به گزارش خبرنگار دفاعپرس از ساری، به مناسبت چهلمین سال دفاع مقدس کتاب زندگانی شهدای استان مازندران را باز کردیم و در این قسمت به معرفی شهید «موسی جوریوسفی» از شهدای تنکابن پرداختیم.
شهید «موسی جوریوسفی» فرزند «محمد» در تاریخ 20 فروردین 1340 در شهرستان تنکابن به دنیا آمد و در تاریخ سوم خرداد 1361 در عملیات بیت المقدس در آزادسازی خرمشهر قهرمان به شهادت رسید.
وصیتنامه شهید:
بسم الله الرحمن الرحیم
«اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً»
بارالها! در این هنگام و برای همیشه ولی امرت امام زمان، حجةبنالحسن (ع) كه درودهایت بر او و پدرانش باد، سرپرست و نگهدار و رهبر و یاور و رهنما و نگهبان باش تا گیتی را به فرمان او آوری و تا دیر زمان بهرهمندش گردانی. آمین.
با عرض سلام به ساحت مقدس ولی عصر، امام زمان روحی و ارواح العالمین لهالفدا و درود بر منجی انسانیت، امام خمینی كه از خدا میخواهم از عمر من بكاهد و به عمر گرانبهای امام بیفزاید و درود فراوان بر شهیدان و جانبازان و ملت مسلم ایران.
خدمت پدر و مادر عزیزم سلام علیكم بِما صَبَرتُم. امید است إنشاءالله در ظل پروردگار عزّوجل مصون و محفوظ باشید. عزیزانم! ای كسانی كه خود گرسنه بودید و ما را سیر میكردید و خود برهنه بودید و ما را میپوشاندید، چه بگویم؟ اگر چوب درختان قلم و برگ درختان دفتر و آب بحرین مركب گردند، نمیتوان آن زحمات بسیار گرانبهایی را كه شما در قبال این فرزندت نمودید، قلم قاصر است كه آن را بر روی صفحه كاغذ بیاورید و نمیتوانم بنویسم و این را میدانم كه با آنهمه خدمتی كه به من نمودند در قبال خدمتی ندیدید و برای شما در این دنیا كاری نكرده و شرمندهام و إنشاءالله كه از این فرزندت راضی و خشنود و در نزد پروردگار عزیز هستید.
اما میخواهم كه بیش از این مرا حلال كرده و رضایت داشته باشید تا اینكه بهتر بتوانم وظیفه خودم را در راه رضای خدا انجام دهم و با اینكه فرزندانتان را كه سالها برایش زحمت كشیده بودید و پرورش دادید تا در راه تنها دوست و یاور خود یعنی پروردگار بزرگ تقدیم بدارید.
پدر و مادر عزیزم! ای عزیزانی كه آرزوی دامادی مرا داشتید! اما بدانید كه عروسی و دامادی یك پاسدار وقتی است كه دستانش به خون گرم قلبش خضاب گردد و در حجلهگاهش كه قربانگاه عشق الهی است، به وصال شهادت نائل آید و به سلك شهدای صدر اسلام بپیوندد.
اگر إنشاءالله شهادت نصیب من روسیاه گردید، تنها خواهشم از شما این است كه برایم گریه و زاری نكنید. همانگونه كه میدانید من مقلد امام بودم و هستم و بعد از شهادت تا میتوانید گریه و اشك و ناله سر مدهید چونكه امام من هم درباره شهادت فرزند عزیزش اشك نریخت ولی در قبالش فرمود كه این از الطاف خفیه الهی است چون كه میدانست رضای خدای عزّوجل در كار است و از آن اشخاص نباشید كه یك حادثه ناگواری كه برایش اتفاق افتاد، دیگر خدا را از یاد میبرند. ولی من امیدوارم كه از آن اشخاص نباشید بلكه از آن انصارالله باشید كه در چنین مواردی خدا را حمد و سپاس میخوانند و خداوند إنشاءالله در آخرت به شما عوض بدهد.
باری، من نمیدانم كه سرنوشتم چه خواهد شد آیا به این جملات زنده به كاشانه برمیگردم یا اینكه به لقاءالله میشتابم كه در هر دو صورت برای ما سعادت است و كامیابی را دربردارد.
من حقانیت این انقلاب اسلامی را باور كردهام و میدانم كه این نهضت را شكستی نیست و تا ظهور حضرت ولیعصر ادامه دارد و رهبری این انقلاب خدایی است. از تمام قوم و خویشانم و همسایگان و دوستانم كه آنها را ندیدم به آنها بگویید كه از من راضی باشند. از آنها برای من حلالیت بگیرید.
خانواده محترمام، مهمانان محترم و عزیز و حزباللهی را كه در مجالس ختم و ترحیم تشریف میآورند، آنها را احترام بگذارید و قدر این حزباللهیها را بدانید.
پدر عزیزم! همانطور كه خود با دست مبارك خود، با رضایت خود مرا به جبهه فرستادید و خودت مرا با دست مباركت دفن كنی و به دنیا بفهمانی كه خانواده مسلمان ایرانی و پیروان ولایت فقیه برای قربانی دادن در راه خدا و برافراشتن پرچم قرآن حتی از دادن بهترین فرزند خود دریغ نمیكنند و امیدوارم كه این كلام قرآن از زبانت بیرون بیاید كه بفرمایید: «اللهم تَقَبّل منّا هذا الرقبی. خدایا این قربانی را از من بپذیر.»
من پدر و مادر و خواهر و برادر خاصی ندارم بلكه پدر و مادر و برادر و خواهر و عمو و غیره من كسانی هستند كه مقلد امام باشند و راهم را ادامه بدهند و خون شهدا را پایمال نكنند و از دشمنی و عداوت نسبت به همدیگر دوری بكنند و خود را تابع ولایت فقیه بدانند و اوامرش را بدون سوأل و جوابی اجرا كنند و به حرف و پشتیبان سنگرهای محكم اسلام یعنی روحانیت عزیز را گوش كنند و همراه و یاور آنها باشند چونكه انقلاب را آنها سالم به دست ما دادند و الان هم از این انقلاب پاسداری میكنند. قدر این موهبتها و نعمتهای خدادادی را بدانید. قدر روحانیت عزیز را بدانید آنها خیلی بر ما حق دارند.
مجالس ترحیم بنده را طوری قرار دهید كه مورد رضایت خدا باشد و سعی كنید فقها را حتماً دعوت كنید و در مجالس سلامتی امام عزیز را از خدا بخواهید و سعی كنید به یاد عاشورای حسین (ع) باشید. به یاد زینب و زینالعابدین (ع) و به یاد طفل شش ماهه حسین (ع) كه سر ایشان را یزید از بدن جدا كرده، به یاد كربلا و به یاد ظهور عاشورای كربلای امام حسین و كربلای ایران در جبههها باشید و به فرمان امام عاشورا را زنده نگهدارید.
وصیت من همان وصیت امام عزیزمان است در اول خواستم كه چیزی بر روی كاغذ نیاورم چونكه من خیلی كوچكم كه به شما وصیت كنم.
امّا یك وصیت كوتاه به عزیزان جانبازان سپاهی، پاسداران عزیز كه برای شهادت لحظهشماری میكنند و آن وصیت امامان و سفارش پیامبران است كه فرمود: «جاهَدوا اَهوائَكُم وَ تَملكوا اَنفسكم» یعنی با هواهای نفسانی خود مبارزه كنید تا مالك آن شوید و در جای دیگر مبارزه با نفس را جهاد اكبر تلقی كرده است. در خاتمه از شما عزیزان، پاسدار و فرشتگان الهی روحانی و سربازان امام زمان (ع) و شمایی كه نماز شبخوانها و زاهدان شب به قول علی (ع) شیران روز هستید التماس دعا دارم. إنشاءالله كه ما را در روز محشر شفاعت بكنید.
خدایا! اسلام و اسلامیان را به ملت عزیز بشناسان. خدایا امامان را و رهبرمان را تا ظهور حضرت مهدی (عج) برای اسلام و ملت اسلام حفظ بفرما. خدایا شهادت را نصیب مشتاقان درگاهت قرار بده. خدایا شهادت را در زمان امامت و ولایت امام خمینی نصیب بگردان. خدایا با این امت حزبالله بصیرت و آگاهی ده كه ولایت فقیه را درك كنند و پشتیبانش باشد چون نجات یك امت در رهبری و ولایت فقیه میباشد.
بار خدایا! تو خودت فرمودی كه شهدا با پیامبر و صالحین محشور میشوند. خدایا شهادت را نصیب من روسیاه بگردان و دیگر اینكه حسین سرور شهیدان با تمام جوانانش در برابر ظلم و ظالم ایستاد و شهید شد مگر من شیعه حسین (ع) نیستم. اگر خدایا! شهادت را نصیب من نكنی پس از كجا معلوم شود كه من شیعه حسینم. خدایا! شهادت را نصیب من بگردان زیرا من مشتاق دیدار حسینم.
خدایا زیارت حسین (ع) را كه در این دنیا برایم مقدر نشد، پس مرا به زیارت حسین (ع) در نزد خودت نائل كن زیرا خود فرمودی كه شهدا در نزد پروردگارشان روزی میخورند. پس حسین (ع) و دیگر شهدا در پیشگاه تو هستند.
خدایا! من كه این لیاقت را در خود نمیبینم اگر تو بخواهی هر چیزی را به هر كسی خواهی داد. پس خدایا! تو را به خون شهیدان مرا با شهدا محشور بدار. آمین
وصیتنامه پاسدار شهید (اگر خدا بخواهد) موسی یوسفی
انتهای پیام/