اسیری که با گریه بر امام حسین (ع) محبوب رزمندگان ایرانی شد

جعفر طهماسبی گفت: حاج منصور ارضی در حال خواندن نوحه بود که دیدیم اسیر عراقی هم، هم‌نوا با رزمندگان اشک می‌ریزد و یا حسین می‌گوید.
کد خبر: ۳۶۵۶۴۸
تاریخ انتشار: ۱۹ مهر ۱۳۹۸ - ۰۰:۲۱ - 11October 2019

رافت رزمنده‌ها نسبت به اسیر عراقی به عشق امام حسین (ع)به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، این روزها به مناسبت اربعین حسینی و حضور میلیونی زائران در عراق، خبرها و گزارش‌های زیادی از همدلی زائران غیر عراقی با موکب‌داران و میزبانان عراقی می‌شنویم. این رسم درست در طی این چند سال به خوبی در بین ایرانی‌هایی که اربعین را مهمان میزبانان عراقی هستند جا افتاده تا از کرامت و مهمان‌نوازی عراقی‌ها به هر نوعی قدردانی و تشکر کنند. این همدلی یک محور مشترک دارد و آن عشق به امام حسین (ع) است که شعار «حب الحسین یجمعنا» را بر دل و زبان زائران کربلا جاری کرده است.

همین عشق به حسین (ع) در دوران دفاع مقدس جلوه‌های بی‌نظیری از ایثار و ازخودگذشتگی را به نمایش گذاشت، تصویری که آن را در مدارا و رأفت با دشمن هم می‌توان دید. جعفر طهماسبی از رزمندگان تخریبچی لشکر 10 سیدالشهدا (ع) در بیان خاطره‌ای از همدلی رزمنده‌ها با یک اسیر عراقی به خاطر ارادت به امام حسین (ع) مطلبی را نقل کرده است که در ادامه آن را می‌خوانید.

«بین عملیات کربلای 4 و 5 بود که در خط شلمچه با بچه‎های تخریب لشکر 10 در رفت و آمد بودیم. وانتی داشتیم که اتاقش را برداشته بودند و برادر حاج احمد خسروبابایی راننده‌اش بود. یک شب که برای انجام کار محول‌شده‌ای به خط رفتیم در مسیر برگشت به سمت عقب گفتند بچه‌‎ها یک سرگرد عراقی را هم اسیر کرده‌اند که باید شما وی را عقب ببرید.

آن اسیر را در حالی‌که پتویی روی سرش انداخته بودیم عقب وانت سوار کردیم. مراقب بودیم که هوس فرار به سرش نزند. از خط مقدم که فاصله گرفتیم بچه‌هایی که جلو نشسته بودند ضبط ماشین را روشن کردند. صدای حاج منصور بود که داشت پخش می‌شد. حاجی نوحه‌ای می‌خواند که آخرش یا حسین مظلوم داشت و همه بچه‌هایی که پشت وانت نشسته بودیم آن را با هم زمزمه می‌کردیم و سینه می‌زدیم.

من روی گوشه پتویی نشسته بودم که افسر اسیر عراقی روی سرش کشیده بود. یک لحظه احساس کردم با هربار زمزمه یا حسین مظلوم، اسیر عراقی هم زیر پتو تکان می‌خورد. گوشه پتو را مقداری بالا زدم. دیدم اسیر عراقی هم دارد آرام آرام با دستش به سینه می‌زند و با ما یا حسین مظلوم می‌گوید. به دوستان گفتم بچه‌ها این اسیر هم دارد سینه می‌زند.

پتو را کنار زدیم و با عربی دست و پا شکسته از وی چند تا سوال کردیم. آن اسیر عراقی به ما فهماند که شیعه است و به زور وی را آورده‌اند و خودش را معرفی کرد. گفت اسم من کاظم است و اهل کاظمین هستم. این را که شنیدیم برایش کمپوت باز کردیم و وقتی هم به نیروهای دیگر تحویلش دادیم سفارشش را کردیم».

انتهای پیام/ 141

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار