نامه ای از بهشت

مصطفای عزیزم، اکنون که این نامه را می نویسم ...بیست و یکم فروردین ... شصت و چهار ...می باشد و من در سنگر نشسته ام....
کد خبر: ۴۰۳۰۷
تاریخ انتشار: ۱۵ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۵:۰۲ - 04February 2015

نامه ای از بهشت

به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس،

بسم رب الشهداء و الصدیقین
مصطفای عزیزم، اکنون که این نامه را می نویسم ...بیست و یکم فروردین ... شصت و چهار ...می باشد و من در سنگر نشسته ام.
و در این زمان که من نامه را می نویسم هنوز بیش از شش ماه و چند روز از عمر تو نمی گذرد و بابایت را هرچند دیده ای اما نمی شناسی، چون هنوز بسیار کوچک هستی.
اما آن زمانی که این نامه را به تو بدهند و تو مشغول خواندن شوی شاید چند کلاس هم از دبستانت را پشت سر گذاشته باشی.
مصطفی جان من شدیدا محبت تو را در دلم احساس می کنم و همچنین مادرت را و همینطور پدر و مادر خودم را، اما از آنطرف هم وظیفه ام را که حضور در جبهه است دارم بانجام می رسانم، و من خودم را به خدا سپرده ام و نمی دانم که الآن از دنیا بروم و شهید شوم یا یک ساعت دیگر و یا یک ماه دیگر و یا یکسال دیگر، اما احتمال قوی می دهم قبل از پایان این ماموریت 20 روزه اخیر ... به فیض عظیم شهادت نائل آیم هر چند که هرگز خود را لایق و شایسته و آماده شهادت نمی بینم، چون رویم سیاه و قلبم قسی شده است، اما بنا بوظیفه خودم را به خدا سپرده ام و هر چه خدا بخواهد همان می شود و هرچند که دلم می خواهد یک بار دیگر روی ماهت را ببینم و از همه مهتر بر طبق دستورات اسلامی تو را تربیت کنم، اما معلوم نیست که به مصلحتم باشد و موفق شوم و لذا این کلمه را به تو می گویم که  * اسلام   اسلام   اسلام   همه چیز خودت را هم اگر فدای اسلام بکنی کم است، هر گاه محبوب ترین زینت های دنیا خواست تو را از وظیفه اسلامیت باز دارد، بدان آنجا نقطه آغاز گمراهی توست*، شاید موفق شوم و با نوشتن نامه های دیگر باز حرف هایی به تو بگویم اما اگر نشد خداحافظ.
و السلام علی من اتبع الهدی و علی عبادالله الصالحین
21 / 1 / 64
19 رجب المرجب 1405
پدر شهیدت، محمداسماعیل موسوی

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار