گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس ـ رسول حسنی؛ نظریهپردازی در حیطه سینمای انقلاب ضرورتی بود که شهید آوینی نیاز آن را بهخوبی درک کرده و در مقالات سینمایی خود به آن پرداخته بود. متأسفانه راهی که آوینی آغاز کرد تداوم جدی نیافت و جز موارد معدود مطلبی در این زمینه منتشر نشد. حال آنکه اگر ساحت و کارکرد سینمای انقلاب بهدرستی شناخته نشود نمیتواند در مسیر رشد و بالندگی قرار بگیرد.
سینمای انقلاب میتوانست بهعنوان یک ابر ژانر در سینمای ایران معرفی شود که به دلیل تدوین نیافتن مؤلفههای آن این اتفاق حاصل نشد. پرواضح است که منظور از سینمای انقلاب آن نگاه کلیشهای به این مفهوم پر مناقشه نیست که فقط به تاریخ انقلاب پرداخته شده باشد؛ بلکه منظور از هنر انقلاب، نگاهی منبعث از نهضتی اسلامی است. این نگاه پیش از آنکه در محتوا دیده شود در فرم تجلی پیدا میکند.
نمیتوان فیلمی را تصور کرد که متضمن مفاهیم انقلابی باشد اما در فرم از دستور زبان سینمایی غرب تبعیت کند. به همین دلیل است که فیلمهایی با محوریت مفاهیم انقلابی در حافظه سینمایی ما ماندگار نیستند. کسانی که مدعی این هستند که نمیتوان از دستور زبان سینمایی جهان عدول کرد هنوز ماهیت انقلاب را درک نکردهاند. آثار شهید آوینی بهترین گواه و شاهد مثالی است که میتوان به آن اشاره کرد.
این سینماگر انقلابی در اثر ماندگار خود، «روایت فتح» به سراغ موضوع جنگ تحمیلی رفته است اما از آنجایی که آوینی دغدغه هنر انقلاب را داشت و مرعوب سینمای غرب نشد توانست به فرمی انقلابی برسد. اتفاق مبارکی که به خود آوینی محدود شد و تداوم نیافت. آوینی در دکوپاژ «روایت فتح» سعی داشت نگاهی فارغ از فلسفه غرب و شرق به مسئله جنگ داشته باشد.
اگر بگوییم هیچ اثر سینمایی چه در حوزه داستانی و چه در حوزه مستند نتوانسته مانند «روایت فتح» مفهوم دفاع مقدس را تفسیر کند ادعای گزافی نکردهایم. نوع قابی که آوینی انتخاب میکرد درکنار حذف گزارشگر، میکروفن و برداشتن فاصله میان سوژه و مخاطب باعث میشد بیننده خود آنچه را که میبیند تفسیر کند. گذشته از آن نگاه آوینی را در نوع تدوین نیز میتوان دید. شهید آوینی جستجوگری بود که تنها به کشف و شهود فردی بسنده نمیکرد و آموختههایش را در حوزه نظری مطرح میکرد.
اصرار آوینی این بود که اگر مدعی اسلامی بودن انقلاب خود هستیم، این مدعا در همه شئون باید خود را نشان دهد. بخصوص در سینما که مهمترین رسانه انقلاب اسلامی محسوب میشود. انتخاب سوژه توسط فیلمساز و نوع نگاه او به سوژه نمیتواند فارغ از دغدغههای انقلابی باشد. سینمای ایران در آغاز دهه پنجم انقلاب اسلامی هنوز صاحب تفکری انقلابی در فرم و محتوا نشده است.
دلیل این نقص را پیش از هر جای دیگری باید در محافل دانشگاهی جستجو کرد. دانشجویان سینما در کنار آموختن نظریههای سینمایی باید سینمای انقلاب را نیز بشناسد. وقتی دانشآموختگان سینما قواعد سینمای انقلاب را نیاموختهاند نباید از آنها انتظار ساخت فیلمی در حوزه انقلاب را داشت. تغافل محیطهای دانشگاهی و بیرغبتی برخی مدیران فرهنگی نسبت سینمای انقلاب باعث عقبماندگی بسیاری شده است که جبران آنها نیازمند صرف وقت و سرمایه فراوانی است.
در مقابل نباید ناامیدانه به معضل به وجود آمده نگاه کرد. از هماکنون باید برای درانداختن طرحی نو، کمر همت را بست و وارد میدان شد و سینمای انقلاب را تئوریزه کرد و بهموازات آن دست به تولید فیلم زد. واضح است که تجربههای اول با اشکالات زیادی همراه خواهد بود که با آزمونوخطا و تجربه میتوان به سینمای ناب انقلاب دست یافت.
انتهای پیام/ 161