به گزارش خبرنگار دفاعپرس از ساری، کتاب شناختنامه امیر شهید خلبان «علیاکبر قربان شیرودی» به قلم «زینالعابدین درگاهی» و «صبا معاش ثانی» از سوی نشر «رسانش نوین» و با حمایت ادارهکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس مازندران در سال 1396 به چاپ رسید.
این کتاب 72 صفحهای به عناوینی «ستاره درخشان»، «فصل تحصیل»، »دوره خلبانی»، «ازدواج»، «پیش از انقلاب»، «پس از انقلاب»، «در آسمان کردستان»، «در میدان نبرد»، «عاشقانهای در آسمان»، «شوق شهادت»، «شهادت»، «ویژگیها»، «ویژگیهای فردی»، «ویژگیهای نظامی»، «اندیشهها و باورها»، «سیمرغ هوانیروز» میپردازد.
در بخشی از کتاب آمده است:
شوق شهادت
«علیاکبر پرنده آسمانها بود و روح بلند او همیشه در حال پرواز و دفاع از ارزشها در ملکوت باریتعالی سیر میکرد» او شیوه مرگ خود را برگزیده بود و میدانست مرگهای زمینی برایش کوچک است. هنگام برخورد با جنازه مسافری در جاده کندوان به دامادش، فتحعلی شیرود قربانی گفت: «دیدی که چگونه مردند. این بهتر است یا این که من در راه دفاع از کشورم جانم را فدا کنم. میخواهم که شهید شوم.»
با این که مشتاق شهادت بود، هر بار به شکلی معجزهآسا نجات پیدا میکرد. خلبان ایرج میرزایی از مأموریتی شبانه همراه با شیرودی چنین روایت میکند: «میگفت: گلولهها با من رفیق هستند. ببین هیچ کدام مستقیم به بالگرد ما نمیخورند»
روزی دیر هنگام به پایگاه هوانیروز کرمانشاه بازگشت و لبخندزنان به پنجرههای پدرشده و بدنه سوراخ سوراخ هلیکوپترش نگریست و به استقبالکنندگان گفت: «هر چند در این پرواز شوق یک عاشق را در امید به وصال معشوق احساس میکردم، اما هنوز آنقدر خالص نشدهام که معشوق مرا به عرش اعلای ملکوت راه دهد»
چنان که رهبر معظم انقلاب، آیت الله خامنهای در مراسم چهلم شهید شیرودی اشاره کرد، آنگاه که این خلوص را در خود یافت و برای شهادت آماده شد: «به یکی از برادران که از دوستان قدیمیاش، از روحانیون متعهد در کرمانشاه [به احتمال سید موسی موسوی] است گفته بود: بیا از روی خاطرجمعی با تو خداحافظی کنم. که باید شهید شوم...
این برادرمان گفته بود که خدا کند حفظ بشوی و خدمت کنی. گفته بود نه، سرهنگ کشوری را در خواب دیدم که من میگفت: شیرودی عمارت خیلی خوبی را برایت گرفتهام و باید بیایی و در این عمارت بنشینی» از دفتر آیت الله شهید اشرفی اصفهانی، امام جمعه کرمانشاه با شیرودی تماس گرفتند و خواستند تا سخنران پیش از خطبههای نمازجمعه باشد نپذیرفت.
از آنجایی که پیش از این قسمتهایی از سخنانش در صدا و سیما حذف شده بود، تصور کردند که کدورتی در این زمینه دارد. شهید اشرفی اصرار و تضمین کرد که دیگر چنین مشکلی پیش نمیآید. شیرودی به صراحت گفت: «ممنون حاج آقا، من تا جمعه زنده نمیمانم» آنها که مکالمه را گوش میدادند، تعجب کردند، اما همان شد که شیرودی گفت...
انتهای پیام/