گروه فرهنگ و هنر دفاعپرسـ رسول حسنی؛ اگر روحیه انقلابیگری و مطالبهگری در هر قشری تضعیف شود یا وجود نداشته باشد، هرکسی به خود اجازه عرضاندام میدهد. کسانیکه با چنین روحیهای مخالفند، مسلماً نه درکی از انقلاب دارند و نه از شعور تشخیص مطالبهگری و مخالفخوانی برخوردارند. مماشات با این افراد و چشم بستن بر رفتارهای هنجارشکنانه آنان راه را برای گستاخی بیشتر باز کرده و شرایطی به وجود میآید که بخشی از جامعه بدون آنکه بخواهند با آنها همساز میشوند و تأسفبار اینکه اگر جوان مؤمن انقلابی نسبت رفتارهای هنجارشکنانه واکنش نشان دهد به تحجر و ارتجاع متهم میشود.
البته که باید پذیرفت این اعتراض ممکن است در پارهای موارد کارکرد خود را از دست بدهد و به نفع جریان مخالف تمام شود. راه علاج، اعتراض علیه سلبریتیهایی نیست که به هر بهانه و بدون داشتن سواد و تخصص و درک موضوع اظهار نظر میکنند، بلکه حضور مؤثر جوانان مؤمن انقلابی در عرصههای مختلف فرهنگی و هنری است. اگر حوزه سینمای کشور که چهرههای متعددی را مطرح و آنها را به سلبریتی تبدیل کرده است، عرصه تولید جوانانی باشد که علاوه بر روحیه انقلابیگری، مطالبه هم میکنند، دیگر جایی برای هتاکان و اغتشاشگران باقی نمیماند تا به باورهای قلبی مردم اهانت کنند و با وقاحت، خود را دانای اسرار بدانند و مردم را مشتی عوام و نافهم خطاب کنند.
به علت وجود برخی از مظاهر فساد مثل نوع پوشش هنرمندان، روابط آزاد برخی از آنها، عدم ثبات در زندگی زناشویی بعضی از سینماگران و امثال آن، بسیاری از جوانان مؤمن انقلابی ترجیح میدهند وارد این فضاها نشوند؛ این عدم اشتیاق هرچند بهحق است، اما سبب میشود که این سلبریتیهای ناآگاه درس نخوانده، فضای امنی برای خود احساس کرده و برای هر اتفاقی، در فضای مجازی مطالبی منتشر کنند که دل مردم را به درد میآورد.
هنرمندان متعهد یا به ناچار عطای سینما را به لقای آن میبخشند و یا در گروههای کوچک خود دست به تولید آثار مستندهایی میزنند که به دلیل وجود مافیای اکران و بایکوت شدن توسط همان سلبریتیها عملاً دیده نمیشود. جوانان مؤمن انقلابی مکلف هستند که در همه ارکان فرهنگی حضور فعال داشته باشند؛ چه در بخش مدیریتی و چه در بخش تولید کالای فرهنگی. این جوانان هستند که باید برای برنامهریزی، سیاستگذاری، تولید و اکران آثار سینمایی و پخش جهانی آن تصمیم بگیرند. اگر هرکسی توانست خود را با این شرایط وفق دهد و سلایق و علایق خود را با مواضع انقلاب اسلامی ایران هماهنگ کند، وارد میدان شود و اثر خود را خلق کند و هر کس انقلاب اسلامی را به مذاق خود خوش ندید، اصراری به راضی نگهداشتن آنها نیست.
بودند هنرمندان معلومالحالی که با زاویه گرفتن از انقلاب جلای وطن کردند تا در سرزمین بیگانه فیلم بسازند، اما دیدیم و دیدند که حتی نسبت به زمان حضورشان در ایران پسرفت کردند. «امیر نادری»، «محسن مخملباف»، «محمد نوریزاد»، «گلشیفته فراهانی» و... از این دست هنرمندانی بودند که میخواستند از زیر سایه انقلاب خارج شوند تا در بلاد فرنگ مثل خورشید بدرخشند، اما با حیرت دیدند که در میان خیل هنرمندان بزرگ فرنگ، اجازه نفس کشیدن هم پیدا نکردند و نهایتاً به خاطر اغراض سیاسی بیگانه مثل چوب کبریت برای لحظهای شعلهور شدند و بهسرعت هم خاموش شدند.
سینمای ایران به جوان مؤمن انقلابی نیازمند است و این نیاز هر روز بیشتر از روز قبل احساس میشود. نباید اجازه داد کارد به استخوان برسد و بعد کاری کرد که ممکن است هر اقدامی در آن زمان ـ که زیاد هم دور نیست ـ نوشداروی بعد از مرگ سهراب باشد. قبل از آنکه سهرابی قربانی وضع موجود شود، باید قدمی برداشته شود. اشاره به این موضوع لازم است که سهراب شاهنامه به خاطر سالوسی شاه ایران و کینهورزی دشمنان خارجی کشته شد.
انتهای پیام/ 161