به گزارش گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس، در بخش اول گفتوگوی تفصیلی با «محسن پرویز» رئیس انجمن قلم ایران و از پیشکسوتان فرهنگ و هنر به بررسی موفقیتهای فرهنگی و هنری در دهههای ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی و جریان هشت سال دفاع مقدس پرداختیم که در ادامه بخش دوم این گفتوگو را میخوانید.
دفاعپرس: برای بازگشت به جریان فرهنگی و هنری مورد تاکید و تایید انقلاب اسلامی آیا میتوان از الگویی که در مدیریت فرهنگی دوران دفاع مقدس مورد استفاده قرار گرفت، استفاده کرد و اگر جواب مثبت است چگونه قابل تحقق خواهد بود؟
الگوهای مدیریت جهادی که نمود آن در هشت سال دفاع مقدس وجود داشت هیچگاه در جامعه و مدیریت کشور فراموش نشده است و حرکات پیش روندهای که در کشور مشاهده میکنیم، نتیجه همان الگوی مدیریت جهادی است. به نظرم هیچگاه تمام جامعه از این رویکرد فاصله نگرفته، اما ممکن است دولتها با نگاه جهادی به موضوعات نپرداخته باشند.
طی 40 سال انقلاب در همه عرصهها پیشرفت داشتهایم
اولاً ما در طول 40 ساله ایام انقلاب در همه عرصهها از جمله عرصه فرهنگ، پیشرفتهایی داشتهایم. در دولت آقایان هاشمی، خاتمی، احمدینژاد و دولت روحانی در برخی از عرصهها پیشرفت داشتهایم. این پیشرفتها گاهی اوقات جهشی بوده و گاهی به قدری کُند بوده که جامعه به زحمت رفته است. اما در برخی حوزهها که صنایع نظامی نمونه آن است، درحالی که اول جنگ نمیتوانستیم سلاح انفرادی تولید کنیم، به جایی رسیدهایم که توپ، تانک و موشک میسازیم. یعنی پیشرفتهترین سلاحهای نظامی جهان را بازسازی و تولید کردیم. از این موضوع نباید ساده بگذریم و فکر کنیم همه کشورها پیشرفت میکنند؛ نه! خیلی از کشورهایی آن زمان توان ساخت این سلاحها را نداشتند امروز نیز این توان را ندارند؛ این نتیجه مدیریت جهادی است. اگر مدیریت جهادی نبود، جهش در وقایع اتفاق نمیافتاد.
در مدیریتهای ساده شما باید قدم به قدم جلو بروید اما ما چون عقبافتادگی داریم با این روش همیشه این عقب ماندگی را داریم لذا برای رفع این عقب ماندگی نیازمند حرکت جهشی هستیم. در عرصههای علمی نیز چنین است؛ در این عرصهها جهشوار رشد کردیم درحالی که دانشگاههای ما توان تولید علم نداشتند. تولید علم با تقلید از دیگران و سازآفرینی آنچه دیگران انجام میدهند متفاوت است. البته بازآفرینی علوم دیگران نیز یک قدم مثبت و ارزشمندی است ولی با هم فرق دارند اما گام اول بازآفرینی است. ما این گام اول را پشت سرمیگذاریم و در برخی از عرصهها به سمت تولید علم رفتهایم.
اگر مدیریت جهادی نباشد این اتفاق رخ نمیدهد و شما همیشه عقب خواهید ماند. عرصه فرهنگ به شدت متاثر از سایر عرصههاست. یعنی اگر شما در عرصه علم و صنعت یک کشور عقبافتاده باشید، هرگز نمیتوانید در عرصه فرهنگ پیشتاز باشید چون تأثیر و تأثر این موارد بر روی این بخش فوقالعاده بالاست.
عرصه فرهنگ اصلاً از سایر بخشها قابل جداسازی نیست. شما اگر یک جامعه فقیر، رفاه طلب و طماع داشته باشد، نمیتوان در این جامعه درخصوص آخرت صحبت کرد، اصلاٌ این موضوعات با یکدیگر سازگار نیست بلکه باید مسائل اصلی و کلی جامعه حل شده باشد و فرهنگ در آن باشد.
شورای عالی انقلاب فرهنگی در مقاطعی ساکت بوده
قرارگاه فرهنگی کشور که شورای عالی انقلاب فرهنگی است، در مقاطعی وظایف خود را خوب انجام داده و در مقطع دیگری ساکت مانده است. الگوی شورای انقلاب فرهنگی یک الگوی خوب و برجستهی است و خیلی وقتها افراد به این نکته توجه نمیکنند درحالی که باید توجه کرد که چرا مقام معظم رهبری فرموده است که سران سه قوا، هر سه باید در شورای عالی انقلاب فرهنگی حضور داشته باشند. مگر قرار نیست درخصوص فرهنگ تصمیمگیری شود؟ چرا باید رئیس قوه مجریه در آن حضور داشته باشد؟ اصلاً اگر قوه مجریه وظیفه خود را درست انجام ندهد، نمیتوان برای فرهنگ برنامهریزی کرد لذ باید حضور داشته باشند.
دلیل اصلی اینکه گفته شده است رئیس قوه مجریه رئیس شورای انقلاب فرهنگی بماند این است که همه عواملی که در اداره کشور تاثیرگذار است را در امر فرهنگ مداخله داده باشند.
دفاعپرس: بسیاری از آرمانهای مورد نظر انقلاب اسلامی هنوز محقق نشدهاند، یکی از این آرمانها آزادسازی قدس شریف از دست رژیم صهیونیستی است که شما دبیری جایزه جهانی آن را عهدهدار هستید، اولاً درخصوص اهمیت و هدف این جایزه در 40 سالگی انقلاب اسلامی بفرمایید که آیا برای رسیدن به این هدف کمی دیر نیست و لوازم محقق شدن آن چقدر قابل دستیابی است؟
مسئله فلسطین یکی از مسائل محوری مقاومت است و هیچوقت هم نباید اجازه بدهیم این مسئله کهنه شود یا فراموش شود. اولاً که مسیرمان باید مسیر درستی باشد در جهت اهداف و آرمانهای انقلاب؛ اینکه چه موقع ما بتوانیم اهداف انقلاب را محقق کنیم، زمانی محقق میشود که پرچم جمهوری اسلامی به دست حضرت صاحب الزمان (عج) سپرده شود.
اما ما باید در همان جهتی حرکت کنیم که در حکومت نهایی که مدنظر ماست و تصور میکنیم که وعده داده شده که حکومتی خواهد آمد و عدل و داد را در جهان محقق خواهد کرد و به این نکته باور داریم، وقتی آن حکومت جهانی مستقر شد، آنجا معلوم نشود که بخشی از مسیری که ما در حکومت اسلامی آمدهایم اشتباه بوده و یا باید مسیر دیگری را میرفت. لذا باید همراستای با اتفاقی که قرار است رخ دهد، در همان جهت باید برویم.
اهمیت اصلی مسئله فلسطین، بخاطر یک قائده خلافی است که در جهان بنیان نهاده گذاشته شد. قاعده خلافی در جهان بنیان گذاشتند که شما میتوانید مردم یک سرزمین را آواره کنید و آن سرزمین را اشغال کنید و سپس به شما مشروعیت داده میشود درحالی که هزار سال هم بگذرد، این مشروعیت پیدا نخواهد شد و ما باید حرفمان این باشد که گذر زمان ظلم، تجاوزگری و تعدی را مشروعیت نمیبخشد.
شما اگر خانه کسی را با قدرت و تعدی و به صورت عدوانی تصاحب کردید، 100سال هم بگذرد آن مشروعیت پیدا نمیکنند، آنها تلاش میکنند این مسئله را نهادینه میکنند. اگر این مسئله نهادینه شود، دیگر به نظام سلطه مشروعیت بخشیده شده است. نظام سلطه میخواهد بگویم ماهرجا تصمیمی گرفتیم ظلمی بکنیم، ظلم را انجام میدهیم و بقیه نیز باید تبعیت کنند اما ما میخواهیم بگوییم این اتفاق نباید رخ بدهد که نمود آن جریان فلسطین و سرزمین فلسطین است.
فلسطین متعلق به فلسطینیان است؛ فلسطینیها خودشان باید برای سرنوشت خودشان تصمیم بگیرند مهم نیست این فلسطینی که تصمیم میگیرد، یهودی، مسیحی یا مسلمان باشد، مهم نیست اما دیگران نباید برای مردم این سرزمین تصمیم بگیرند تا آنها را آواره کنند. در مسئله فلسطین این نکته، نکته مهمی است.
نکته دوم اینکه فرض براین باشد که اروپاییها همانگونه که خودشان معتقد هستند، آدمهای خونریز، سفاک و ظالمی بودهاند و یک عده مردم مظلوم و بدبخت و بیچاره را داخل کوره آجرپزی ریختهاند. اگر فرضاً این روایت صحت داشته باشد، آنها بخاطر کاری که کردهاند باید خودشان تاوان پس بدهند؛ نمیشود در جای دیگری از دنیا مردم دیگری تاوان کار آنها را بدهد. لذا اگر چنین اتفاقی رخ داده باید بخشی از آلمان را مشخص کنند و این مردم را به آنجا ببرند و برایشان حکومت تشکیل بدهند.
برداشت من طبق مطالعاتی که انجام دادهام این است که اروپاییها هنوز کینه و نفرت نسبت به یهودیها را در دل دارند و برای اینکه از دست یهودیها خلاص شودند، آنها در گوشهای از دنیا نگه داشتهاند تا از آنها دور باشند. این یهودی ستیزی که در بین جماعت اروپایی بوده و هست، هرگز در بین مسلمین نبوده و واقعاً مسلمانان از صدر اسلام تا کنون و قبل از آن ایرانیان معیارشان یهودی ستیزی نبوده است.
بله مسلمانان نسبت به یهودیهایی که تعدی کردهاند، پاسخ دارند و عکسالعمل نشان میدهند، ایرانیها نسبت به یهودیهایی که متعرض شدهاند و رسم مهماننوازی را رعایت نکردهاند، نسبت به آنها نگاه بد و منفی دارند اما ما به یاد داریم که قبل از انقلاب یهودیها در ایران زندگی میکردند. اینها با همه مردم کاملاً مسالمتآمیز زندگی میکردند و کسی کار به کار جماعت یهودی نداشت و آنها در ایران در صلح و آرامش زندگی میکردند. اگر جایی درگیری پش میآمد اگر نگاه میکنیم عامل اولیه آن، خود جماعت یهودیها بودند که مهمان ایرانیان بودند. درخصوص اسلام نیز همینگونه است اما در اروپا ظاهراً این مدلی نیست یعنی نفرت نژادی و قومی نسبت به این افراد وجود داشته است و به واسطه این نفرت مدعیاند که بلایی سر این ملت آوردهاند و حالا مسلمانان باید تاوان این بلا را بپردازند؛ به مسلمانها چه ربطی دارد؟ اگر شما مدعی چنین کاری هستید و اینقدر انسانهای ظالم و درنده خویی هستید که این داستانها به دست شما بوده است، خودتان باید پاسخگوی آن باشید.
دفاعپرس: درخصوص تاخیر در راهاندازی دیرهنگام جایزه ادبی فلسطین تحلیلتان چیست و چقدر از جریان ادبی جهان با این رویداد همراه است؟
تحلیل شخصی من که به تجربه این نکته را متوجه شدهام این است که ما هیچ وقت نباید خیلی هیجانی و تند در مسائل فرهنگی تصمیم بگیریم و کار کنیم. هرجا که احساس کردیم یک رخداد فرهنگی ضروری است، در واقع آن رخداد باید پایهگذاری و پیگیری شود گرچه با حرکت لاکپشتی. در عرصه فرهنگ تصور من این است که اگر جایی به ضرورت حرکتی رسیدیم باید آن را آغاز کنیم و با آرامش جلو برویم و تلاش کنیم حرفمان را به گوش همگان برسانیم و تنها محدود به یک جرقه نباشد.
در مسئله جایزه فلسطین دوستانی که جمع شدند به ضرورت ایجاد یک جایزه فلسطین انقلابی رسیدند. بالاخره غیر از ما در دنیا کسان دیگری در حوزههای فرهنگی فکر میکنند و کارهایی انجام میدهند. جذب نویسندگان و شعرایی که برای فلسطین مینویسند و ایجاد انحراف در آنها و ایجاد مسیرهای انحرافی و طرح موضوعاتی که ماجرای فلسطین را از حقیقت دور میکند در دستور کار برخی از مرتجعین و نظامات سازشکار منطقه ماست و به نظر میرسد که یک هماهنگی نیز با رژیم اشغالگر و نظامهای سلطهگر در این زمینه وجود دارد.
دوستان ما معتقد بودند که باید جایزه برقرار شود که ما هرچند وقت یک بار نویسندگان و شعرایی که در حوزه فلسطین مینویسند را دور هم جمع کنیم و یک هماهنگی، تقویت روحی و روانی و قوت قلبی به این افراد داده شود تا بفهمند ما یک جمع هستیم. لذا دوستان به این فکر رسیدند و منظور از دوستان، ایرانیان نیست بلکه جمعی از افرادی که دغدغه فلسطین و رخدادهای مرتبط با آن را در سراسر دنیا دارند.
یکسری مشکلات از ابتدا فکر میکردیم پیش روی این راه باشد که هنوز هم وجود دارد که اول از همه بحث مالی است چراکه کارهای بینالمللی هزینههای چندبرابری دارد و طبیعتاً نیازمند پشتیبانی مالی دارد. بحث دوم هماهنگی بینالمللی است که قاعدتاً باید با سیاستهای خارجی جمهوری اسلامی و سایر نهادهای انقلابی منطقه و حامیان فلسطین ایجاد شود. سومین بحث این است که نویسندگان و شاعران دغدغه زندگی دارند؛ اگر ما نتوانیم کمک کنیم که امورات این افراد بگذرد و نتوانند از راه هنرشان اموراتشان را بگذرانند، قطعاً جذب مراکز دیگری خواهند شد که این کمک را به آنها انجام دهد و ممکن است این موجب انحراف در قلمشان شود.
من از روز اول ایجاد این جایزه مطرح کردم و امروز نیز برآن تاکید دارم که ما از روز اول این چراغ را روشن کردهایم و بسته به امکاناتی که بتوانیم جلب و جذب کنیم، برنامهریزی خواهیم کرد که بتوانیم آثار برجستهای را که درخصوص فلسطین نوشته میشود را در کشورهای مختلف شناسایی و از آنها حمایت کنیم و تلاش کنیم این آثار جهانی شود. در جلسات محدودی که داشتیم متوجه شدیم که افراد برجستهای در سوریه، لبنان، پاکستان، عراق، یمن، تونس و ترکیه وجود دارند که واقعاً دغدغهمند مردم فلسطین دارند و دغدغههای مشترکی بین ما و آنها وجود دارد و میتوان همافزایی کرد و به رشد ماجرا منجر شود.
دفاعپرس: جریان ادبی کشور، با وجود هزاران هزار سوژه ناب قهرمان محور در حوزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس و علیرغم وجود کمکاریهای صورت گرفته، اولویتهای دیگری را برای خود قرار داده است، با این وجود طبیعی است که بسیاری از سوژههای قهرمان محور انقلاب اسلامی از بین خواهند رفت و فرصت پرداخت نخواهند داشت، آیا راهکار عملی برای این مسئله قابل پیشبینی است و آیا اساساً شما در انجمن قلم ایران به این مسئله فکر کردهاید؟
البته دغدغه از بین رفتن سوژهها را ما قبول نداریم و فکر نمیکنیم از بین برود. در حوزه داستان گذر زمان باعث از بین رفتن فرصت نوشتن نمیشود. در حوزههای شعر، سرود، ترانه و هنرهای تجسمی چرا اما در حوزه داستان چنین نیست و هرقدر هم ما از این اتفاقات فاصله بگیریم، از بین نمیروند و گاهی وقتها زمینه پردداختن به آن سوژهها بیشتر میشود، لذا این دغدغه را نداریم.
اما اینکه چرا به برخی از این مقولات کمتوجی میشود و مسائلی که شاید اولویت کمتری داشته باشند. در مقولات هنر و برخی از رشتهها هنرمندان در پی این هستند که امورات زندگی خود را بگذراند و طبیعتاً اگر که سوژهای را احساس کنند پرفروشتر است و مورد استقبال بیشتر مردم قرار میگیرد، گرایش بیشتری به آن خواهند داشت و حوزههای انقلابی و مرتبط با دفاع مقدس و سوژههای نابی که در این حوزه وجود دارند را اگر بخواهیم تقویت کنیم، یک مقداری باید همراهی سیاستگذاران وجود داشته باشد و برای اینکار برنامهریزی شود. این به معنای سفارش دادن اثر به کسی که اعتقادی به آن ندارد نیست بلکه حمایت از کسانی است که با توان تکنیکی و علمی و داشتن دغدغههای مرتبط میخواهند در این حوزه کار کنند لذا باید به آنها کمک کنیم که اگر حمایت نکنیم معلوم نیست به این حوزهها بپردازند.
دفاعپرس: موضوع ادبیات جنگ و ضد جنگ همچنان در بین اهالی ادبی انقلاب مورد مناقشه است، آیا میتوان در میان ادبیات دفاع مقدس مرزی را برای ادبیات متعهد و غیرمتعهد و یا ادبیات جنگ و ضد جنگ مشخص کرد و آیا اساساً جداسازی طیفهای مختلف در بین رشتههای هنری درست است؟ چراکه تجربه به ما نشان داده که هرگاه طیفی از هنرمندان و نویسندگان را از جریان اصلی جدا کردهایم به ضعف آنها منجر شده است؟
نویسندگان را نمیتوان جدا کرد، اما آثار را میتوان را جدا کرد. اشکالی که معمولاً پیش میآید این است که ما نویسندگان را جدا میکنیم، نه آثار را. وقتی نویسندگان را جدا میکنیم یعنی گفته میشود یک نویسنده اینگونه است درحالی که میتوان یک اثر را نقد کرد. برخی از نویسندگان براساس نوع نگاهی که دارند آثاری میآفرینند که تاثیر آن، تاثیر مثبت نیست و گاهی مطلبی را القا میکنند که آن مطلب، در تببین حقیقت جنگ و واقعیت آن موفق و قابل دفاع نیست. ایجاد نیاز است که مقداری این آثار را نقد کنیم اما برخی از منتقدین از دایره انصاف خارج میشوند و از دایره نقد خارج میشوند و موثر را نقد میکنند درحالی که وقتی قرار باشد یک نویسنده نقد شود باید همه آثار او نقد شود چراکه نمیتواند تنها با یک لغزش در اثر تمام آثار یک نویسنده را منفی نشان داد.
دفاعپرس: معروف است که جنگهای دفاعی نویسندگان خود را پیدا میکنند؛ درخصوص دفاع مقدس و در بحث ادبیات داستانی این اتفاق چگونه بوده است، آیا نویسندگان جنگ در دفاع مقدس پیدا شدند و این نویسندگان آیا توانستند جریانساز باشند ؟
بله؛ ما در حوزه دفاع مقدس نویسندگان خوبی داشتهایم و داریم. نویسندگان خوب و ارزشمندی در جریان انقلاب اسلامی و دفاع مقدس برآمدند؛ اینها آثار خوبی تولید میکنند و کارهای برجستهای را در گذشته تولید کردهاند. غیر از زمینه داستان و شعر، یک زمینه دیگر و نوع ادبی دیگری که سابقه چندانی در ایران نداشت در عرصه دفاع مقدس اضافه شد که شاهد آن هستیم. این گونه ادبی اگرچه رمان نیست و بازآفزینی خاطرات است ولی به رمان نزدیک میشود.
نمونههای اخیری که دفتر هنر و ادبیات مقاومت در حوزه هنری تولید کرد مثل کتاب دا، پایی که جاماند، نورالدین پسر ایران و ... آثاری از این دست میباشند که اینها صرفاً خاطره و رمان نیستند اما آثاری هستند که مثل رمان خواندنیاند و در یک حد فاصل قرار گرفتهاند. نمیتوان به راحتی از کنار این نوع ادبی گذشت؛ اولین نمونه از این دست که تحت عنوان خاطره نیز منتشر شد، کتاب «تپه برهانی» بود که آقای طالقانی سال 1365 نوشته بود و مورد اقبال قرار گرفت.
انتهای پیام/ 121