روایت زندگی شهید "حسن مصطفوی"

از خرید اسلحه در زاهدان تا خبرنگاری روزنامه جمهوری اسلامی/ شهادت در بدر

در حالیکه از زاهدان اسلحه خریداری و داخل توپهای پارچه پنهان کرده بود در یک درگیری دستگیر می‌شود. او ابتدا محکوم به اعدام و سپس با یک درجه تخفیف به 15 سال حبس محکوم شد.
کد خبر: ۴۰۰۷۵
تاریخ انتشار: ۱۹ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۰:۱۹ - 08February 2015

از خرید اسلحه در زاهدان تا خبرنگاری روزنامه جمهوری اسلامی/ شهادت در بدر

به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس از کرمان، حاج حسن مصطفوی در سال 1325 روز عید قربان در شهر کرمان متولد شد. پس از طی دوران طفولیت و کسب علم، از آنجا که میل نداشت در دستگاه طاغوت مشغول بکار شود، وارد بازار کسب شد.

در سال 49 ازدواج نمود که ثمره این ازدواج دو دختر و سه پسر بودند. او از جمله رجال متدین و متعبدی بود که بعد از قیام 15 خرداد فعالیتهای خود را علیه رژیم طاغوت با پخش اعلامیههای امام و کتب اسلامی گستردهتر نمود و ماموران خون آشام ساواک همواره بدنبال او بودند که سرانجام اوایل مهر 1354 در حالیکه از زاهدان اسلحه خریداری و داخل توپهای پارچه پنهان کرده بود در یک درگیری دستگیر میشود. او ابتدا به اعدام محکوم سپس با یک درجه تخفیف به 15 سال حبس محکوم شد.

حاج حسن پس از سه سال و نیم تحمل شکنجه و زندان با قیام امت حزب الله به رهبری روح الله از زندان آزاد شد. حضور در جهاد سازندگی، خدمت به امور جنگ زدگان، عضویت در حزب جمهوری اسلامی و سرپرستی خبرنگاری روزنامه جمهوری اسلامی در استان کرمان آخرین برگهای صفحات زندگی او را رقم زد. او با حضور در جبهه در کنار رزمندگان به دفع تجاوز دشمن پرداخت و در این راه جان خود را عاشقانه تقدیم نمود. پیکر مطهرش پس از 13 سال مفقود الاثر بودن به زادگاهش بازگشت. حاج حسن مصطفوی در عملیات بدر آسمانی شد.

زینب

سه ماه باردار بودم که حاجی را دستگیر کردند. وقتی دخترم به دنیا آمد روز یازدهم او را به زندان بردم تا حاج آقا دخترش را ببیند. حاجی با دیدن او گفت: بچهای که روز یازدهم وارد زندان شده اسمش را زینب بگذارید تا از آن بانوی بزرگوار درس صبر و پایداری و ایمان بیاموزد. زینب 3/5 ساله بود که پدرش از زندان ساواک آزاد شد.

پذیرایی در ساواک

در دوران مبارزات مردم با رژیم ستمشاهی، ایشان را به جرم شرکت در مبارزات دستگیر و روانه زندان کردند. یکروز به ملاقات او رفتم. ماموری همراه او بود که گفت: نگران نباشید من اینجا از او پذیرایی میکنم. حاجی لبخندی زد و گفت: بله ایشان از ما بسیار عالی پذیرایی میکنند. پاهای مجروحش را نشان داد و گفت: این آثار پذیرایی است.

فرازی از وصیتنامه شهید

بسم الله الرحمن الرحیم

ای کسانی که ایمان آوردهاید سلاح جنگ برگیرید و آنگاه دسته دسته یا همه به یکبار متفق برای جهاد بیرون روید. ای کسانی که وصیت نامه برادر خود(حسن مصطفوی) را میخوانید توجه داشته باشید زمانی مشغول نوشتن این وصیت نامه شدهام که تا حمله و زمان شهادتم چندان وقتی نیست و این وصیتنامه را تنها برای رضای خداوند تبارک و تعالی مینویسم تقاضا دارم به آن توجه کامل نموده و مهم عمل کردن به آن میباشد.

قدرانقلاب اسلامی این نعمت بزرگ و با عظمت را بدانید. این انقلاب اسلامی بود که زندگی شما را هدف دار و مرگ شما را هدف دار نمود. این انقلاب ارزان به دست نیامده، در راه آن خونهای بسیاری از علما و بزرگ مردان با اخلاص جوانان عزیز ریخته شده است، بنابراین انقلاب و اسلام و جمهوری اسلامی را با تمام توان خود حتی با خون خود حفظ و نگه دارید.

جوانان و محصلین عزیز و برومند، در راه طلب علم و دانش کوشا باشید مخصوصاً به تحصیل و فراگیری قرآن مجید و نهج البلاغه حضرت علی(علیه السلام) کوشش نمایید.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها