به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاعپرس، دهمین نمایشگاه ملی کتاب «دفاع مقدس، انقلاب و مقاومت» که از ۲۳ آذر در بندرعباس آغاز بهکار کرده بود پس از تمدید یکهفتهای از سوی مسوولین و متولیان تا پنجم دیماه در این شهر برپا خواهد بود.
این نمایشگاه تخصصی با عرضه ۱۰ هزار و ۸۰۸ عنوان کتاب در قالبهای رمان، خاطره، تاریخ شفاهی، مستند، شعر به مخاطبان کودک و نوجوان و بزرگسال فضای مناسبی را برای علاقهمندان ادبیات پایداری بهوجود آورده است.
از جمله ناشران حاضر در این نمایشگاه، انتشارات «گنج» دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی است. این ناشر که توجه ویژهای به دستاوردهای مردمی انقلاب اسلامی دارد همواره موضوعات بکر و ناگفتهای را پیشروی مخاطبین و علاقهمندان قرار داده است.
«در مکتب مُصطفی» الگوی تربیت نیروی انسانی در تشکلهای مردمی از مجموعه کتابهای مطالعات تربیتی که بههمت محمدمهدی رحیمی و جمال یزدانی در ۱۰۴ صفحه منتشر شده است با نگاهی متفاوت به تربیت نیروی فرهنگی انقلاب اسلامی پرداخته است.
در بخشی از این کتاب آمده است: مسجد در مکتب روحالله همیشه در این چهار دهه منشأ اتفاقات بزرگ بوده است. حالا سربازان روحالله در مساجد خود صاحب مکتب شدهاند. هر کدامشان نیازهای بهروز انقلاب و نظام را میشناسند و پاسخی درخور و فعال ارائه میکنند. کارهای روی زمین مانده نظام را بهپیش میبرند. نمونه آخرینش مکتب مصطفی صدرزاده در مسجد امیرالمومنین (علیهالسلام) است.
مکتب مصطفی در مسجدش، نمونه کوچکی از مکتب حضرت مصطفی (صلیالله علیهم) در مسجد النبی است. مصطفی زندگیاش وقف مسجد و کار با مردم بود. از کار عملی تا کار امنیتی در محلهاش و در آخر تربیت و اعزام نیرو برای مبارزه با لشکر اسلام آمریکایی! در این مسیر خود جلودار و در خط مقدم است.
مکتب مصطفی در میانه میدانِ تقابلِ جبهه حق و باطل است نهصرفا در داخل مرزها که اکنون در پشت مرزهای اسرائیل مصطفی زنده و پویا به پیش میرود تا پرچم «لااله الا الله» بر قلل رفیع کرامت و بزرگواری بهاهتزاز درآید.
کتاب «در آغوش قلبها» دربرگیرنده اشعار و خاطرات مردم افغانستان درباره امام خمینی (ره) است که به تحقیق و تدوین محمدسرور رجایی در ۲۸۲ صفحه به چاپ رسیده است. در این کتاب اشعاری از محمدکاظم کاظمی، سید ابوطالب مظفری، سید ضیا قاسمی، محمدتقی قنبری، قنبرعلی تابش، زهرا حسین زاده، حسین حسینزاده و دیگر شاعران افغانستان درخصوص امام خمینی (ره) و همچنین خاطراتی از مردم افغانستان درباره امام خمینی (ره) ذکر شده است.
«برخیزید» خاطرات شفاهی سید حمید شاهنگیان درخصوص سرودها و ترانههای انقلاب توسط محمدجواد کربلایی، مرتضی قاضی و روحالله رشیدی در ۲۰۸ صفحه گردآوری و تدوین شده است.
در بخشی از این کتاب آمده است: در روزهایی که متواری بودم و پنهانی رفت و آمد میکردم، یکبار رفتم منزل خواهرم که دیدم مادرم هم آنجاست. بعد از ساعتی صحبت و احوالپرسی، بلند شدم که بروم. از خانه آمدم بیرون. مادر پنجره را باز کرده بود و داشت نگاهم میکرد. برگشتم به سمت پنجره و گفتم :«خداحافظ مادر. دعا کنید.» گفتند :«بهخدا میسپارمت.» من چند قدم رفته بودم که گفتند :«حمید یادت باشه بیخودی کشته مشیها! یککاری بکن و بعد کشته شو.»
همان روزها که داشتیم با بچهها سرود «خمینی ای امام» را تمرین میکردیم، آقای سبزواری شعر دیگری به من داد و گفت این را هم آماده کنیم. آقای سبزواری باهوش و آیندهنگر بود. با همان تیزبینیاش، حساب کرده بود که اگر امام به کشور بیایند، اولین کاری که میکنند زیارت شهداست و اولین جایی هم که میروند بهشت زهرا خواهد بود و ما باید برای آن لحظه، کاری بکنیم. با این محاسبه و پیشبینی، شعر «برخیزید را نوشته بود که در واقع دیدار امام و شهدا را روایت میکرد.
«داستان رویانا» تاریخ شفاهی دکتر سعید کاظمی آشتیانی در پژوهشگاه رویان با تحقیق و تدوین بهنام باقری، محمدعلی زمانیان در ۱۹۸ صفحه چاپ شده است.
در بخشی از این کتاب آمده است؛ برای ما الگوی مدیریت بود؛ مدیری که نشسته مدیریت نمیکند، بلکه مدیری فعالی است و خودش در کارهای عملیاتی درگیر میشود. پا پیش میگذارد که بقیه همکارانش دنبالش بیایند، برای اینکه بههدف برسند.
کاظمی هرگز احساس خستگی نمیکرد و همواره روحیه بانشاطی داشت. اگر بخواهیم روس دکتر کاظمی را داشته باشیم، نباید اظهار خستگی کنیم. ایشان علاقمند بود واقعا کشور را در سطح جهانی مطرح بکند. بهاین ترتیب که همیشه در زمینه علمی حرف تو برای گفتن داشته باشیم، نهاینکه کارهای تکراری انجام بشود.
اگر داستان آرش واقعیت دارد، این آدم آرش بود. آرش، جان خودش را توی تیرگذاشت که تیر کوتاه ننشیند تا مرزهای ایران کوچک نشود. این آدم هم جان خودش را در مجموعههایی گذاشت که داشت آنها را بزرگ میکرد تا این مجموعهها بزرگ بشوند.
انتهای پیام/ ۱۲۱