گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس ـ رسول حسنی؛ کتاب سلیم بن قیس هلالی اولین و مهمترین کتاب شیعی در قرن اول اسلام است که به دست یکی از مریدان و اصحاب اهل بیت به نام سلیم بن قیس نوشته شد. این اثر مورد تائید ائمه اطهار قرار گرفته و به مطالعه آن سفارش فرمودهاند.
متن زیر بخشی از نوشتار «نفس نبی» که بازخوانی این اثر تاریخی است، بهمناسبت ایام شهادت امیرالمومنین (ع) منتشر میشود، که قسمت چهارم آن را در ادامه میخوانید.
دشمنت ما را به محبت تو سرزنش میکند!
پیامبر (ص) به تو خبر داد آن هنگام که آن حضرت تو را به امر خداوند به جانشینی خود منصوب میکرد، ابلیس و رؤسای اصحابش در غدیر خم حاضر بودند. آن حضرت به مردم خبر داد که تو نسبت به آنان از خودشان صاحب اختیارتری و به ایشان دستور داد که حاضران به غایبان برسانند. در آن روز شیاطین و مریدان از اصحاب ابلیس رو به او کردند و گفتند: این امت، مورد رحمت قرار گرفته و حفظ شدهاند و دیگر تو و ما را بر اینان راهی نیست. چراکه پناه و امام بعد از پیامبرشان به آنان شناسانده شد. پس ابلیس غمگین و محزون رفت.
بعد از واقعه سقیفه بنیساعده اصحاب و شیاطین به سجده میافتند و میگویند: «ای آقای ما، ای بزرگ ما، تو بودی که آدم را از بهشت بیرون کردی! ابلیس میگوید: کدام امت پس از پیامبرشان گمراه نشدند؟ هرگز! گمان کردهاید که من بر اینان سلطه و راهی ندارم؟ کار مرا چگونه دیدید هنگامیکه آنچه خداوند و پیامبرش درباره اطاعت او دستور داده بودند ترک کردند و این همان قول خداوند تعالی است که وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَیْهِمْ إِبْلِیسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِیقاً مِنَ الْمُؤْمِنِین»[1]
یا امیرالمؤمنین (ع) بشارت باد دشمنانت را به بلا و ناامید باشند از آسایش! وای از امتی که بعد از پیامبرش متحیر شده و به سرپیچی خویش خوار شدهاند، «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفی آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهِیمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَی الْعالَمِینَ، ذُرِّیَّهً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ»[2]
شما اهل بیت نبوت و جایگاه رسالت و محل رفت و آمد ملائکهاید. همچون آسمان بلند و کوههای پایدار و کعبه پوشیده و چشمه زلال و ستارگان هدایت کننده و درخت مبارکهاید. محمد خاتم انبیاء و آقای فرزندان آدم است و تو سید اوصیاء و امام متقین و رهبر سفید پیشانیانی. تویی صدیق اکبر و فاروق اعظم و وصی محمد و وارث علم او و صاحب اختیارتر مردم نسبت به مؤمنین همانطور که خداوند فرموده: «النَّبِیُّ أَوْلی بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ أَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلی بِبَعْضٍ فِی کِتابِ اللَّهِ»[3]
پس هر که را خدا مقدم داشته مقدم میدارم و هر که را خدا مؤخر داشته همان میکنم و ولایت کسی را میپذیرم که خداوند مقرر کرده است.
آنان که تو را رها کردند همه عمر ضرر کردند و هلاکت دیدند و ندانستند با خود چه کردند. گمان کردند کار درست کردند اما به خطا رفتند! با سنت آنانی که تفرقه انداختند، رفتار کردند. از سنت پیامبرشان خطا رفتند تا خلافت را از دست اهلش خارج کنند. از پیامبر (ص) به رسیده است که فرمود: گناه همه امتش تا روز قیامت و عذاب همه آنان بر گردن دشمنت و رفیقش که با او بیعت کرد خواهد بود.
شهادت میدهم که در بعضی کتابهایی که از سوی خداوند نازل شده آمده است که غاصب حقت با اسم و نسب و اوصافت دری از درهای جهنم است و شهادت میدهم که سلمان از پیامبر (ص) درباره این آیه سؤال کرد که: «فَیَوْمَئِذٍ لا یُعَذِّبُ عَذابَهُ أَحَدٌ وَ لا یُوثِقُ وَثاقَهُ أَحَدٌ»[4] حضرت به او خبر داد که او غاصب خلافت تو است.
یا علی دشمنت، ما را به محبت آل محمد سرزنش میکند خدا لعنت کند که لعنت شدن است هر کس آل محمد را دشمن بدارد و به آنان نسبت ناروا دهد و در حق آنان ظلم کند و مردم را بر ایشان مسلط کند و این امت را از پشت سرشان به قهقری برگرداند.
خداوند عز و جل و رسولش جز به تو راضی نشد. پس دشمنت و رفیقش و آنان که تابعشان آنها شدند و آنان را کمک کردند، به عذاب خداوند بشارت باد. وای بر دشمنت! اگر بداند که چه جنایتی بر خود روا داشته است و بداند از چه خارج شده و به چه داخل شده است و چه جنایتی بر خود و رفیقش نموده است.
تو در مسجد پیامبر (ص) سلمان و ابوذر و زبیر و مقداد را گواه گرفتی که آیا از پیامبر (ص) نشنیدند که فرمود: «صندوقی از آتش وجود دارد که در آن دوازده نفرند، شش نفر از اولین و شش نفر از آخرین. آن صندوق در چاهی در قعر جهنم در صندوق قفل شده دیگری است. بر در آن چاه صخرهای است که هرگاه خداوند بخواهد جهنم را شعلهور نماید آن صخره را از در آن چاه برمیدارد و جهنم از شعله و حرارت آن چاه شعلهور میشود.»
از پیامبر (ص) درباره آنان سؤال کردی، به تو فرمود: «اولین عبارتاند از: فرزند آدم که برادرش هابیل را کشت و فرعون و آنکسی که با ابراهیم (ع) درباره خداوند به منازعه پرداخت و دو نفر از بنیاسرائیل که کتابشان را تحریف کردند و سنتشان را تغییر دادند، یکی از آنان کسی بود که یهودیان را یهودی نمود و دیگری نصاری را نصرانی کرد؛ و ابلیس ششم آنان است؛ و اما آخرین عبارتاند از دجال و پنج نفر اصحاب صحیفه و جبت و طاغوتی که بر سر آن باهم عهد بستهاند و بر عداوت با تو، همپیمان شدهاند و بعد از من علیه تو متحد میشوند.»
پیامبر (ص) آنان را برایت نام برد و برشمرد. سلمان و ابوذر و مقداد و زبیر گفتند: راست گفتی، ما شهادت میدهیم که این مطلب را از پیامبر (ص) شنیدیم.
مردم بعد از پیامبر (ص) بهمنزله هارون و تابعینش و بهمنزله گوساله سامری و تابعینش شدند. پس تو شبیه هارون و عتیق شبیه گوساله و دشمنت شبیه سامری است.
مردی در مقام تکبر بر تو فخر نمود. پیامبر (ص) به تو فرمود: «ای علی، تو باید بر همه فخر کنی که تو از نظر پسرعمو و پدر و برادر از همه بزرگوارتر هستی. تو و نسبت و همسرت و فرزندانت و عمویت از همه بزرگوارترید. تو در تقدیم جان و مالت از همه بالاتر و در بردباری از همه کاملتر و در اسلام از همه پیشتر و ازنظر علم از همه بیشتر هستی.
تو کتاب خدا را از همه بهتر قرائت میکنی و سنن خدا را از همه بهتر میدانی. قلب تو در روز جنگ از همه شجاعتر و دست تو بخشندهتر است. در دنیا از همه زاهدتر و در تلاش و کوشش از همه شدیدتر و در اخلاق از همه نیکوتر و در زبان از همه راستگوتری و محبوبترین مردم نزد خدا و من هستی. تو بعد از من سی سال خواهی ماند که خدا را عبادت میکنی و بر ظلم قریش صبر میکنی و آنگاهکه یارانی یافتی در راه خدای عز و جل با آنان به جهاد برمیخیزی.
برای تأویل قرآن با ناکثین و قاسطین و مارقین از این امت جنگ میکنی همانطور که با من برای تنزیل آن جنگیدی. سپس به شهادت کشته میشوی و محاسنت از خون سرت خضاب میشود. قاتل تو در بغض نسبت به خداوند و دوری از خدا و من همچون قاتل یحیی بن زکریا و فرعون ذوالاوتاد خواهد بود.
تو دارای سبقت در دین و علم و حکمت و فقهی و در رأی و مصاحبت با پیامبر (ص) و در فضل و کمالات و شجاعت در جنگ و در بخشش و نیکی و علم به قضاوت و در امتحان دادن در اسلام از همه پیشتری پس سلام خدای محمد (ص) بر تو باد. نام شرک و کفر و بتپرستی و شرابخواری بر تو جاری نشده است.»
یا علی تو بهخاطر سبقت در اسلام و علم به کتاب خدا و سنت پیامبرش، افضل اصحاب پیامبری (ص) و اگر در امت افضل از تو بود خداوند تو را استثنا نمیکرد.
پیامبر (ص) بین اصحابش برادری ایجاد کرد و بین تو و خودش برادری قرار داد. تو را در روز غدیر خم به امامت و خلافت نصب کرد و برای تو صاحباختیاری بر مردم را واجب کرد همانطور که برای خود واجب کرده بود و فرمود: «هر کس من صاحباختیار اویم علی صاحباختیار اوست؛ و به تو فرمود: تو نسبت به من بهمنزله هارون نسبت به موسی هستی؛ و این سخن را به هیچیک از اهلبیتش و احدی از امتش جز تو نفرموده است. تو سوابق بسیار و مناقبی داری که احدی از مردم مثل آنها را ندارد.»
افضل این امت بعد از تو فاطمه و دو پسرت هستند، سپس جعفر و حمزه. افضل مردم اصحاب کساء هستند که آیه تطهیر درباره ایشان نازل شده است. پیامبر (ص) خود و تو و فاطمه و حسن و حسین را کنار یکدیگر زیر کساء جمع کرد و فرمود: اینان مورد اطمینان من و عترت من از اهل بیتم هستند، خداوند هم بدیها را از ایشان برد و آنان را پاک گردانید؛ و فرمود آیه «إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرا»ً[5] فقط درباره من و اینان نازل شده است.
ادامه دارد...
[1] ابلیس گمان خود را به آنان درست نشان داد و آنان بهجز گروهی از مؤمنین او را متابعت کردند. (سباء ۲۰)
[2] خداوند آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران را بر همه جهانیان برگزید، نسلی که از یکدیگرند و خداوند شنونده و دانا است. (آل عمران ۳۳ و ۳۴)
[3] پیامبر نسبت به مؤمنین از خودشان صاحب اختیارتر است و همسران او مادران آناناند و خویشاوندان در کتاب خدا بعضی بر بعضی اولویت دارند (احزاب ۶)
[4] در آن روز هیچکس را مانند او عذاب نمیکند و هیچکس را مانند او به بند نمیکشد. (فجر ۲۵ و ۲۶)
[5] خداوند خواسته است که رجس و پلیدی را از شما اهل بیت ببرد و شما را پاک گرداند. (احزاب ۳۳)