گروه حماسه و جهاد دفاعپرس: چه زیباست وقتی خداوند از مردانی صحبت میکند که با او عهد و پیمان بسته و صادقانه بر عهد و پیمان خود وفا کردند؛ خدا آنها را دوست دارد، آنهایی که عهد خود را به سرانجام رساندند و عند ربهم یرزقون شدند و از آن زیباتر، آنجاست که خدا از مردانی صحبت میکند که انتظار میکشند، انتظاری که اگرچه با بیتابی همراه است؛ اما عاقبت شیرینی دارد؛ پس برای همین است که همواره در راه، اعتقاد و عهد و پیمان خود، هیچ تغییری نمیدهند تا اینکه انتظار وصل به پایان میرسد و چه شیرین است که این انتظار با شهادت به پایان رسد.
این روزها همهجا صحبت از مردی است که وقتی با خدای خود عهد و پیمان بست، بر سر آن ایستاد و اگرچه دوستانش او را تنها گذاشتند و سبکبال خرامیدند و رفتند؛ اما باز هم او در عهد و پیمان خود ذرهای شک نکرد و همچنان ایستاد تا بالاخره او هم سبکبال شد و پر کشید.
آن مرد، فقط یک مرد معمولی نبود؛ بلکه برای کودکان زیادی پدر بود و برای قلبهای زیادی سردار. برای همین بود که وقتی رفت، یک دنیا گریست. آری! «حاج قاسم» پدر فرزندان شهدای مدافع حرم بود؛ «حاج قاسم» برای کودکان سوری و عراقی، مانند پدر بود؛ «حاج قاسم» نه فقط برای ملت ایران، بلکه برای بسیاری از مردم اقصینقاط جهان، سردار قلبها بود. برای همین بود که وقتی شهید شد، خون او دنیا را متحول کرد، از ایرانی گرفته تا عراقی، سوری، افغانستانی، پاکستانی، هندی تا حتی مردم قلب اروپا و آمریکا.
نمیدانم از این چند میلیون ایرانی که به مراسم تشییع «حاج قاسم» و همرزمانش رفته بودند، چند نفر به این نکته توجه کرده بودند که اتحاد بین ملتهای مسلمان و آزاده جهان و محور مقاومت، با ریخته شدن خون «حاج قاسم» چقدر تقویت شده است؛ اما آنقدر میدانم که در پرچمهای افغانستان، عراق و ایران در کنار هم زیاد دیده شدند و برخی هم پرچمهای کشورهای محور مقاومت را بهصورت تکی در دست گرفته بودند و در خیابان انقلاب تهران فریاد «انتقام، انتقام، سر میدادند»؛ البته در این میان پرچمهای زرد، غوغای دیگری داشت، پرچمهایی که یا روی آن نام و آرم حماسی حزبالله لبنان بود و یا لشکر فاطمیون.
ایرانیهای زیادی بودند که پرچم عراق و حشدالشعبی را به نشانه اتحاد و دوستی میان این دو ملت در دست داشتند و همینطور پرچم پرافتخار حزبالله لبنان را؛ اما اصل ماجرا جای دیگری بود، جایی که پرچمهای زرد لشکر فاطمیون، در میان آفتاب و وزش باد سرد زمستانی، در میان گرمای جمعیت میلیونی که به عشق سردار دلها به خیابان انقلاب آمده بودند، خودنمایی میکردند؛ یادش بهخیر، یک لحظه یاد آن شعر معروفی افتادم که در دوران ابتدایی میخواندیم «گرچه زمستان بود، چون بهار بود آن روز، سرزمین ما ایران، لالهزار بود آن روز...».
برخی از پرچمهای لشکر فاطمیون مزین به تصاویر شهدای مدافع حرم این لشکر نیز بودند و افرادی که این پرچمها را در دست داشتند، اکثرا با لباس نظامی به خیابان انقلاب آمده بودند تا بگویند همانطور که به سوریه رفتیم و جنگیدیم و شهید و جانباز دادیم، باز هم آمادهایم که برای «انتقام سخت» از قاتلان سردار دلها، بجنگیم.
وقتی در حال چشمانداختن برای یافتن سوژهای برای مصاحبه بودم، پیش خودم گفتم که چه کسی بهتر از رزمندگان افغانستانی لشکر فاطمیون؛ بنابراین کمی همراه با مردم که همگی شعار «مرگبر آمریکا» سر میدادند، شدم تا اینکه از دور پرچم افغانستان را دیدم. برایم عجیب نبود که یک افغانستانی در خیابان انقلاب پرچم کشور خود را برافراشته باشد؛ چراکه فلسفه محور مقاومت همین است؛ مسلمانان باهم برادرند و حاجقاسم هم که محبوب دل آنهاست.
جلوتر که رفتم و با این برادر افغانستانی همکلام شده و از علت حضورش در مراسم تشییع «حاج قاسم» میپرسیدم که با لهجه شیرین خود، پاسخ میدهد: «ما آمدهایم تا با شهدای محور مقاومت عهد و پیمان ببندیم و این عهد و پیمان را در سنگر مقاومت نشکنیم تا قلب رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران نشکند».
این برادر افغانستانی همچنین با تأکید بر اینکه «آمدهایم تا بگوییم که راه «حاج قاسم» ادامه دارد و امام خامنهای (مدظلهالعالی) تنها نیستند»، خطاب به سیاستمداران آمریکایی، میگوید: «مسلمانان جهان یکدست و همدل در برابر استکبار جهانی میجنگند».
افغانستانیها و رزمندگان فاطمیون یکیدوتا نبودند و هرچه جلوتر میرفتم، بیشتر پرچمهای آنها را میدیدم و رزمندگانی که خشم آنها کمتر از ایرانیها نبود؛ بنابراین رفتم به میان آنها، این گروه از رزمندگان فاطمیون ساکن یکی از شهرهای اطراف تهران بودند که پای پیاده مسیر خیابان انقلاب را طی میکردند، از یکی از آنها خواستم تا پیام خود را به سیاستمدارهای آمریکایی بگوید که پاسخ میدهد: «ما همچنان راه سردار خود را ادامه خواهیم داد و فرزندان امام خمینی (ره)، این راه را همیشه ادامه خواهند داد».
در میان انبوه جمعیت، هنوز پرچمهای زرد لشکر فاطمیون را میبینم، اینبار عکس شهدای خود را هم به پرچم نصب کردهاند تا یاد و خاطره این سربازان شهید اسلام نیز زنده شود. دست خود را روی شانه یکی از پرچمداران میگذارم و به او میگویم که از خبرگزاری دفاع مقدس هستم، با گرمی، از همکلام شدن با من خوشحال میشود، این رزمنده لشکر فاطمیون میگوید که «آمریکاییها با ترور سردار «سلیمانی» اشتباه بزرگی کردند و تمام 80 میلیون جمعیت ایران و عاشقان وی، خصوصا رزمندگان لشکر فاطمیون، همه سردار «سلیمانی» هستند و من نیز خودم حاضرم تا جان خود را فدای نام سردار «سلیمانی» کنم».
با دیدن اقتدار و شنیدن سخنان انقلابی رزمندگان لشکر فاطمیون، بیش از پیش مشتاق میشوم تا با آنها همکلام شوم؛ بنابراین سراغ یکی دیگر از این رزمندگان میروم، برایم جالب است؛ چراکه در لهجه زیبایی که داشت، سردار سلیمانی را «حاجسلیمون» عنوان کرده و خطاب به آمریکاییها میگوید که «ما آماده بودیم؛ اما شما با ترور سردار، ما را آمادهتر از گذشته کردید» و همچنین ادامه میدهد که «ما تا آخرین قطره خون خود در رکاب رهبر خود امام خامنهای (مدظلهالعالی) ایستادهایم و انتقام خون سردار، رزمندگان ایرانی، افغانستانی و دیگر ملتها را از آمریکاییها میگیریم».
رزمنده جوانی که به نظر میآید بیشتر از 25 سال نداشته باشد را میبینم که با لباس نظامی، پرچم زرد فاطمیون را همچون علم در دست دارد و همراه با جمعیت میلیونی، پیش میرود. جوان است و یل؛ چراکه میگوید 2 سال در سوریه مقابل تکفیریها میجنگیدم. وی فقط روی یک کلام تأکید میکند و آن هم همان چیزی است که این جمعیت میلیونی، یکصدا فریاد میزنند؛ «انتقام سخت» و تأکید میکند که «اگرچه آمریکاییها سردار سلیمانی را از ما گرفتند؛ اما ما سهبرابر آن، انتقام خواهیم گرفت».
از میان همه منظرههای زیبا و حماسی که در اینجا وجود دارد، یک منظره نظرم را جلب میکند؛ پرچم ایران و پرچم افغانستان در کنار هم. دونفر بودند، وقتی با یکی از آنها همکلام میشوم، متوجه بصیرت بالای او میشوم؛ چراکه میگوید «ملتهای ایران و افغانستان، و همه مسلمانان جهان باهم هستند و ما ملت افغانستان همراه با دیگر ملتهای جهان متحد میشویم و انتقام سردار سلیمانی را میگیریم».
در میان خیل عظیم مردم در خیابان انقلاب، عراقیها هم دیده میشوند؛ این را بهطور اتفاقی از عربی صحبت کردن چند نفری که دور هم ایستاده بودند، فهمیدم. فارسی بلد نیستند؛ اما به ایرانی همراه آنها میگویم که از آنها بخواهد تا پیام خود را به سیاستمداران آمریکایی بگوید؛ یکی از این عراقیها قبول کرده و با هم زبان عربی شروع به صحبت کردن میکند و میگوید «ما باید علیه آمریکای تروریست متحد شویم؛ آمریکایی که مخالف ارزشهای اسلامی بهویژه مذهب تشییع است؛ بنابراین بهیاری خدا، مقاومت اسلامی با اتحاد کشورهای اسلامی، پاسخ جنایتهای ایالت متحده آمریکا را خواهد داد و پیروزی برای محور مقاومت نزدیک است». وی ادامه میدهد که «انشاءالله مقاومت اسلامی با اتحاد همه آزادیخواهان جهان انتقام خون سردار سلیمانی و ابومهدی مهندس را از آمریکای جنایتکار بهزودی خواهند گرفت».
اینها تنها گوشهای از جبهه جهانی مقاومت بود که در خیابانها تهران به وداع فرمانده خود آمده بودند و همگی بر روی انتقام سخت، تأکید داشتند. آری! محبوبیت و عزتی که خدا به «حاج قاسم» داد را نباید فراموش کرد؛ چراکه وی پای عهد و پیمان خود ایستاد.
انتهای پیام/ 113