شهدای مداح لشکر 31 عاشورا (2)؛

از چهره‌های متقی و با نظم گروهان به حساب می‌آمد

شهید «اسماعیل شفیعی» در میان اعضای گروه یکی از چهره‌های متقی و با نظم گروهان به حساب می‌آمد و هرگاه فرصت می‌شد نوحه‌خوانی می‌کرد.
کد خبر: ۴۱۲۳۸۹
تاریخ انتشار: ۰۳ شهريور ۱۳۹۹ - ۱۰:۰۷ - 24August 2020

به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از آذربایجان‌شرقی، اهالی روستای «دیزج اسکو» در روز اول ماه فروردین سال 1339 شمسی خبر تولد فرزند حاج سیفعلی را که از نوحه‌خوانان روستا بود شنیدند و با شادی او شاد شدند. به شکرانه‌ی تولد کودک، پدر و مادر ولیمه‌ای به آشنایان دادند و نامش را «اسماعیل» گذاشتند.

خانواده‌ی شفیعی در روستا از احترام ویژه‌ای برخوردار بودند. عشق و ارادت مردم به اهل بیت و نوحه‌خوانان مشهود بود. پدرش این احترام را برای خود و خانواده خریده بود. اسماعیل، کودکی با هوش و در عین حال آرام بود. در نمازهای جماعت شرکت می‌کرد و چون صدای خوبی داشت در مسجد مکبّر نمازهای جماعت می‌شد و برخی اوقات اذان می‌گفت.

دوره‌ی ابتدایی را در دبستان روستا با نمرات خوبی به پایان رساند و مقطع راهنمایی و دبیرستان را در اسکو ادامه داد. در همین ایام بود که جرقه‌های اولیه انقلاب زده می‌شد و اسماعیل در راهپیمایی‌ها بر علیه رژیم شاه شرکت می‌کرد در حالی که بلندگویی را به دست گرفته بود پیشاپیش مردم می‌رفت و شعار می‌داد.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی عضو رسمی سپاه پاسداران شهرستان اسکو شد و در قسمت گزینش سپاه به جذب نیروهای با ایمان و متعهد تلاش کرد.

با شروع جنگ تحمیلی برای جذب نیروهای بسیج تلاش‌های زیادی کرد‌. با وجود اینکه عاشق حضور در جبهه بود مسئولین مانع از رفتن او می‌شدند. بالاخره در سال 1361 شمسی عازم جبهه شد و در عملیات «والفجر مقدماتی و یک»، در جبهه جنوب حضور یافت. مسئولین تیپ یک اصرار داشتند که ایشان نیروی انسانی تیپ را به عهده بگیرند ولی او به شرط شرکت در عملیات قبول کرد تا این مسئولیت را عهده‌دار شود.

زمان زیادی به عملیات نمانده بود. اسماعیل برای حضورش در عملیات و رفتن به خط‌مقدم لحظه شماری می‌کرد. بالاخره لحظه‌ی موعود فرا رسید. اما باز هم مسئولین بنا به دلایلی اجازه‌ی شرکت او را در عملیات ندادند و همین باعث رنجش و ناراحتی او شد، بعد از اتمام ماموریت به شهر اسکو  بازگشت و در واحد پرسنلی سپاه مشغول به کار شد.

حضور در جمع خانواده و دوستان باعث نشد تا جبهه را فراموش کند، طولی نکشید بعد از عملیات خیبر به عنوان نیروی رزمی عازم جبهه شد و در گردان امام‌حسین (ع) سازمان یافت و در «دسته یک گروهان 3» مستقر شد. در میان اعضای گروه یکی از چهره های متقی و با نظم گروهان به حساب می‌آمد. رفتار و کردارش زبان‌زد دیگران بود با همرزمان خود خیلی صمیمی بود و در چادر دسته هرگاه فرصتی پیش می‌آمد نوحه خوانی می‌کرد. دو برادر دیگرش نیز در لشکر عاشورا بودند و همانند برادرشان نوحه خوانی می‌کردند. صدای خوب اسماعیل باعث شده بود تا در عزاداری‌ها به ویژه در سال 1361 که به گردان شهدای محراب می‌رفت در در دسته‌ی خواهر زاده‌اش شهید حسن وکیل زاده نوحه‌خوانی کند.

شهید اسماعیل شفیعی در کارهای رزمی خیلی جدی بود. در آموزش‌های جنگ در کانالی که برای «عملیات زید» در تابستان 1363 در 75 کیلومتری اهواز برگزار شد به شایستگی توانست توانایی خود را نشان دهد. قبل از شروع عملیات بدر بود که از جمع گردان امام حسین (ع) تعداد اندکی را برای آموزش غواصی توسط سردار شهید اصغر قصاب عبداللهی انتخاب کردند در میان منتخبین اسماعیل نیز یکی از آن‌ها بود‌.

در مدت کوتاهی، کنار شهیدان «ابراهیم علی نژاد»، «محمود رهبری» و ... دوره‌های آموزشی را به نحو شایسته‌ای گذراند و زمان آن فرا رسید تا آنچه را آموخته بود به نمایش بگذارد. در عملیات بدر در نوک ستون حرکت کرده و خط دشمن را به شایستگی شکستند.

کم‌کم زمان موعود فرا رسید و دعوت حق او را به عرش خویش فرا خواند. بلاخره در 19 اسفند سال 1363 در عملیات بدر پس از خلق حماسه‌های بسیار به شهادت رسید و درگلزار شهدای روستای دیزج آرام گرفت در حالی که هنوز صدای دلنشین نوحه‌هایش در گوش دوستانش می‌پیچید وقتی در گوشه سنگر می‌خواند:

این دل‌تنگم      غصه‌ها دارد   

گوییا میل      کربلا دارد      

می‌روم بینم    درکجا زینب  شکوه از شمر بی‌حیا دارد

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها