به گزارش خبرنگار دفاعپرس از ساری، شهید «متینالله خزایی پول» فرزند «علی اصغر» در سال 1339 در روستای «پول» از توابع بخش «كجور» نوشهر به دنیا آمد. سالهای تحصیلی ابتدائی را در دبستان روستا گذراند و در كنار درس به كار در نانوایی و مكانیكی نیز مشغول بود. سپس در پایه اوّل راهنمائی، به دلیل شرایط نابسامان اقتصادی آن زمان، از ادامه تحصیل منصرف شد.
با تشکیل بسیج در سمت مسئول پایگاه بسیج شهید محلاتی در زمینه آموزش خطاطی و قرآن به نیروهای بسیجی، مشغول به خدمت شد. بعد از اتمام دوره سربازی در بیرجند، در سال 1362، با بانوئی مؤمن و متدین، به نام «زینب» ازدواج كرد كه ثمره این پیوند مبارك، «معصومه و مریم» هستند.
متین كه پس از شهادت برادرش «صداقت»، متحوّل شده بود، در مدت كوتاهی به عضویت كمیته چالوس و سپس سپاه نوشهر درآمد و چند سالی نیز، به عنوان مسئول ستاد پشتیبانی جنگ، در سپاه این شهر مشغول به خدمت بود. سرانجام در 30 آذر 1366 با سِمَت فرماندهی گروهان، در ماووت، به خیل همرزمان شهیدش پیوست و پس از شش ماه، بر شانههای مردم شهر تشییع و در گلستان شهدای زادگاهش آرام گرفت.
نیایشنامه:
بسم الله الرحمن الرحیم
پروردگارا! هر روز عزیزانی را به نزد خود میبری و هر روز کاروانی به سوی تو حرکت میکند. من از پای فتادهای هستم که هنوز به سر مقصد نرسیدهام.
خداوندا! بار گناهانم سنگین و من عاجز و ناتوانم هستم.
خدایا! اگر تو مرا کمک نکنی چه کسی دست مرا خواهد گرفت؟
بارالها! گناهانم از تمام کوههای سر به فلک کشیده بیشتر و کارهای خیرم از پر کاهی کمتر است.
پروردگارا! اینها را با ترازوی الرحم الراحمین خود بسنج و اگر پای مقیاس به میان آید من بیچاره و ضعیف را یاری کن.
خداوندا! کمکم کن. من این راه را آگاهانه و با چشم باز انتخاب کردهام و جز به سرانجام این راه به چیز دیگری نمینگرم.
خداوندا! قلب مشتاق حرم اباعبدالله الحسین را بیشتر از این منتظر نگردان و عملیاتی که در پیش است با یاری و نصرت خود و به فرماندهی مولا امام زمان (عج) به پیروزی نهایی برسان که همانا پیروزی در ید قدرت تو است.
خداوندا! تو را حمد و سپاس میگوییم که بر ما منت گذاشتی و این نعمت عظیم (امام امت) را به ما عطا فرمودی.
الها! تویی که این راه را در قلب ما گشودی و ما را از ورطه سقوط و هلاکت نجات دادی و قلبهای ما را از ظلمت به نور هدایت فرمودی.
بارخدایا! وجود این سرمایه عزیز و بزرگ امت اسلام (امام خمینی) را از جمیع بلیات و گزند دشمنان شرق و غرب مصون و محفوظ بدار و این امت شهیدپرور را در تمام مراحل این خط سرخ خونین حسین(ع) موید و منصور بدار. ان شاءالله
وصیتنامه شهید «متین الله خزائی»:
ای قوم و خویشانم! کسی حق گریه و زاری ندارد که دشمنان اسلام را خوشحال کند و هر کس که مرا دوست دارد به بسیج بچسبد و امام عزیز را یاری کند. در راه انقلاب بدون هیچ چشم داشتی کار کند و در مقابل کمبودها تحمل کند، سعی کنید با کشاورزی کمبودها را برطرف کنید.
امروز جمهوری اسلامی از هر طرف مورد حمله و تجاوز سنگینی قرار گرفته است دست در دست هم بدهید وبا دشمنان دین خدا مقابله کنید.
سخنی چند با پدر و مادر عزیزم: ای کاش شما هم در اینجا بودید تا ببینید ملاکها و معیارها چقدر با آن دنیای مادی که در آن زندگی میکنیم، متفاوت است. اینجا محل امتحان است. اینجا انسان سعی دارد که اعمال خود را خالصانه و بدون ریا انجام دهد و اینجا انسان متوجه میشود چقدر در خواب غفلت فرو رفته و از همه واقعیتها و حقیقتها بیخبر بوده است، اما کاری که شما میتوانید بکنید این است که دست به دعا بردارید.
دعا کنید که خداوند اسلام و امام عزیزمان را یاری دهد و رزمندگان اسلام را تا فتح نهایی نصرت عطا بفرماید و از شما سروران عزیز استدعا دارم که بیشتر به معنویات توجه داشته باشید. به مادیات در حد رفع نیاز فکر کنید و هرگز حب دنیا را در قلبهای خود راه ندهید که این دنیا محل گذر است و خانه قرار آخرت و فقط چشم انتظار پاداش آخرت باشید. کمتر درباره کسی نظر بدهید برای مشکلات اصلا به مسئولین مراجعه نکنید با هرچه دارید بسازید و شکر خداوند را به جای آورید.
پدر و مادر عزیزم: شما زحمتهای زیادی برای من کشیدهاید، مخصوصا آن ننه پیرم که جدا حق زیادی بر گردن من دارد و قدر زحمات شما را ندانستم و همیشه فرزندی نالایق برای شما بودم. مرا ببخشید و تو ای مادر عزیزم! شیرت را حلالم کن.
پدر عزیزم! اگر جنازهام به دست شما رسید مرا در زادگاهم «پول» به خاک بسپارید و اگر جنازهام به دست شما نرسید ناراحت نباشید. میهمان دایی شهیدم ماشا الله هستم.
پدر و مادر عزیزم! این مطلب را یادآور شوم که بعد از شهادتم همسرم را در اتخاذ تصمیمهای جدید برای ادامه زندگی آزاد بگذارید و در صورت جدایی از هم خودش و فرزندان عزیزم را تنها مگذارید و از یاد مبرید.
سخنی چند با همسرم: همسرم عزیزم! امروز آزمایش الهی است و روز پس دادن امتحان و روزی است که ایمان آورندگان به اسلام باید به یاری اسلام و قرآن بپاخیزند و در مقابل شعارها عمل نمایند. امروز باید در جهاد با کفار برخیزیم و همانند یاران با وفای امام حسین (ع) که در روز عاشورا در رکاب سید الشهدا خون دادهاند، قیام کنیم تا اسلام عزیز به پیروزی برسد و روزی نیست که خدای ناکرده مثل افرادی بیخیال در کنار زن و فرزند بنشینیم. امروز روز خون دادن و یاری کردن اسلام است. باید خون داد تا پیروز شد.
همسرم عزیزم! در این مدت کمی که با هم زندگی کردیم لحظهای نبود که تو را از خود خشنود کنم و تو با تمام مشکلاتی که داشتم صبر میکردی، از تو میخواهم که مرا حلال کنی و از تو میخواهم که فرزندان عزیزم معصومه و مریم را حزب اللهی بار بیاوری.
سخنی چند با برادران و خواهرانم: از شما میخواهم که پیرو خط امام عزیز باشید و راه شهیدان را دنبال کنید و اگر در طول تمام زندگی خطایی از این حقیر دیدید، مرا حلال نمایید.
در پایان از عموها و زن عموهایم و خانواده همسرم و کلیه بستگانم که حق زیادی بر گردن من دارند، حلالیت میطلبم و از همه آنها مخصوصا مردم شهیدپرور روستای پول میخواهم که مرا حلال نمایند. سلام مرا به امام جمعه شهرمان حاج آقا فاضل برسانید. پیروزی اسلام و مسلمین را از خداوند منان خواهان و خواستارم.
خدایا! خدایا! تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار.
از عمر ما بکاه و بر عمر پربرکت او بیفزا.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
متین الله خزائی
انتهای پیام/