به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاعپرس، «مجید صانعی موفق» معروف به «ابوطاها» از شهدای مدافع حرم است که در سال ۱۳۵۸ در همدان متولد شد. وی دوران سربازی را در نیروی هوایی تهران سپری کرد. شهید ابوطاها که از نوجوانی تا آخرین روز زندگی کوتاهش عضو فعال بسیج بود، به جرگه مدافعان حرم پیوست و سرانجام در مهرماه ۱۳۹۴ بر اثر اصابت گلوله در شهر حلب سوریه به شهادت رسید.
کتاب «ابوطاها» شرح مختصری از زندگی و ویژگیهای این شهید مدافع حرم است که توسط گروه فرهنگی «شهید ابراهیم هادی» منتشر شده است.
توسل
«شب قبل از عملیات، مصادف بود با شب سوم محرم، بچهها عزاداری عجیبی برگزار کردند. صورت همه بچهها از شدت گریه خیس خیس شده بود.
من از دور بچهها رو زیر نظر داشتم، سید میلاد مثل همیشه میانداری میکرد، مجید هم گوشهای نشسته بود و به شدت گریه میکرد. قرار بود فردا عملیات محرم شروع شود؛ معلوم نبود کدوم یک از بچهها از بین ما جدا خواهد شد، البته به ظاهر معلوم نبود، ولی اونهایی که سیمشون وصل شده بود و حساب کتابشون رو با خدا و خلق خدا تسویه کرده بودند میدانستند که رفتنیاند.
مجید خیلی تو خودش بود، نمیدونم تو وجودش چی میگذشت. وسط سینهزنی، سید میلاد خیلی با حرارت و شور عجیبی سینه میزد، با صدای بلند داد میزد: اللهم عجل لولیک الفرج، رجز میخوند و میگفت: خدایا من رو پیش عمه جان نگهدار.
چند شبی تو پادگان مراسم توسل داشتیم، فضای بسیار معنوی و عجیبی حاکم بود. بعضی وقتها از خود بی خود میشدم. بلند میشدم دور سر بچهها میگشتم، بلکه گوشهای از مجلس حضور اهل بیت رو حس کنم.
از اون جمع با صفا دهها نفر به شهادت رسیدند و بعدها راز این معنویت زیاد اون مجلس رو فهمیدم.
مطمئن هستم که اون فضا تا سالها تکرار نخواهد شد.
بعدها جملهای از حاج قاسم شنیدم که فرمودند: «این حال و هوایی که در بین رزمندگان مدافعان حرم دیدهام در طول این ۴۰ سال مجاهدتم کمتر دیده بودم، حتی در دوران دفاع مقدس! »
اون صحنههایی رو که ما دیدیم یقین پیدا کردیم که حرفهای حاج قاسم گزاف نبود.
سید میلاد بعضی وقتها بعد از کلی بگو بخند؛ شروع میکرد ذکر حسین حسین گفتن، یه بار تو دلم گفتم بابا این سید هم دیونه است، الان چه وقت حسین حسین گفتنه؟!
تو افکار غلط خودم غوطهور بودم که سید با نگاه نافذ و عجیب، حرفی رو زد که مو به تنم سیخ شد: گفت بچهها این حسین حسین گفتن من بیحکمت نیست، آقام امام حسین من رو صدا کرد و من هم در جوابش ذکر حسین حسین گرفتم!!
کمکم آماده حرکت به سمت منطقه عملیاتی شدیم. بوی خداحافظی همه جا رو گرفت. بچهها همدیگر رو بغل کردند و از هم حلالیت میطلبیدند.
سالها بود که جنگ تمام شده بود و زمینیان، دیگر از دیدن این صحنههای ناب محروم بودند. اما باز هم معرکهای برپا شده بود تا اصحاب آخرالزمانی سیدالشهداء بار دیگر ارادات و عشق خودشون رو به رخ جهانیان بکشند.
مدافعان حرم به اذن ولایت گردن نهادند و برای دفاع از مرزهای اعتقادی، دست از دنیا شستند و راهی دیار غربت و غریبی شدند و بر سفره با کرامت شهادت نشستند.
منتظر شدند برای اذن حضور در ضیافت الهی و خداوند هم خیلی خوب، پذیرای این عاشقان شد.»
«ابوطاها، زندگینامه شهید مجید صانعی موفق» در ۱۲۰ صفحه مصور و دوهزار ۵۰۰ نسخه از سوی گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی منتشر شد.
انتهای پیام/ 161