهم افزود.» این اتفاق به منزله یک ناکامی کشوری اروپایی برای مصادره هنرمندان ایرانی ثبت شد. اما ماجرا از کجا شروع شده بود؟
شوالیه های ناتوی فرهنگی
آخرین حرکت فرهنگی-هنری سفارت فرانسه در ماه های پایانی سال 2014 میلادی برای جلب و جذب هنرمندان رشته های مختلف ایران صورت گرفت. سفارت فرانسه از افراد مختلفی برای زدن مهر خودش به پیشانی آنها با اهدای نشان شوالیه به سفارت فرانسه دعوت کرد. نکته قابل توجه این است که تمامی هنرمندان ایرانی که از سوی دولت فرانسه نشان هنر و ادب را دریافت کرده اند؛ به نوعی با نظام زاویه دارند. هرچند پیش از این افرادی مثل محمد رضا شجریان، عباس کیارستمی، محسن مخملباف وداریوش مهرجویی نیز در این اسامی بوده اند اما بیش از همه محمود دولت آبادی بود که خبر ساز شد.
طرفه آنکه وی ساعاتی قبل از دریافت نشان شوالیه خود، در مراسم رسمی دیگری که معاون فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در آن حضور داشت اظهارات تندی علیه جمهوری اسلامی عنوان کرد و پس از آن راهی سفارت فرانسه شد. هرچند دولت آبادی در آن جلسه پاسخی به جز سکوت نشنید اما روز بعد واکنش رسانه ها موجب شد مسئولین برگزار کننده آن مراسم که با نام «17 دقیقه حرف حساب» برگزار شده بود، مجور به ارائه توضیحات شوند. آنها مدعی شدند دولت آبادی قرار نبوده در این جلسه حاضر باشد و از او دعوت نشده بود.
فرانسه و سینمای سفارتی
ماجرای فعالیت های سفارت فرانسه و صرف هزینه با هدف جریان سازی در فرهنگ و هنر ایران البته تازگی ندارد. این فعالیت فرانسوی ها به مانند دیگر سفارت خانه های اروپایی به خصوص در حوزه سینما سابقه ای دیرینه دارد. این سابقه منجر به تولید فیلمهای بسیاری شده است که مقصد اصلی آنها جشنواره های خارجی است و سیاه نمایی و تصاویر خلاف واقع از درون جامعه و حکومت ایران وجه مشترک اکثر آنهاست.
این جریان در سالهای اخیر آنقدر جدی شده که عنوان «سینمای سفارتی» به خود گرفته است و حتی فیلم سازان بزرگی چون ابراهیم حاتمی کیا را به واکنش واداشت. وی در جشنوار سی و دوم فیلم فجر عنوان کرد که افتخارش این است که با بودجه کشور خودش و برای مردم خودش فیلم بسازد به جای آنکه چشم به پول سفارت هلند و جشنواره برلین داشته باشد.
طی سالهای اخیر مشارکت مالی طرف فرانسوی به صورت رسمی و غیر رسمی در فیلمهای متعددی صورت گرفته است که مرور آن فیلمها نشان می دهد هیچ کدام آورده ای برای فرهنگ ایرانی اسلامی ندارد که حتی در مواردی کارکرد خلاف آن هم یافته است. جالب اینجاست که محمد آفریده مدیر سابق و تهیه کننده سینما، نیمی از سرمایه فیلم ضد ایرانی «یک خانواده محترم» را از فرانسه گرفته بود. این فیلم که به صورت مشخص تصویری سخیف از خانواده شهدا و فضایی سیاه و وحشی از جامعه ایرانی ترسیم کرده بود در ایران توقیف، اما در سینماهای فرانسه اکران شد. البته این ماجرا محدود به سینما نیست و حتی می شود به تبع سینما از آن با عنوان «هنر سفارتی» نیز یاد کرد.
شوالیه تار ایران!
در همان زمان در رسانه ها و شبکه های اجتماعی سوالات جدی در این خصوص مطرح شد که چرا هنرمند ایرانی باید به دریافت نشان از کشور اجنبی مفتخر باشد؟ و همه نگاه به به سمت دریافت کننده بعدی این نشان چرخید که کسی نبود جز حسین علیزاده؛ یکی از مردمی ترین اساتید موسیقی ایران. پس از آن بود که نامه ای از یکی از هنرمندان خطاب به حسین علیزاده به عنوان گزینه بعدی دریافت نشان شوالیه منتشر شد. علی رهبری آهنگساز مشهور ایرانی که سالها در وین ساکن شده در این نامه از این نشان با عبارت «اپیدمی شوالیه که تازه از فرانسه وارد ایران شده» یاد نمود و عنوان کرد: «شان حسین علیزاده بالاتر از دریافت نشان شوالیه است.»
رهبری در بخشی از این نامه نوشت: «برای اینجانب کاملا غیرمنطقی و باور نکردنیست که خوانندهای را در ایران «شوالیه آواز ایران» نام میبرند کمااینکه خود این تیتر در تناقض و کاملا ناخوانا با اصالت موسیقی ایرانی است. در هرصورت نمیتوانم مجسم کنم که حسین علیزاده که میلیونها ایرانی خالص با جان و دل و درک هنرش بنامش احترام میگذارند با دریافت این نشان که از طرف افرادی تقدیم میشود که قطعا هنر ایشان را نمیشناسند، با نام «شوالیه تار ایران» یاد کنند.» و از علیزاده خواست درباره دریافت این نشان فرانسوی بیشتر فکر کند.
او در خاتمه نوشت: «سئوال بزرگی که در محافل هنری و اجتماعی اروپا اغلب پیش میاید این است که چرا دهها موسیقیدان معروف جهانی فرانسوی و نوازندههای چیرهدست بینظیر بعضی از کشورها مانند چین هندوستان و روسیه این نشان را دریافت نردهاند؟»
دو اتفاق معنی دار
دولت آبادی پذیرفت و علیزاده پاسخ منفی داد، اولی با ذوق زدگی از غربی ها و عصبانیت از کشور خودش و دومی محترمانه و معنی دار. دو اتفاق به فاصله چند روز تفاوت های عمیق شبه روشنفکرانی که ادعای فرهنگ و هنر ایران را دارند را با یک هنرمند واقعی ایرانی به خوبی نشان داد. تفاوتی که از دل نهادن در گرو گوشه چشم اجنبی ها تا تعلق به مرز و بوم و مردم ایران وجود دارد بسیار عمیق است. همین مسئله است که موجب می شود برای یکی دیگر تنها بد وبیراه گفتن به زمین و زمان کشورش باقی بماند و یکی در قلب جامعه ماندگار شود و نشان دهد هنرمندی ایرانی می تواند عزت خودش را به جای اجنبی با کشور خود گره بزند و تا همیشه به آن افتخار کند.