گروه حماسه و جهاد دفاعپرس ـ سیمهسادات موسوی؛ پرندههای عاشق بر فراز ایران میآیند تا تصویر خاموش خاطرهها را یادآور باشند، تا آینه دلهایمان غبار این روزهای پر از حادثه دنیازده را بشوید و صفایی ببخشند؛ و آرام آرام قاصدکهای رسیده از سفری دور، همراه نسیمی مهربان به دشت آلالهها میرسند. فرشتگان به ضیافت این دشت میآیند و بالهایشان را فرش راه قاصدکها میکنند؛ و چه سخت است انتظار، مادران شهدای گمنامی که با آمدن این لالهها بوی یوسف خود را حس میکنند. «فاطمه حمدی»، مادر شهید مظفر بخشی که ۳۱ سال چشم انتظار پسرش است میگوید: «پسرم بسیجی و ۱۷ ساله بود که به جبهه رفت. اولین مرتبه سال ۶۵ رفت که برگشت، اما سال ۶۶ که به جبهه رفت دیگر برنگشت و خبری از او نداریم. آخرین نامهای که از برای ما فرستاد نوشته بود که در باختران هستم.
این مادر چشمانتظار که شهادت پسرش را همچنان باور ندارد میگوید: برای پسرم هنوز مراسم نگرفتهام. فقط ایام فاطمیه که میشود به نیت حضرت زهرا (س) و پسرم سه روز در خانه مراسم میگیرم و متوسل به خانم میشوم و از ایشان صبر میگیرم. چشمانتظاری سخت است و توکل بر خدا کردهام. هر وقت شهدای گمنام را میآورند به تشییع آنها میآیم و با آنها حرف میزنم، اما تمام تنم میلرزد و تپش قلب میگیرم. همیشه حس میکنم بچهام در بین اینهاست. به حضرت زهرا (س) متوسل میشوم و میگویم قبر شما هم گمنام است. به خدا گفتهام اگر دوست دارد گمنام بماند من راضی هستم».
شهدای گمنام چه بیواسطه عاشق شدید و آنچه داشتید در طبق اخلاص گذاشتید، حتی نام خود را هم دریغ نکردید خواستید بینام بمانید، چون خیلیهایتان با سربند یا زهرا (س) شهید شدید و به راستی زهرا (س) را چه خوب شناختید، چه خوب فهمیدید این دنیا فانی است و آنچه میماند معامله با خداست و شما چه خوب معاملهای کردید. سبز و آباد باد! آن خاکی که سینه اش را آرامگاه پیکر پاک شما کند و خوش بر آن آسمانی که سایهبان آن خاک شود.
شهدای گمنام این روزها یک ایران منتظر شماست و بیصبرانه میخواهد دوباره دلتنگیهایش را با شما نجوا کند. بگوید چندی پیش حاج قاسم مالک اشتر علی مانند شما به آرزوی دیرینهاش رسید و شهید شد و روی دستان همین مردم تشییع به خانه ابدی رفت. عاشقانه از جنس وفاداری به راه شهدا و آرمانهای انقلاب اسلامی. میدانم شهدا حضور شما در گوشه گوشه شهرمان ما را در مقابل بدیهای زمانه حتما حفظ میکند، چون میخواهیم که ما هم مانند شما، مانند حاج قاسم زمانهمان و شهدای مدافع حرم بیبی جانمان حضرت زینب (س) راه را پیدا کنیم.
خوشنامهای آسمانی برایمان حرف بزنید از شمشمادهای سوخته بگویید، از یاران گمگشته، از بیمزاری همرزمهایتان، بیایید رمز پرواز پرستوهای مهاجر و پرندههای عاشق را روایت کنید. اسارت در این دنیا سخت است، برایمان از رهایی حرف بزنید برایمان بگویید چگونه از این دنیا و لذتهایش چشم بپوشیم تا طریق عشق را پیدا کنیم و چه زیبا نوشت بر روی تابوتت «ای که مرا خواندهای راه نشانم بده...»
انتهای پیام/ 112