«لباس شخصی» گامی برای ایجاد سینمای سیاسی است

ساخته شدن «لباس شخصی» در سینمای ایران که با فقر ژانر روبه‌رو است یک حسن اتفاق است و گویای این است که می‌توانیم در کنار سینمای بومی دفاع مقدس، ژانر بومی سیاسی نیز داشته باشیم.
کد خبر: ۳۸۳۲۸۲
تاریخ انتشار: ۲۰ بهمن ۱۳۹۸ - ۰۸:۰۰ - 09February 2020

«لباس شخصی» گامی برای ایجاد سینمای سیاسی استگروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس - رسول حسنی؛ فیلم «لباس شخصی» به کارگردانی «امیر عباس ربیعی» که در سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر اکران شد، در سینمای ایران حرکت در مسیری است که با «ماجرای نیمروز» آغاز شد. این فیلم را باید گام‌های ابتدایی برای ایجاد سینمای سیاسی دانست، سینمایی که جای خالی آن به شدت احساس می‌شود.

سینمای ایران در فقر ژانر به‌سر می‌برد و به عبارتی دیگر باید مدعی شد که عملا ژانر به معنای کلاسیک آن نداریم. در چنین شرایطی حضور «لباس شخصی» اتفاق مبارکی است که باید قدر آن را دانست. هر چند اشاره شد که «لباس شخصی» در ادامه مسیر «ماجرای نیمروز» ساخته شده است، اما این به معنای آن نیست که «لباس شخصی» متاثر از آثار مهدویان است و یا قرار است بازتولید سبک و شیوه «ماجرای نمیروز» باشد.

«لباس شخصی» در موضوع، تکنیک و فرم اصالت دارد. طبیعی است با همزمانی رویداد هر دو فیلم در ادبیات دیالوگ‌ها و طراحی صحنه و لباس و حتی دکوپاژ تشابه وجود داشته باشد، اما باید پذیرفت که «لباس شخصی» اصالت خود را دارد. حسن مهم «لباس شخصی» در فیلمنامه آن است.

ربیعی در قامت نویسنده قدرتمند ظاهر شده است. در نتیجه ربیعی کارگردان در ترجمه متن به تصویر کمتر دچار اشکال شده و می‌داند قرار است چه کند. این قدرتمندی در فیلمنامه به معنای آن نیست که نمی‌توان به آن اشکالی گرفت، در سینمایی که عملا سکه فیلمنامه رونقی ندارد و کارگردان‌ها درکی از عنصر فیلمنامه ندارند مواجه شدن با متن «لباس شخصی» بیشتر شبیه یک اتفاق می‌ماند و البته که ربیعی اجازه نداده این اتفاق در فیلمنامه عقیم بماند.

«لباس شخصی» در قامت فیلم نیز استاندارد‌های لازم را رعایت کرده است. ربیعی با استفاده از بازیگران تئاتر خطر بزرگی را به جان خریده و خوشبختانه پیروز میدان هم شده است. برای یک فیلم اولی وسوسه دیده شدن فیلم طبیعی است تا از بازیگران مطرح استفاده کند.

ربیعی شجاعانه بر این وسوسه غالب شده و بازیگران تئاتر را به خدمت گرفته تا ماحصل کارش فیلمی باشد که در بازیگری حرفی برای گفتن داشته باشد تا اینکه «لباس شخصی» را به ویترینی از سوپراستار‌ها تبدیل کند. این نشان دهنده هوشمندی ربیعی است چرا که به صرف ساخت فیلم روی صندلی کارگردانی ننشسته است.

ربیعی لحظه لحظه فیلمش را مهندسی کرده و بدون کم‌فروشی و پز آرتیستیک هر آنچه را طراحی کرده به خوبی به مرحله اجرا درآوده است. «لباس شخصی» را باید آزمون خطای سینمای ایران و نه عباس ربیعی در ژانر سیاسی به شمار آورد. اگر برخی ملاحظات محافظه‌کارانه سیاسی و ممیزی‌های بی‌دلیل اجازه دهد می‌توان امیدوار بود سال تازه سینمای ایران فرصتی باشد برای حضور کارگردانان دیگر در حوزه سینمای سیاسی.

تاریخ معاصر ایران مملو از سوژه‌های بکری است که باید به زبان سینما تبدیل شوند. از آنجایی که سینمای دفاع مقدس کاملا بومی است و می‌تواند به سینمای ملی با ابعاد جهانی تبدیل شود مسلما سینمای سیاسی ما هم قابلیت و پتانسیل آن را دارد که به سینمای ملی با مخاطبان جهانی تبدیل شود. «ماجرای نیمروز» و «لباس شخصی» تازه قدم‌های اول این راه طولانی است. قدم‌هایی که خوشبختانه استوار برداشته شده است و انتظار می‌رود در ادامه شاهد آثاری این چنینی باشیم.

انتهای پیام/ 161

نظر شما
پربیننده ها