به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، هیچ واقعه اتفاقی نیست، اصلا نباید به اینکه چطور از بین 230 هزار شهید دوران دفاع مقدس عدهای نامشان سر زبانها بیافتد مثل یک اتفاق و شانس نگاه کرد، برای قهرمان شدن باید مولفههای مختلفی دست به دست هم دهند، ویژگیهای خوب کنار هم بنشینند تا یک موجود زمینی را چنان آسمانی کنند که برای مردم مقدس شود و نامش را سر زبانها بندازد. اتفاقی نیست اگر کسی همچون «عباس بابایی» در کنار نامش عنوان قهرمان شهید مینشیند و داستان زندگیاش در قاب تلویزیون به دل میلیونها تماشاچی مینشیند. در حقیقت قهرمان شدن عباس به خاطر زندگی صالحانه او در طول 37 زندگی بود. رفتار، اخلاق، کردار، هوش، زندگی زناشویی و کاری و همه این عوامل باعث شد تا از عباس بابایی یک الگو بسازد.
عباس بابایی قهرمانی از قهرمانان دفاع مقدس در سال 1329 در محله سعدی قزوین به دنیا آمد. پسر باهوش از خانوادهای با شش فرزند بعد از اتمام دبیرستان در دانشکده پزشکی قبول شد. همزمان به خاطر تامین مخارج خانواده در سه نوبت و سه بیمارستان و مطب مشغول به کار شد تا اینکه تصمیم گرفت در رشته خلبانی ادامه تحصیل دهد، در واقع عباس به خاطر فشار هزینههای زندگی که روی دوش پدرم سنگینی میکرد رشته پزشکی که علاقه داشت را کنار گذاشت و در مسیر خلبانی قرار گرفت.
عباس سه سال دوره آموزشی را از سال 1348 تا سال 1351 در ایران گذراند و سپس برای تکمیل آموزشها برای رفتن به آمریکا انتخاب شد. بابایی در مدت 2 سال حضورش در آمریکا همچون یک جوان مومن رفتار کرد و پای بندی او به اعتقادات و مسائل دینی مسئلهای بود که در طی این سالها هیچ گاه فراموش نکرد. گویی هجرت او به آمریکا علاوه بر پرورش تخصصش در خلبانی او را از لحاظ معنوی و ایمانی راسختر کرد. بعد بازگشت به ایران با پیشنهاد خودش به خواستگاری دختر داییاش «صدیقه حکمت» رفت. بعد از ازدواج همراه همسرش به پایگاه شکاری دزفول مامور شد و 2 زوج جوان آغاز خود را در خانههای سازمانی این منطقه آغاز کردند. صدیقه حکمت در خاطرات خود بارها به ساده زیستی و نگاه معنوی بابایی در زندگی اشاره داشته است. در واقع با وجود شرایط مناسب زندگی و موقعیت اجتماعی خوبی که او داشت همیشه بر اصولی که داشت پایبند بود.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و آغاز جنگ تحمیلی به عنوان یکی از نیروهای ارتش در کنار دیگر مدافعان کشور ماند. او به عنوان سرپرست انجمن اسلامی پایگاه انتخاب شد و در سالهای جنگ با رشادت و دلاوری و کارنامهای درخشان از سه هزار ساعت پرواز و 60 ماموریت جنگی در مناطق عملیاتی نقش موثری در نیروی هوایی ارتش ایفا کرد. در این سالها به سمت فرماندهی پایگاه هشتم شکاری انتخاب و در اردیبهشت سال 62 نیز به سمت معاون عملیات نیروی هوایی ارتش منصوب شد. بابایی در سال 66 به خاطر شجاعت و لیاقتش در دفاع از کشور و سرکوب دشمن به درجه سرتیپی مفتخر شد.
سال 66 به خاطر شرکت در عملیات از رفتن به سفر حج صرف نظر کرد و همسرش تنهایی به حج مشرف شد. بابایی در جریان شرکت در ماموریتی برون مرزی هدف گلوله ضدهوایی قرار گرفت و در آسمان به شهادت رسید. زمانی که همسر شهید بابایی بر سر پیکر حاضر او شد، گفته بود: «من را به خانه خدا فرستادی و خودت پیش خدا رفتی.»
خلبان شهید عباس بابایی اسطوره ماندگار پرواز، قهرمانی بود که در سن 37 سالگی با کارنامهی درخشان در ابعاد مختلف زندگی توانست اسوهای از بزرگمردان تاریخ سرزمینمان باشد و با شهادت مهر تائیدی به افتخارات این مرد بزرگ زده شد.
انتهای پیام/ 141