یادداشت/ رسول حسنی

جشنواره‌گرایی راه مقابله با ولنگاری فرهنگی نیست

ولنگاری فرهنگی مهم‌ترین خطری است که انقلاب اسلامی ایران را تهدید می‌کند و برای مقابله با آن باید اقدامات موثری انجام داد. جشنواره‌گرایی که یکی از معضلات مدیریت فرهنگی است، نمی‌تواند کاری از پیش ببرد؛ چرا که این امر به جای تولید محتوا سبب هدررفت سرمایه‌های مالی و معنوی می‌شود.
کد خبر: ۳۶۹۸۰۶
تاریخ انتشار: ۲۵ آبان ۱۳۹۸ - ۰۲:۲۲ - 16November 2019

جشنواره‌گرایی راه مقابله با ولنگاری فرهنگی نیستگروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس‌ـ رسول حسنی؛ در طول سه دهه‌ای که از زعامت رهبر معظم انقلاب اسلامی می‌گذرد، ایشان بیش از همه مدیران و مسئولان نظام دغدغه فرهنگ را داشته‌اند. رهبری در همه سخنرانی‌های خود از ضرورت کارهای فرهنگی سخن گفته‌اند و در هیچ‌یک از بیانات خود مطلبی نگفته‌اند که به مسائل فرهنگی مرتبط نباشد. کلیدواژه «فرهنگ» در منظومه فکری معظم‌له بسامد بالایی دارد که در یک نگرش کلی باید گفت مجموعه این سخنرانی‌ها مهندسی فرهنگی کشور را شکل می‌دهد.

بایدها و نبایدهای امام خامنه‌ای اگر از همان ابتدا به کار گرفته می‌شد. امروزه شاهد نفوذ فرهنگ انقلاب اسلامی در سطح بین‌الملل بودیم که به دلیل مدیران ناکارآمد فرهنگی این امر محقق نشد. مهم‌ترین اقدام و عمل مسئولان فرهنگی برگزاری جشنواره‌های متعددی است که در سطوح مختلف بین‌المللی، ملی، منطقه‌ای و استانی برگزار می‌شود. علاوه بر آن برگزاری هفته‌های فرهنگی در کشورهای دیگر، شرکت هنرمندان در فستیوال‌های جهانی مهم‌ترین فعالیتی است که مدیران فرهنگی انجام داده‌اند. صرف‌نظر از اینکه این آثار به لحاظ کیفی در چه سطحی قرار دارد باید پرسید آورده فرهنگی این آثار چیست؟

صرف دریافت جوایز و شنیده شدن نام ایران در رویدادهای فرهنگی جهان نباید ملاک موفقیت قرار بگیرد. گذشته از این رویدادهای بی‌شمار داخلی تا چه میزان سبب ارتقای فرهنگی شده است. صرف هزینه‌های هنگفت برای برگزاری این جشنواره‌ها جز سرمایه‌سوزی ماحصلی ندارد. جشنواره‌ها قبل از آنکه کمکی برای رشد کیفیت آثار هنری باشد، به محملی تبدیل شده که اصحاب فرهنگ و هنر دیداری تازه کنند و چند روزی با هم باشند و آثار چند بار دیده شده را به معرض نمایش بگذارند. آثاری که کمترین انطباق را با جامعه خود دارند.

وقتی هنرمندان خود را قشر فرهیخته و تافته جدا بافته می‌دانند و هنر را برای هنر می‌خواهد مسلماً به‌جای نگاه به مردم خود، به افقی خیره شده‌اند که فقط برای خودشان اهمیت دارد. حتی جشنواره‌های موضوعی با محوریت دفاع مقدس، مقاومت نیز نتوانسته در مناسبات فرهنگی مؤثر باشد. حال اینکه جدا کردن جشنواره‌های دفاع مقدس و مقاومت از سایر جشنواره‌ها و حتی ایجاد بخشی مجزا با همین عنوان در جشنواره‌های دیگر خیانت به دفاع مقدس است که باید مورد بررسی قرار بگیرد. مسلماً هنرمندان نیازمند این هستند تا آثارشان دیده شود و طبعاً حضور در جشنواره‌ها فرصت مغتنمی برای آن‌هاست، مسئله در این بخش از ماجرا نیست بلکه نکته مهم این است مردم چه جایگاهی در فضا دارند.

مخاطبان حقیقی و واقعی آثار هنرمندان مدعی فرهنگ چه کسانی هستند. هنرمند باید بداند این اوست که برای تداوم حضورش به مردم نیاز دارد وگرنه مردم نیازی ندارند تا دیگری به‌صرف هنرمند بودن آنها را قضاوت کنند. اگر فرهنگ کشوری در مسیر زوال قرار می‌گیرد مقصر اصحاب فرهنگ آن کشورند نه مردم. هنرمندان قبل از هر چیز باید وضعیت خود نسبت به مردم ایران اسلامی را روشن کنند. اگر با انقلاب اسلامی و مردم انقلابی آن هم‌داستان هستند پس چرا در آثارشان چیز دیگری می‌گویند، اگر اعتقادی به انقلاب اسلامی ندارند چرا از سرمایه‌های مالی این مردم برای تولید اثر استفاده می‌کنند و چرا در جشنواره‌ای که با پول مردم برگزار می‌شود شرکت می‌کنند.

مدیران فرهنگی نیز باید توضیح دهند دلیل برگزاری جشنواره‌های متعدد فرهنگی و هنری چیست؟ وقتی همین جشنواره هیچ خروجی قابل اشاره‌ای ندارند چرا بر تعداد آن مرتب اضافه می‌شود. این اقدام غیر فرهنگی جز لوث شدن جایگاه هنر ثمری ندارد. جشنواره‌های استانی که مثلاً قرار است فرصتی برای دیده شدن هنرمندان شهرستانی باشد، نه‌تنها به دیده شدن آنها کمکی نمی‌کند بلکه مانعی است برای رشد آنها. به‌عنوان مثال یک فیلم‌ساز شهرستانی می‌تواند بدون مراجعه به تهران فیلم بلند خود را بسازند.

در بحث هنرهای تجسمی نیز وضع به همین ترتیب است جشنواره‌هایی که با این موضوع برگزار می‌شود تا چه میزان به مطرح شدن هنرمند شهرستانی کمک می‌کند؟ باید گفت تعدد جشنواره‌ها نه کمکی به هنرمند متعهد می‌کند نه بستری برای ارتقای فرهنگ انقلابی و صدور آن ایجاد می‌کند. عمده کار این جشنواره پر کردن کارنامه مدیریتی مسئولان فرهنگی است تا ابقای مسئولیت و احیاناً موقعیت‌های بعدی خود را تضمین کنند.

با این اوضاع چگونه باید برای ولنگاری فرهنگی که نمونه آشکار آن را در پوشش دختران و پسران، کاهش سرانه مطالعه، رشد طلاق و شکل‌گیری روابط آزاد در قالب ازدواج سفید و ... قدمی برداریم؟ گویا هنرمندان و برخی از مدیران فرهنگی کشور حتی سخنرانی رهبری را در برای یک‌بار هم نشینده‌اند. در حالی که تنها مسئولیت مدیران فرهنگی تحقق مطالبات رهبری است. بدون تعارف و صراحت باید گفت آنچه در فضای فرهنگی شاهدیم در خوش‌بینانه‌ترین حالت کمترین انطباق را با انتظارات رهبر انقلاب دارد. اگر چنین نبود و اصحاب فرهنگ و هنر خود ملزم به اطاعت از منویات رهبری می‌دانستند، همان‌طور که به اقتدار نظامی و اقتدار سیاسی دست پیدا کردیم، اقتدار فرهنگی را نیز تجربه می‌کردیم.

انتهای پیام/ 161

نظر شما
پربیننده ها