به گزارش خبرنگار دفاعپرس از آذربایجان شرقی، شهید «ابراهیم وکیلزاده» فرزند محمدعلی در اسفند سال 1339 در قريهی ديزج شهرستان اسكو در خانوادهای مذهبی كه سرمايهای جز ايمان به الله و عشق به امام حسين(علیه السلام) و ائمهی اطهار نداشتند، چشم به جهان گشود و در دهم اردیبهشت ماه سال 1366 در ارتفاعات ماووت بر اثر اصابت بمبهای خوشهای به یاران شهیدش پیوست.
وصیتنامه شهید«ابراهیم وکیلزاده»:
بسم الله الرحمن الرحیم
و لا تقولوا لمن يقتل في سبيل الله امواتا بل احياء و لكن لا تشعرون:
به كسي كه در راه خدا شهيد می شود، مرده نگویید، آنها نمردهاند؛ بلكه زندهاند ولی شما اين واقعيت را درک نمیكنيد.
در زمانی كه انقلاب اسلامی ايران سير تكاملی خود را طي میكند تا به جهانی شدن خود هرچه نزديکتر شود، آمريكا و شوروی و وابستگانشان از جهانی شدن انقلاب اسلامی ما میترسند و میلرزند، در ابتدا گروهکهای ضد خلقی را تقويت كردند تا در كردستان تشنج به وجود بياورند و پاسداران و سربازان را بكشند و براي نابودی انقلاب اسلامی و اسلام عزيز بكوشند، اما ديدند که تيرشان به سنگ خورد؛ بعد آمدند صدام يزيد كافر را برای اين كار انتخاب كردند كه باز هم ان شاءالله تيرشان به سنگ میخورد؛ چون ما پيروز هستيم و اين ما هستيم كه بايد برای مبارزه با كافران، مشركين و منافقين به مرزهای كشور برويم و بجنگیم.
اما انتظاری كه از ملت غيور ايران داريم، اين است كه ليبرالها و ملیگراها و... را شناخته و با آنها مبارزه كنند و نگذارند كه ما را به طرف غرب و يا شرق بكشند.
اي ملت غيور، شما قدر این رهبر عزيز را بدانيد و به حرفهايش گوش دهيد و فرمودههايش را مو به مو عمل كنيد و نگذاريد كه ملیگراها و ليبرالها و ... روحانيت مبارز را بكوبند، چون بعد از روحانيت خدای ناکرده نوبت به امام میرسد. خلاصه عزيزان هوشيار و تيزبين باشيد.
خدايا، فردا به جبهه میروم، فردا روزی است كه به آرزوی ديرينهی خود میرسم، آرزوی رفتن به جبهه، آرزوی رفتن و به مقصد رسيدن، رفتن و به الله رسيدن. خدايا در اين راه از تو ياری میخواهم و از تو كمک میطلبم كه از اين آزمايش بزرگ موفق بيرون بيايم.
برادران و خواهران مسلمان ايران، از شما میخواهم كه پرچم اسلام را در سراسر دنيا به اهتزاز در آوريد و دين اسلام را در تمام دنیا پياده كنيد. در اين راه، شما سختیهای زيادی را تحمل كردهايد، اما اين انقلاب هنوز به هدف نهایی خود نرسيده است و تا رسيدن به هدف، بايد سختیها و مشكلات فراوانی را تحمل كنيد؛ اما بخاطر خدا از پا ننشينيد و پيش برويد.
راه امامخمينی را كه راه خداست، ادامه دهيد. صراط مستقيم، صراط امام خمينی است اگر لحظهای از او نافرمانی كنيد كه ان شاءالله نمیكنيد، دوباره به همان وضع اول بر میگردید. ما پاسداران روح الله با ياد حسين بن علی(ع) به جبهه میرويم و در راهی كه او میجنگيد، میجنگيم و براي هدفی كه او كشته شد، كشته میشويم. بارخدايا، به تمامی بستگان شهدا صبر عطا فرما و آنها را در غم از دست دادن عزيزانشان محكم و استوار بدار.
پدر و مادر عزيزم، اميدوارم كه از شهادت من ناراحت نشويد؛ زيرا در آيه هم آمده است که شهيد والاترين مقام را دارد. اين راهی است كه همهی شما بايد آن را ادامه بدهيد و بدانيد بهترين راه سعادت، همين است. من اين را با آگاهی كامل برگزيدم و برای حفظ دين خدا قدم بدين راه نهادم.
شما بايد پيام رسان خون شهدا باشيد و بدانيد تمام اين توطئههايی كه ابر قدرت ها میكنند، برای از بين بردن راه شهدا و اسلام است و شما نبايد بگذاريد اين ظالمان، كوچكترين ضربهای به اين انقلاب وارد كنند. آگاه باشيد که هيچ وقت ساكت نمینشينند و همچنان در فكر توطئههای تازهتر هستند، از روحانيت مبارز و متعهد پيروی كنيد و حامی آنها باشيد كه آنها ادامه دهندگان خط انبيا هستند. ما هميشه از داخل و از منافقان ضربه خوردهايم، مواظب اين شيطان صفتان باشيد و قول آنها را نخوريد. همچنان گوش به فرمان امام امت باشيد و فقط فرمان او را اطاعت كنيد.
در آخر، از تمام فاميلها و دوستان و آشنايان و خانوادههای محترم شهدا و... میخواهم اگر از من بدی ديدهاند مرا ببخشند و حلالم كنند.
پدر و مادرم عزیزم، شما كه تمامی مشكلات زندگی را تحمل نموده و مرا به اينجا رساندهايد، از اينكه نتوانستم در طی اين مدت وظیفهی فرزندی شما را بجا بياورم و عصای دست شما شوم، مرا ببخشيد، مادر عزيزی كه تمام زحمات را تحمل کرده و مرا بزرگ نمودی، از تو میخواهم كه شير خودت را بر من حلال كنی. مادر جان، مبادا در شهادت من گريه كنی، صبر داشته باش همانند هزاران مادر شهيد كه حتی جنازهی فرزندانشان نیز به دستشان نرسيده است، زينب وار صبر داشته باش: همواره فاطمهی زهرا(سلام الله) و زينب كبری(سلام الله) را الگوی خودت قرار بده.
پدر و مادرم، اگر فيض شهادت نصيبم شد، ناراحت نباشيد و افتخار كنيد كه چنين فرزندی داشتهايد و تقديم اسلام و امام كرديد. اگر جنازهام پيدا شد، مرا در گلزار شهدای وادی رحمت تبريز دفن كنيد. پدرم و برادرانم، جنازهی مرا دورتر از شهدا دفن كنيد چون بندهای گناهكارم و لياقت ندارم كه در كنار شهدا باشم. در ضمن در سر قبر من فقط يك پرچم سبز بزنيد و چيز ديگری نصب نكنيد.
پدر و مادر و همسرم و... از شما میخواهم هرگاه خواستید به دیدار من بیایید، اول بر سر مزار شهدای گمنام برويد، بعد بر سر مزار من بياييد. اگر میخواهيد برای من سوم و هفتم بگیرید، خيلی ساده باشد و بقيهی خرج را به جبههها بدهيد و گرنه من از شما راضی نمیشوم.
همسرم، میدانم که برای شما شوهر خوبی نبودم و حق همسری را ادا نكردم، اگر از من رنجيده خاطر شده باشيد اميدوارم ان شاءالله مرا ببخشيد. اما فرزندانمان در نزد شما امانتی الهی هستند، بايد از آنها مواظبت كنيد و آنها را اسلامی بار بياوريد، ان شاءالله ...
برادرانم و پدر و مادرم، امیدوارم شما نیز در تربيت كردن بچه ها كوتاهی نفرمایيد.
دخترم و پسرم، از خداوند متعال میخواهم شما در آینده پاسدار اسلام و انقلاب و يک فرد خداشناس و آگاه و کاملاً اسلامی بشويد، ان شاءالله. اين وصيتنامهام را نگه داريد و به بچههايم بدهيد.
برادرانم، میدانم که شما تا اندازهای از شهيد شدن در راه الله آگاهيد. اميدوارم ان شاءالله در فراق بنده ناراحت نباشيد و راه شهيدان، راه الله را ادامه دهيد.
خواهرانم، شما بايد صبر كنيد، من میدانم برای خواهر خيلی مشكل است که در فراق برادر صبر بكند، ولی شما صبر را از زينب كبری(سلام الله) ياد بگيريد.
ازخداوند متعال میخواهم كه ما را از شهيدان واقعی قرار بدهد. خداوندا، ترا به امام زمان(عجل الله) قسم میدهم امام امت، خمينی بتشكن را عمر طولانی عطا فرمایی.
خدايا، مسلمانان را پيروز بگردان و ظهور امام زمان را نزديك بفرما.
خدايا خدايا تا انقلاب مهدی خمينی را نگهدار،
از عمر ما بكاه و بر عمر او بيفزای.
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم
موجیم که آسودگی ما عدم ماست
گر دیدی و ندیدی جسد من
برخیز و بگیر اسلحه در جنگ با دشمن
ابراهیم وکیلزاده
1365/3/10
انتهای پیام/