گروه حماسه و جهاد دفاعپرس - امیر سرتیپ «ناصر آراسته»؛ در یک جنگ، شکست و پیروزی چهوقت و در چهمواردی رخ میدهد؟ در ابتدا شکستها و پیروزیها را به سه قسمت تقسیم میکنیم:
۱- پیروزی و شکست در اهداف و سیاستهای ملی و نظامی
۲- پیروزی و شکست در استراتژی نظامی
۳- پیروزی و شکست در صحنه عملیات نبرد
و یادآور این نکته میشوم که پیروزیها و شکستهای رخ داده در صحنه نبرد، در صورتی که فراگیر، عمیق و پایدار باشد، منجر به پیروزی و یا شکست در مقاطع ۱ و ۲ میشوند و همینطور پیروزی و موفقیت و یا شکست در مقاطع ۱ و ۲ میتوانند منتج به پیروزی یا شکست در صحنه نبرد شود و بالعکس؛ چون بررسی پیروزیها و شکستهای قریب به هزار عملیات بزرگ و کوچک، نه ضرورت دارد و نه فرصت آن در این نوشتار هست و از طرفی نیز با توجه به پیروزیهای عمده در عملیاتهایی، چون «ثامنالائمه»، «طریقالقدس»، «فتحالمبین»، «بیت المقدس»، «کربلای ۷»، «کربلای ۱»، «کربلای ۲»، «محرم»، «فاو»، «خوارزم»، «میمک»، «اللهاکبر» و نابودی نیروی دریایی عراق (عملیات مروارید) که تمامی اینها منجر به آزادسازی مناطق اشغالی خودی و تصرف مناطقی در داخل خاک عراق شد.
بررسی مقطع یا نوع سوم بالا، ضرورت عام ندارد؛ بلکه برای متخصصین فن در بررسی تاکتیکی هر عملیات ضروری و مفید است؛ از این رو تبیین پیروزی یا شکست در استراتژی نظامی و در اهداف و سیاستها، کفایت میکند تا ما را به سر منزل مقصود برساند.
حال در اینجا با توجه به انواع و مراحل استراتژی نظامی صدام که بیان شد و همینطور اهداق و سیاستهای استکبار و صدام در تحمیل جنگ و با عنایت به پیروزیهای بزرگی که در بیرون راندن دشمن از سرزمین پاک اسلامی ما رقم خورد، میتوان پیروز نهایی جنگ، یعنی پیروز در اهداف و سیاستها را شناخت.
پیروز دفاع هشتساله کیست؟
همانطور که میدانید، حملهکننده و دفاعکننده از اقدام خود، اهداف سیاسی، مادی و یا معنوی را تعقیب میکنند؛ یعنی حملهکننده با اهدافی جنگ را شروع میکند تا با کسب پیروزی در جنگ، آن اهداف را تأمین کند و دفاعکننده نیز با اقدام به دفاع، اهدافی را تعقیب میکند که عمده آنها ناکام نمودن حملهکننده در رسیدن به اهدافش است؛ لذا اگر هر کدام به اهداف خود در پایان جنگ برسند و آن اهداف را بتوانند حفظ کنند، آن طرف پیروز جنگ است؛ بنابراین با این توضیح و ذکر اهداف دشمن، طرف پیروز جنگ مشخص میشود. در این راستا لازم است اهداف طرفین را یادآور شوم:
اهداف صدام از تحمیل جنگ
اهداف «صدام» که علناً مطرح کرد، به شرح زیر است:
- لغو قرارداد ۱۹۷۵ یعنی تصاحب اروندرود و قسمتهایی از سرزمین ما در غرب و جنوب.
- جدا کردن شهرهایی از استان خوزستان که جمعیت عربزبان دارد و مناطق نفتخیز جنوب.
- ساقط کردن نظام نوپای جمهوری اسلامی ایران.
- بهدست آوردن رهبری در خلیج فارس و در بین اعراب.
- رفع محدودیت دسترسی به خلیج فارس.
اهداف پشتیبانان صدام یا استکبار شرق و غرب از تحمیل جنگ به ایران اسلامی
اهداف پشتیبانان صدام که در رأس آنها آمریکا و غرب بود، به شرح زیر است:
- محبوس کردن انقلاب از محتوا تهی کردن آن
- به سازش کشانیدن و در نهایت ساقط کردن نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران
این مواردی که تا اینجا ذکر شد، هدف یک طرف جنگ یعنی آغازکننده، متجاوز یا حملهکننده اولیه در این جنگ تحمیلی بود که دفاع مقدس هشت ساله جمهوری اسلامی را ضروری و الزامی میکرد؛ حال باید اهداف دفاعی جمهوری اسلامی را هم یاد آور شویم تا بتوانیم پیروز را از شکستخورده تمیّز دهیم.
اهداف جمهوری اسلامی در دفاع مقدس
- ممانعت از تجزیه ایران اسلامی
- استقرار قرارداد ۱۹۷۵
- بازپسگیری کلیه سرزمینهایی که در تجاوز دشمن اشغال شده بود.
- حفظ و اعتلای نظام اسلامی.
- معرفی چهره صدام و نظام بعث بهعنوان متجاوز.
- حفظ امنیت، عزت و شرافت ایران اسلامی.
- دادن پند و عبرت به دیگر دشمنان نظام اسلامی و در حقیقت ایجاد قدرت بازدارندگی برای آینده.
- امیدوار کردن مستضعفین و مسلمین مظلوم سراسر دنیا به حرکتهای همراه با ایمان و ایثار و توکل، استقلال از شرق و غرب در دفاع از خود، دین و شرف خویش.
- تنبیه متجاوز.
چرا خود را پیروز جنگ میدانیم؟
با عنایت به اهداف ذکرشده، به دو طریق میتوانیم طرف پیروز و طرف شکستخورده را از هم باز شناسیم:
۱- از نظر کلی، یعنی بدون بررسی مراحل و مقاطع عمومی جنگ و صرفاً از طریق دستیابی طرفین به اهداف غایی خویش از جنگ یا دفاع.
۲- از طریق مرحلهبندی با تجزیه عمومی جنگ و حصول به اهداف در هر مرحله.
سپس ترکیب مراحل جمعبندی آن، که هر دو شیوه را بهصورت بسیار فشرده، بیان میداریم:
الف - از نظر کلی
۱) با توجه به اهداف «صدام»، عراق به اهداف زیر دست پیدا نکرد:
- در پایان جنگ، دیدیم که صدام مجبور شد عهدنامه ۱۹۷۵ را بپذیرد.
- زمینهای متصرفی را رها کند و به کشور خود برگردد.
- به تجزیه کشور ما موفق نشد.
- به ساقط کردن نظام هم موفق نشد.
- حامیان صدام نیز به اهداف خود نرسیدند؛ یعنی انقلاب محبوس نشد.
- انقلاب تهی نشد.
- انقلاب به سازش کشیده نشد.
- نظام دینی ساقط نشد.
۲) با توجه به اهداف دفاعی جمهوری اسلامی ایران، ما به اهداف دفاعی خود به شرح زیر رسیدیم:
- قرارداد ۱۹۷۵ مستقر شد. (اراده سیاسی ما بر صدام تحمیل شد). سرزمین هایمان آزاد شد.
- صدام بعنوان متجاوز معرفی شد.
- تجزیه و تفکیک قسمتهایی از ایران انجام نشد.
- جمهوری اسلامی ایران ساقط نشد.
- عزت و اقتدار جمهوری اسلامی ایران، اعتلا یافت و به جهانیان نشان داده شد.
- ساختارهای دفاعی کشور نهادینه شده و مقتدر گردید.
- قطعنامه ۵۹۸ با بیشترین نظرات اعلامی ایران تغییر یافته و پذیرفته شد؛ بنابراین طرف پیروز جنگ ایران اسلامی است؛ چون دشمنان را از رسیدن به اهدافشان مانع شده و خود نیز به اهداف دفاعی خویش نائل شد.
ب - از نظر تحلیل مرحلهای:
اگر جنگ را بهصورت کلی مرحلهبندی کنیم، میتوانیم از بررسی تحلیلی پیروزی، یا شکست، در هر مرحله طرف پیروز نهایی جنگ را دریابیم که البته فرصت تحلیل هر مرحله در این نوشتار و این زمان نیست و میشود برای هر مرحله مقاله تحقیقی و تحلیلی علمی تهیه و ارائه کرد؛ ولی فقط مراحل و نتیجه، در دو سطح هدف و استراتژی فشرده و خلاصه بیان میشود:
مراحل جنگ در سطح و سیاستهای ملی و اهداف کلی صحنه نبرد
۱- بازدارندگی یعنی جلوگیری یا ممانعت از ایجاد تفکر تهدید در ذهن متجاوز و یا ایجاد خدشه موثر در اتخاذ تصمیم دشمن در حمله و در نتیجه نپذیرفتن خطرپذیری تهاجم توسط او.
در این مرحله ما ۱۰۰ درصد شکست خوردیم؛ یعنی به هیجوجه دارای قدرت بازدارندگی نبودیم؛ البته باید عنایت شود که قدرت بازدارندگی در دنیای امروز، صرفاً با مؤلفه نظامی تبیین نمیشود؛ گرچه فرصت تحلیل و تبیین عوامل بازدارنده ضروری برای نظام مقدس ما در آن زمان نیست؛ ولی در چند جمله میتوان تعدادی مؤلفه قدرت بازدارندگی را به این شرح برشمرد:
- نفوذ سیاست خارجی در همسایگان، منطقه و جهان.
- سیاست داخلی نهادینه شده و مقتدر.
- ساختارهای اقتصادی محکم و مولدّ.
- ذخایر کافی اقتصادی و مالی.
- وجود طرحهای اقتصادی و سیاسی بنیانی، موثر و عملی برای بحران.
- امنیت داخلی کامل.
- حاکمیت ملی مقتدر.
- یکپارچگی و وحدت ملی هدفدار.
- ساختارهای نظامی و دفاعی مستحکم.
- سازمان، آموزش، انضباط و آمادگی قبلی نیروهای مسلح.
- ارائه نمایش قدرت نظامی به بیگانگان.
- رهبری واحد و مقتدر ملی.
- انسجام و هماهنگی ساختارها و سامانههای سیاسی کشور.
- وجود آرمانها و علایق ملی همگانی.
- ساختارهای هوشمند، عالم و به روز اطلاعاتی که بتواند تهدید را از قبل پیشبینی کند.
- شناخت و باور به تهدید در تمامی زوایای آن.
- انگیزه و میل ملی به دفاع براساس اعتقادات ملی یا مذهبی.
با توجه به موارد فوق و با مطالعه و دقت در تاریخ انقلاب اسلامی از سال ۵۸ تا شروع جنگ تحمیلی، درمییابیم که بدلیل مبارزات انقلابی ملت بزرگ ایران اسلامی و مقاومت رژیم طاغوت در مقابل مردم و حمایت استکبار شرق و غرب از نظام منحط و مستبد و فاسد پهلوی و بعد خصیصه انقلاب و به تبع آ ن دگرگونی ساختارهای سیاسی و مواردی دیگر مثل حضور منافقین و گروههای ملحد وابسته به غرب و شرق - اداره اجرایی کشور توسط ملی مذهبیهای مرعوب یا وابسته به غرب، حضور تفکر لیبرالی غربی و مخالف سیره مبارزاتی حضرت امام در رأس امور (بنی صدر)، بسیاری از مولفههای مذبور یا وجود نداشت و یا با خلل و اشکال فراوان مواجه بود؛ بهعنوان مثال، توان ارتش جمهوری اسلامی ایران به کمتر از نیم تقلیل یافته بود و قریب به ۳۰ درصد همین توان، در مناطق شمالغرب کشور، گنبد و مناطقی از خوزستان درگیر مبارزه با ضد انقلاب بود. سپاه پاسداران نیز دوران اولیه حیات خود را میگذراند و همین سپاه نوپا هم در درگیریهای مذکور فعال بود، اقتصاد کشور در حال رکود و درهم ریخته بود، نهادهای سیاسی کشور هنوز با شرایط و نیازهای زمان استقرار و استحکام نیافته بود، کشور دستخوش ناامنیهای ضد انقلاب بود، یکپارچگی و وحدت هدفدار دوران انقلاب سست شده و برای وضعیت جدید هدفدار نشده بود، ساختار دفاعی متزلزل و مواقعی تعطیل بود و ارائه نمایش قدرت نظامی معمول نشده بود، انسجام و هماهنگی در ساختار و سامانه سیاسی کشور وجود نداشت. از طرفی نیز شعارهای گروهای منحرف و ملحد و ضدانقلاب، تا حدودی در کیفیت همگانی آرمانها و علائق ملی خدشه وارد کرده بود و از همه مهمتر اینکه در ارکان رده بالای سیاسی کشور، بدلایلی نظیر: کمیت اکثریت مردم شیعه عراق، تصور مطلق از تنفر مردم عراق از دیکتاتوری صدام، عدم محاسبه درست از رشد هدفدار توان نظامی عراق در چند سال قبل از انقلاب و حسن نیت بیش از اندازه به مجامع و سازمانهای جهانی، باور به تهدید از سوی عراق و تصور تحقق این تهدید وجود نداشت؛ بنابراین اراده سیاسی برای ورود به یک جنگ ناخواسته دیده نمیشد، ضمن اینکه ساختارهای اطلاعاتی و ضد اطلاعاتی نیز فرو ریخته بود و تحرکات و درگیریهای مرزی بدون تحلیل علمی نظامی بهدست مسئولین میرسید و قرائنی از جنگ را برای آنان پیشبینی نمیکرد و آن تعداد از عناصر نظامی که نه بصورت نهادینه، بلکه بصورت فردی و بدلیل دلسوزی و تخصص خویش، تحلیلهای علمی از پیشبینی وقوع تهدید را ارائه میدادند، قادر به ایجاد باور تهدید در سیاسیون نبودند؛ لذا باور ملی به تهدید وجود نداشت.
مؤلفههای قدرتمند و موثر بازدارندگی
مؤلفههای قدرتمند و موثر بازدارندگی در مواردی که احصاء شد، عبارت بودند از:
۱- حضور رهبری پیامبرگونه حضرت امام (رضوانالله تعالی علیه).
۲- انگیزه و میل ملّی برای دفاع براساس اعتقادات دینی (منبعث از سیره و مدیریت دینی حضرت امام خمینی)
۳- وجود ارتش (البته با وضعیتی که در بالا ذکر شد) آن هم صرفا به دلیل درایت، آیندهنگری و دلسوزی حضرت امام خمینی (ره) و تعداد معدودی از سران از جمله امام خامنهای (مدظلهالعالی) که برای بقاء ارتش اقدام نمودند.
۴- تشکیل سپاه و بعد بسیج مستضعفین و سرازیر شدن جوانان مؤمن پرشور به این دو نهاد انقلابی که این موارد هم مدیون نعمت وجود حضرت امام خمینی (ره) و امام خامنهای (مدظلهالعالی) بوده و هست؛ و در یک جمله میتوان گفت اگر امام نبود، با شروع جنگ، از ایران اسلامی و اسلام شیعی چیزی باقی نمیماند.
البته بعد از مرحله بازدارندگی، همین چهار مؤلفه فوق بهویژه نقش حضرت امام خمینی (ره) و عشق و ارادت ارتشیها به امام و شهادتطلبی ملت شهیدپرور بود که در هفته اول، ارتش عراق را در بسیاری از مناطق زمینگیر و استراتژی او مبنی بر تجزیه ایران و سقوط جمهوری اسلامی را منجر به شکست کرد و بنیان و پایه دفاع جانانه، حماسی و ایثارگرانه پیروزمند ارتش، سپاه پاسداران قهرمان و بسیج جان برکف مردمی را برای جمهوری اسلامی ایران بنا نهاد.
نتیجه اینکه در این مرحله، موفق نبودیم و پیروز این مرحله دشمن بود که هزاران کیلومتر مربع از سرزمین اسلامی ما را اشغال کرد؛ ولی دلایل این عدم موفقیت در مرحله بازدارندگی، خود برگ برنده سیاسی غیر ارادی هم برای ما بود که به دنیا میگفتیم ما قصد جنگ نداشتیم؛ زیرا انقلاب اسلامی خود را برای جنگ آماده نکرده بود و میخواست به ساختار نوپای خود بپردازد.
انتهای پیام/ 113