گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس ـ رسول حسنی؛ قهرمانپروری، اسطورهسازی و ایجاد الگو برای همانندی به آن نیاز ذاتی بشر است و برای همین همواره سعی کرده با خلق افسانهها و داستانها به این نیاز درونی پاسخ دهد. بعد از شکل گرفتن سینما این نیاز به بهترین شکل ممکن پاسخ داده شد اما از طرف دیگر قهرمانان پوشالی و بیهویتی نیز پا به عرصه تصویر گذاشتند که زندگی مخاطبان خود را تحت تأثیر خود گذاشتند.
نظام سلطه با سوءاستفاده از این نیاز مخاطبان و برای تخدیر آنها و به اتکای ابزار قدرتمند و جهانگیر هالیوود سعی کرده تعداد این قهرمانها را افزایش دهد تا جایی که الگوی قهرمان آمریکایی بدل به بت فریبنده جوانان کشورهای در حال توسعه و جهان سوم و حتی توسعهیافته شده است. در مقابل این اقدام ضد فرهنگی آمریکا از سوی برخی کشورها اقداماتی صورت گرفته است. سینمای هند، هنگ کنگ و چین آثاری پدید آوردهاند تا قهرمانان خود را به مخاطبان جهانی عرضه کنند اما بنمایههای چنین قهرمانانی ریشه در همان مؤلفههای آمریکایی دارد.
سینمای ایران بعد از انقلاب به دلیل برخی از سیاستگذاریهای غلط شدیداً از قهرمانسازی پرهیز میکرد به همین دلیل بود که سالها سینمای ایران از داشتن سوپراستار محروم بود. بعد از ساخته شدن «عروس» ساخته «بهروز افخمی» تابوی ستاره سازی و قهرمانپروری شکسته شد و ستارههایی به سینمای ایران معرفی شدند، این ظهور این ستارهها هر چند اتفاق خوشآیندی بود اما به دلیل ناهمانندی با نیازهای مخاطبان تبدیل به قهرمانانی پوشالی شدند که در ذهن مخاطب مانایی نداشتند و باز همان قهرمانان هالیوودی الگوی مخاطبان ما قرار گرفت.
بیتوجهی سینماگران به قهرمان ایرانی سبب شده تا که سینمای ایران نتواند الگوی مناسبی به مخاطبان خود ارائه کند. حال آنکه در تاریخ اساطیری و مکتوب و انقلاب اسلامی و دفاع مقدس قهرمانان بیشماری سر برآوردند که هر کدام بهتنهایی میتوانند قهرمانان بیبدیل داستانهای سینمایی شوند. تأسفآورتر اینکه در همین آثار معدود سینمایی هیچ اثری از دختران قهرمان دیده نمیشود و حتی پرسوناژهایی که رنگ و بوی قهرمانی به خود گرفتهاند آنقدر سطحی هستند که مثل گلولههای برفی از بین میروند.
مادران شهیدی که چهار فرزند خود را با دست خود روانه جبهه کرده است در کدام فیلم قرار است مانا شود، شخصیتی مثل «فرنگیس» که در اوج جوانی با کمترین امکانات در مقابل نیروهای بعثی ایستاد بدون کمترین دخل و تصرفی در شخصیت او میتواند به قهرمانی برای دختران ایرانی تبدیل شود. ضعف و ناتوانی سینماگران ایرانی در خلق چنین قهرمانانی قصوری نابخشودنی است که گویا کسی نمیخواهد آن را جبران کند. ظلم سینمای ایران به زن ایرانی تا حدی است که اشاره به آنها شرمآور است.
تا همین اندازه باید گفت که نمیتوان اثری را نام برد که زن ایرانی را با همه ویژگیهای ایرانی و اسلامیاش به تصویر کشیده باشد. چه این زن شخصی اصلی یک اثر سینمایی باشد و چه در حاشیه فیلم نقشی فرعی ایفا کند. زنان در سینمای ایران فقط نامی ایرانی دارند و به زبان فارسی صحبت میکنند نهایتاً لطف کارگردان به زنان فیلمش این است که او را در حال طبخ و سرو قورمهسبزی نشان دهد تا مثلاً مدعی نشان دادن زن ایرانی باشد.
انتهای پیام/ 161